eitaa logo
من انقلابی ام
593 دنبال‌کننده
44.3هزار عکس
5.6هزار ویدیو
34 فایل
«من دیپلمات نیستم ، من انقلابی ام⁦«
مشاهده در ایتا
دانلود
با ۱۰۰ درصد اطمینان می‌توان گفت که فارسی خود را به جهل می‌زند تا اعداد را جعل کند. اشتباهی در کار نیست. تفاوت ۲۰۰ درصد با ۲۰۰ برابر را بچه ۱۰ ساله هم می‌داند، چه برسد به رسانه ملکه ۱۰۰ ساله. سبک خبرپراکنی "بزن در رویی" مثل بمباران هوایی است. بمب‌های خبری دروغ را که روی مردم ریختی، فلنگ را می‌بندی! یادمان باشد ذره‌بین رسانه ملکه، نقاط ضعف ما را با زوم 100x بزرگ می‌کند. نوبت به گندکاری‌های دولت انگلیس که می‌رسد، عینک ته استکانی هم کوری بی‌بی‌سی را چاره نمی‌کند. بی‌طرفی را جار می‌زنند تا بی‌شرفی را پنهان کنند. @man_enghelabiam313
وقتی سیاست‌های اقتصادی دولت به جهت وزش باد بستگی دارد، یعنی کسی روی عرشه‌ی اقتصاد، سکانداری نمی‌کند. زلزله‌ی بی‌تدبیری آنگاه که اقیانوس نقدینگی را به تلاطم درآورَد، سونامی تورم ساحل آرامش مردم را در هم می‌کوبد تا خانه و ماشین و اموالشان را حباب‌وار بالا و پایین کند. به گور کریستف کلمب خندید اگر بتواند بر ناوگان بی‌سُکان و بی‌سکون اقتصاد ما ناخدایی کند. لعن و نفرین خدا بر کدخدای دهکده‌ی جهانی که سرچشمه را به بیل بسته اما اگر کلاهمان را قاضی کنیم، زیر پایمان سفره‌ی آب اقتصاد مقاومتی است. چنگی به خاکمان نزدیم تا پنجه به آب حیات، تر کنیم. تخمی نکاشتیم تا کِشتی درو کنیم... ✍ @man_enghelabiam313
به بهانه‌ی بازگشت پیکر ٨ شهید مدافع حرم بر حسب ظاهر شهدای ، امتیازاتی بر شهدای دفاع مقدس دارند، از آن جمله: - عقل معاش، محرّک و عقل معاد مقوّم دفاع از وطن است اما دفاع از حرم، مصدّع عقل معاش و مستلزم عقل معاد است. ارتفاع جغرافیای جبهه مقاومت بلندتر از افق جغرافیای وطن است. - بساط زرق و برق زندگی در ایرانِ دهه‌ی شصت، هنوز گسترده نبود و بازار حُبّ مال و مقام در آن روزها کساد بود. در دهه‌ی نود اما زندگی‌ها فرا‌خ‌تر و چشمک زدن‌های دنیا بیشتر شد تا دل‌‌بریدن‌ها سخت‌تر از جان دادن‌ها باشد. جنگ تحمیلی موضع جبر بود و جنگ با تکفیری موضع اختیار. - به برکت شبکه‌های اجتماعیِ بی در و پیکر، مدافعان حرم آماج نیش و کنایه‌‌ی دوستان و طعن و تهمت‌ و ترور شخصیت‌ دشمنان شدند. هم‌قطاران دفاع مقدسیِ آنها، اما کمتر از این سنگ‌ها به پیشانی و خون‌ها به جگر دیدند. در روزگار افسران جنگ نرم، شهید جنگ سخت شدن، کار آسانی نیست. - مدافعان وطن، سربازان امام خمینی (ره) بودند و مدافعان حرم، سربازان امام خامنه‌ای. ولایتمداری در عهد وصی، بسی دشوارتر از پا‌به‌رکابی در عهد ولی است. امام، انقلاب را معماری کرد و رهبری آن نهال نوپا را آبیاری. در دوران ریزش‌های اساسی خواص، رویش بلباسی‌ها از معجزات ولایت است. @man_enghelabiam313
یمن، دکان عطاری الهی است و آنها که شامّه به منجلاب دنیا نیالوده‌اند، بوی خدا را از صنعاء و عَدَن استشمام می‌کنند. عقیق سرخ یمن، سکه‌ی عشق نبوی است که بر رکاب انگشتریِ آنها که در رکاب شهادت علوی هستند، ضرب شده. اُویس‌های پیامبر ندیده‌‌ی یمن، پیامبر را بر دیده نشاندند تا دریدگان عالم را از چشم بشریت بیندازند. خاطر پیامبر را پابرهنگان صُفّه‌نشین عزیز داشتند و شکمبارگان سفره‌نشین، سنّت او را از خاطر بردند و ذلیل شدند. خادم حرم نبوی، حرمت‌شناسان‌ صعده‌اند و خائن به آیین احمدی، حرمت‌شکنان سعودی‌. فضیلت مجاهدان، یمنِ جنگ‌زده را امروز مدینه‌‌ی فاضله‌ی مقاومت کرده تا پیوندش با اُم‌ّالقرای جهان اسلام، شیاطین شهرفرنگ را به گوساله‌های سامری حجاز، پیوند بزند. آزادی بیان، دم خروسی است که از زیر پالتوی جنتلمن‌های تروریست عیان شده و مردان خدا زیر سایه‌ی اهل کساء از اسارت اوطان به آزادی روان رسیده‌اند. 🔺پ.ن: تصاویر مربوط به اجتماع میلیونی یمنی‌ها در بزرگداشت پیامبر اعظم حضرت محمد (ص) در شهرهای صنعاء، صعده، الحدیده، الحزم و بیضاء است. @man_enghelabiam313
🔴آتش افکار عمومی و انتقام آبسرد عین‌الاسد، انتقام لنگه‌کفش حاج قاسم بود. حاج قاسمی که لنگه‌کفشش هم در بیابان‌های شامات و عراق، نعمت بود. ضربه‌ی مغزی ملایم، عطش شورای عالی امنیت ملی را خواباند، اما آب‌سردی بر آتش انتقام سخت ریخت. ترامپ صورت خود را با سیلی موشکی سرخ نگه داشت. وقتی اوج تهدید شوالیه‌های دیپلماسی، خودکار پراکنی و فشار ایمیلی است، جنتلمن‌های پشت میز مذاکره گزینه‌ی نظامی روی میز می‌گذارند. سایت نطنز، قالیشویی تورقوزآباد نبود که به کاهدان زده باشند. زدند و خود را به آن راه زدیم تا امروز دانشمند ما را در راه بزنند و آه‌مان درآید. حادثه‌ی آبسرد، نزاع خیابانی از نوع تسویه حساب خانوادگی نیست که بتوان آن را در افکار عمومی ماستمالی کرد، پدرکشی سیاسی-امنیتی-علمی است. پدر مقاومت را که کشتند، بجای قصاص، سیلی زدیم تا دشمن به خودش بیاید و سوراخ دعا را پیدا کند. دوران «بزن‌در‌رو» که تمام شد، سیاست «یکی بزنند، ده‌تا می‌خورند» آمد، اما در اجرای سیاست‌های دفاعی که مصلحت‌سنجی کردیم، رسیدیم به ورطه‌ی «نزنیم، می‌زنند». دنیای امروز دنیای گفت‌و‌گو نیست، دنیای کوفت‌و‌کوب است؛ دنیای بزن‌بزن است و اگر خود را به خواب بزنیم، در خانه لگد را می‌خوریم. نفتکش‌ها اگر با پرچم ایران به ونزوئلا رسیدند، ناخدای باخدا داشتند که از کدخدا نترسید. خدای کعبه، خدای ابابیل هم هست. سجیل در کمان داریم و به امداد خدا گمان نداریم. مکانیزم ماشه، کاردستی آنهایی‌ست که برای امضای قراردادهای بین‌المللی، سندروم دست بیقرار دارند. آقای جمهوری اسلامی! تا آتش افکار عمومی سرد نشده، انتقام آبسرد را بگیر و الا سرمایه‌ی اجتماعی آب خواهد رفت. بزدلان سیاسی، پوست خربزه زیر پای انتقام سخت می‌گذارند تا هم پیاز تحریم اشکمان را درآورد و هم چوب مذاکره کشکمان را بسابد. نامحرمِ پَست را به پستوی خانه راه نمی‌دهند. پرستوهای آژانس را از پست بازرسی‌ها رد نمی‌کنند. اصلا ما بی‌شناسنامه‌، اما برای جاسوس شناسنامه‌دار، فرش قرمز پهن نمی‌کنند تا رد قرمز به آسفالت بیندازند. این انقلاب، خونبهای شهدا و میراث امام شهداست که رهبری معظم با خون دل آن را نگاهبانی می‌کند. در خون‌خواهی از بدخواهان آن اهمال نکنید. آقای جمهوری اسلامی! با تو هستم. @man_enghelabiam313
🔴ترکمانچای دبش و مالیخولیای ارس‌خواری 🔹در بزم پیروزی ، اردوغان ترکمانچای دبش به علی‌اف تعارف می‌زند. ‌اف به این سراب امپراتوری عثمانی که سلطانبول را به مرض استسقا کشانده و به مالیخولیای ارس‌خواری رسانده. 🔹ارس علیا و سفلی، شاهکار شاه‌گربه‌های قاجار است که زمین می‌دادند تا حرمسرا بخرند و الا آرش کمانگیر، هزاران سال پیش، از بینگول ارس تا سرحد جیحون را برای ایران سند منگوله‌دار‌ زده بود. 🔸، درب‌و‌داغان شده بود اگر در کودتای چند سال پیش، دست غیب همسایه‌ جنوبی‌شرقی‌اش، نمک نداشت. آن روزها در سوراخ موش رفته بود و امروز جاروی وقاحت به دمش بسته تا فردا که دوباره خوار و خفیف شد، عاقبتی بهتر از صدام نداشته باشد. 🔸ایران، لنگرگاه ثبات است اما آنها که سیاست خارجی‌شان در چرخش به شرق و غرب‌گردی است، پیچ حکومت‌شان بر پایه‌های سست نژادپرستی هرز خواهد شد و در پیچ‌های تند تاریخی، سرنگون می‌شوند. شوروی، گنده‌تر از ترکیه بود اما تجزیه شد. داعش آدمخوار، به گور مادرش هیلاری خندید که بتواند تمامیت ارضی ایران را ناخنک بزند. تن سردار خودخوانده‌ قادسیه در گور طعمه‌ موران شد اما از گندم ری نخورد. کسی ۲ واحد تاریخ معاصر در حلق اردوغان بریزد تا کمتر قدقد کند. 🔹دیپلماسی جای لوس‌بازی نیست که تهدید علیه حاکمیت ملی و تمامیت ارضی را بتوان با احضار سفیر پاسخ داد و انتظار داشت دولت ضخیمه‌ ترکیه در تنهایی به کارهای بد خود فکر کند. زبان دنیا را اگر بلد باشیم می‌فهمیم تنها راه پاسخ به تهدید این است که اجداد تهدیدگر را جلوی چشمش احضار کنیم و الا با رمل و اسطرلاب دیپلماسی، سیاه‌چاله‌های نابودی دشمن را کشف می‌کنند نه تله‌ تنش را! با این فرمان که جلو می‌رویم، قصه‌ زبان‌درازی همسایه‌ها گویا سری دراز دارد. حسن همجواری، نباید همسایه را صاحبخانه کند. اختیار چهاردیواری خود را داریم و به کسی بفرما نزده‌ایم. آن که سند تک برگ دارد، سراغ معاهده‌ بین‌المللی نمی‌رود. کسی این 4 کلمه حرف حساب به فارسی سلیس را برای اردوغان به ترکی استانبولی ترجمه کند. . 🔹در عالم همسایگی بنای ایران بر مماشات است اما زمین‌خواران بلندی‌های جولان و زمین‌خوردگان خاورمیانه‌ جدید؛ که سگ دست‌آموزشان داعش نتوانست پاچه‌ ایران را بگیرد، بدانند دست انتقام خدا به خونخواهی فخری‌زاده‌ها از آستین وارثان سلیمانی بیرون خواهد آمد تا اراضی اشغالی را از آشغال‌های غربی و عربی و عبری پاکسازی کند. از ترکیه تا قدس راهی نیست اما قبه‌الصخره که آزاد شود، ایاصوفیا شاباش می‌دهد. 🔻محور مقاومت از غده‌ سرطانی و شیطان بزرگ که زهرچشم بگیرد، کوتوله‌های شیخ‌نشین و سلطانبول‌های آرازخوان، ماست‌ها را کیسه می‌کنند. روزنامه وطن امروز/ ۲۴ آذرماه ۹۹ ✍ @man_enghelabiam313
دورت بگردم، از روزی که رفتی، نفَس زمین در سینه‌ی زمان حبس شد و روزهای بی‌‌توبودن، ضربان تقویم را به شماره انداخت. امشب دوباره کرنومتر تاریخ بر روی آن شب تلخ، صفر می‌شود تا بی‌سروسامانی ما، نو به نو شود. هجرت تو، مبدأ تاریخ انتقام است. آن شام آخر که از شام برگشتی، فرق تاریخ مقاومت در جغرافیای عراق شکاف خورد. ما فرق کرده‌ایم و دیگر آن آدم‌های پارسال نیستیم. در آن شب یلدای تاریخ که صددانه یاقوت را بی‌نظم و ترتیب بر پوشش سخت سنگفرش فرودگاه بغداد پاشیدی، تسبیح دلمان پاره شد. از آن روز، ترَک‌های چینی نازک تنهایی خود را با هجوم یاد تو بند می‌زنیم. گرمی عشق تو در خون ما غلیان می‌کند و آتش محبتت از ما شقایق‌های سینه‌سوخته ساخته. قلب‌های مرده‌ی ما با شهادتت، قاسم‌آباد شد تا سرزمین وجودمان، یکپارچه ملک سلیمان شود. در آخرت تکیه‌ی ما به همان دست خاتم‌نشانی است که آخرین بار به لنز دوربین‌ دنیا سپردی. به زیبایی چشم‌های مهربانت قسم، ما هرگز اجازه نمی‌دهیم که نگاه آسمانی تو در درون ما گم شود. @man_enghelabiam313
🔴 جرقه‌های طومارپیچ ✍️ 🔹 در مقابل سپاهیان ابوسفیان، مدینه در لاک دفاعی فرو رفته، در حلقه‌ محاصره‌ی نظامی گرفتار شده و در موضع ضعف قرار داشت. 🔸 در جدال سنگی سخت با کلنگ پیامبر (ص) برای حفر خندق، سه جرقه‌‌ی پیاپی برخاست و قوه‌ عاقله‌ عالم را به مکاشفه برد تا فتح ایران و روم و یمن را در آن آتش‌پاره‌ها ببیند و پیروانش را به گسترش اسلام بشارت دهد. ✅ منافقین اما در دل، او را نیشخند می‌زدند که محاصره‌ی نظامی کجا و فتح امپراطوری‌ها کجا! آنچه پیامبر (ص) در جرقه‌های کلنگ دید، منافقین در بدر و احد و خندق ندیدند. 🔹 آتش جنگ تحمیلی تازه فروکش کرده بود و ایران کشوری جنگ‌زده بود که امام خمینی (ره) به امپراطوری بلوک شرق نامه نوشت و آینده‌ شوروی و کمونیسم را عبرتِ موزه‌ تاریخ سیاسی جهان دانست. 🔸 لابد کمونیست‌های وطنی در آن روز به سخره می‌گفتند انقلابی جنگ‌زده کجا و فروپاشی یک ابرقدرت کجا! امام، صدای خورد شدن استخوان‌های مارکسیسم را در هیاهوی عالم به وضوح شنیده بود. آنچه امام در خشت خام مکاتب مادی دید، گورباچف در آینه‌ی ابرقدرتی ندید. ✅ در چنبره‌ کارزار فشار حداکثری و در اوج سخت‌ترین تحریم‌های بشری علیه ملت ایران، امام خامنه‌ای سرنوشت آمریکا را همان سرنوشت کشتی تایتانیک دانست که غرق خواهد شد. لیبرال‌هایی که رو به کدخدا سجاده می‌اندازند، به استهزاء در این گفته می‌نگرند که فشار تحریم اقتصادی کجا و پیش‌بینی غرق شدن ینگه‌ دنیا کجا! یقینا آنچه امام خامنه‌ای در جرقه‌های شورش داخلی آمریکا می‌بیند، غرب‌پرستان در ثبات مهد لیبرال دموکراسی نمی‌بینند. 💢 در پرتو جرقه‌‌ای، می‌توان طومار نظامات عالم را در هم پیچیده دید یا به اشارت نگاهی در هم پیچید. نظام تربیت الهی، دیده‌ها را تیزبین می‌کند. @man_enghelabiam313
🔴مدرس و سیر تا پیاز صحن علنی «اگر آن دورها را می‌بینم، بر شانه‌ی غول‌ها سوارم!» نیوتن که در فیزیک یگانه شده و احتمالا با اسلام بیگانه بود، آن‌قدر بی‌بخار نبود که حق پیشینیان را بر گرده‌اش سنگین نداند و با این جمله، فاتحه‌ای به زبان آنگلوساکسونی نثار جمله‌فاتحان علم نکند. اما باید فاتحه‌ی فرهنگی را خواند که در آن، مدرس‌ها را مثل اسکناس ده‌تومانی مدرس‌نشان، به بایگانی بی‌نشان‌های تاریخ سپرده است. مدرس با ریشه‌ی استبداد اژدهای پهلوی و استعمار روباه پیر درافتاد، اما مدرس‌پژوهی نسل ما محدود شد به همان اسکناس عتیقه؛ تا لابه‌لای ریش آن مرد بزرگ، دنبال اژدها و روباه بگردیم! مدرس که در دل‌نبستن به سراب دنیا آب‌دیده بود، در دریای متلاطم سیاست، ماهرانه شنا می‌کرد. زیرآب استبداد را می‌زد، اما در سیاست‌ورزی زیرآبی نمی‌رفت. سرهنگ نبود اما با همان یک دست عبای کرباسی، چکمه‌های رضاخانی را با ترفند حقوق‌دانی آچمز کرده بود. سردار سپه به او گفته بود: «از جان من چه می‌خواهی؟» و زهره‌دار جواب زهرداری به او داده بود که «می‌خواهم تو نباشی!» نگین انگشتری مجلس شورای ملی، زینت‌المجلس نبود. قیام و قعودش زلزله‌خیز بود و «دو دو»گفتن‌ها، نطق پیش از دستورش را متزلزل نمی‌کرد. مثل فولاد، نفوذناپذیر بود و پتک سرزنش در او هیچ اثری نداشت. آن‌قدر عرضه‌ داشت که رضاشاه قلدر را استیضاح کند! جنم مردم‌داری داشت و از فراری نبود. از مجلس که برمی‌گشت، سیر تا پیاز صحن علنی را می‌گذاشت کف دست اهل محل، تا به موکلان خود گزارش وکالت داده باشد. صداقتش عین کیاستش بود و کیاستش عین صداقتش. بادیگارد نداشت اما هیچ‌وقت گارد محافظه‌کارانه نگرفت. مدرس، دناپلاس با شیشه‌ی دودی و قفل مرکزی سوار نمی‌شد و خط ویژه برایش خط قرمز بود. با هیچ رجل وطنی مزدور در یک قاب نمی‌آمد؛ چه رسد به آن‌که بخواهد با اناث فرنگی‌مآب ناجور، سلفی بگیرد. ساختمان هرمی بهارستان، یکی از اهرام ثلاثه نیست که زبدگان بی‌حیات را در آن مومیایی کرده باشند. مجلس شورای اسلامی در «رأس امور» قرار نمی‌گیرد مگر خادمان ذی‌حیاتی از جنس مدرس، روی صندلی‌های سبزش نشسته باشند. 🔻متن کامل این یادداشت را در روزنامه مجازی حق دیلی به آدرس زیر بخوانید. http://haghdaily.ir/?nid=11&pid=32&type=0 @man_enghelabiam313