eitaa logo
باکاروان نور
62 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
743 ویدیو
17 فایل
مدیر @Msadeghi14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 دلنوشته خواندنی به امام رضا(ع) 🔺 نوشیدن شهدِ شیرین با ضمانت امام رضا(ع) بسم الله النور، النور به: انیس‌النفوس، شمس‌الشموس، مولا علی‌ابن موسی الرضا(ع) از: غلام رو سیاه، گنهکار 🔹سلام آقای خوبم؛ از آخرین باری که به پابوستان آمدم تاکنون چندسالی می‌گذرد و حال که در صحن و سرایت هستم سر تا پا و شعف دارم. 🔸یادم هست دفعه قبل خواسته‌های زیادی از شما داشتم؛ الآن که خوب فکر می‌کنم به همه خواسته‌هایم رسیده‌ام؛ شغل سپاه، عروسی، جور شدن زندگی و... ممنونم آقای خوبم، ممنون. 🔹دو روز پیش که با لباس سبز پاسداری به حرمت قدم گذاشتم چقدر بردم؛ باورم نمی‌شود؛ همه این‌ها را از کرم و بزرگی شما می‌دانم. 🔸مولای من، با ورود به سپاه دریچه‌ای جدید از زندگی به روی من باز شد؛ اگر روزی هزار بار خدا را بگویم باز هم کم است؛ ارباب من، از لذت‌های دنیوی هر آنچه که باید می‌چشیدم را چشیدم. 🔹حال، بی‌صبرانه چشیدن لذتی اخروی هستم، لذتی که نهایتش خداست. 🔸یا رضا، تو را به پدر بزرگوارت موسی‌بن جعفر(ع) قسم، تو را به فرزند عزیزت جوادالائمه قسم، تو را به خواهر گرامی‌ات فاطمه معصومه قسم، من شوید. 🔹آقا جان دوست دارم همانند علی اکبر(ع) در جوانی شهدِ شیرین را بنوشم و جان ناقابلم را فدای شما اهل بیت کنم. 🔸فقط یک خواسته شخصی دیگر دارم؛ مولای من، بر من منت بگذار و شهادتم را امضا کن. 🔹امشب شام دوشنبه است؛ می‌گویند دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها پرونده اعمال ما می‌رود دست صاحبمان ولی عصر(ع). 🔸آقای من، تو را به مادرت زهرا(س) قسم، را با امضای خودت مزین کن. 🔹آرزو دارم امشب پرونده‌ام به همراه جواز شهادتم به دست امام زمان(ع) برسد؛ بدون شک با دیدن امضای شما، ولی عصر(ع) هم امضا می‌کند. گرچه سرتا پا گناهم، رو سیاهم ضامنم باش ای رضا مانند آهو دِه پناهم آقای من مرا از درگاهت ناامید نکن الهی رضاً برضاک لامعبود سواک ✍️دوشنبه/ سه شنبه 6 مرداد 94 حرم امام رضا(ع)/ رواق الاجابر 01:34 بامداد ➕ به کانال باشگاه خبرنگاران راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @rahianenoor_press ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
هدایت شده از انقلاب اسلامی
. 📹 دیدار دختر شهید رضایی‌نژاد با حضرت امام خامنه‌ای روحی‌فداه، ۱۴۰۲/۳/۲۱ روبه‌رو شدن با حضرت آقا چه حس عجیبی داره! پدر این دختر رو جلوی چشماش کردن و کشتن؛ اونم به دلیل داشتن و کار برای این و پیروی از این . وقتی حضرت آقا در دی‌ماه ۱۳۹۰ به منزل این رفت، آرمیتا پنج‌ساله بود و آقا رو نمی‌شناخت و به شخصیت و جایگاه ایشون معرفت نداشت؛ برای همین مشغول بازی بود؛ البته از حادثۀ ترور پدرش هم یه نقاشی کشیده بود و به حضرت آقا نشون داد، و همچنین نقاشی پری دریایی رو که قبلاً کشیده بود. رهبر معظم انقلاب هم نوازشش کرد که به بازی و شادی ادامه بده. وقتی عموی آرمیتا گفت: «آرمیتا به این زودیا با کسی صمیمی نمی‌شه؛ با شما خیلی راحت صمیمی شد»، حضرت آقا فرمودن: اَلقَلبُ‌ یَهدی إلی القَلب. حالا که دختر به این سن رسیده، حضرت آقا رو می‌شناسه و به شخصیت و جایگاه رهبرش پیدا کرده و وقتی با ایشون روبه‌رو می‌شه از شدت دستش و صداش می‌لرزه! این چه عاشقانه با رهبرش روبه‌رو می‌شه، و دیدن این تصویر چه حس خوبی داره! یه عده هم هستن که هیچ بهایی برای این نظام و انقلاب ندادن، هیچ معرفتی هم به این رهبر حکیم و الهی ندارن، اما همیشه طلبکارن؛ اسف‌بار اینکه بعضیاشون به این رهبر الهی ناسزا هم می‌گن! خدا به همۀ ما توفیق بده که قدردان و شکرگزار نعمت وجود این رهبر حکیم و الهی باشیم. ✍️ @Enghelabe_Islami
هدایت شده از انقلاب اسلامی
🌸 حضرت امام خامنه‌ای روحی‌فداه: 🔸نظام‌سازی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در مدینه ۲ به مدینه ــ که قبل از ورود پیامبر به این شهر، یثرب نامیده می‌شد و بعد از آمدن آن حضرت، مدینةالنبی نام گرفت ــ مثل نسیم خوش بهاری بود که در فضای این شهر پیچید و همه احساس کردند کأنّه گشایشی به‌وجود آمده است؛ لذا . وقتی‌که مردم شنیدند پیغمبر وارد قُبا شده است ــ قُبا نزدیک مدینه است و آن حضرت پانزده روز در آنجا ماند ــ دیدن ایشان روزبه‌روز در دل مردم مدینه بیشتر می‌شد. بعضی از مردم به قُبا می‌رفتند و پیغمبر را می‌کردند و برمی‌گشتند؛ عده‌ای هم در مدینه منتظر بودند تا ایشان بیاید. بعد که پیغمبر وارد مدینه شد، این شوق و این و ملایم، به در دل‌های مردم تبدیل شد و . ناگهان احساس کردند که و عواطف و و آنها، در چهره و رفتار و سخن این مرد شده است و با دروازۀ جدیدی به‎سوی آفرینش و آشنا شده‌اند. همین طوفان بود که اول در دل‌ها ایجاد کرد؛ بعد به اطراف مدینه گسترش پیدا کرد؛ سپس دژ طبیعی مکه را کرد و سرانجام به راه‌های دور قدم گذاشت و تا اعماق دو امپراتوری و کشور بزرگِ آن روز پیش رفت؛ و هرجا رفت، و در درون انسان‌ها انقلاب به‌وجود آورد. مسلمانان در صدر اسلام، ایران و روم را با فتح کردند. ملت‌های مورد هجوم هم به‌مجردی که اینها را می‌دیدند، در دل‌هایشان نیز این ایمان به‌وجود می‌آمد. برای این بود که مانع‌ها و را از سر راه بردارد؛ والّا تودۀ مردم، همه‌جا همان طوفان را دریافت کرده بودند، و دو امپراتوری عظیم در آن روزگار ــ یعنی روم و ایران ــ تا اعماقِ خودشان جزو نظام و کشور اسلامی شده بودند. همۀ اینها چهل سال طول کشید؛ ده سالش در زمان پیغمبر بود؛ سی سال هم بعد از پیغمبر (۱۳۸۰/۰۲/۲۸). @Enghelabe_Islami