شب کربلای پنج پلاکش رو کند و پرت کرد تو کانال پرورش ماهی. رفیقش گفت: چیکار داری میکنی؟! چرا پلاکت رو میکنی؟ الان تیر میخوری، مفقود میشی. گفت: «فلانی! من هرچی فکر میکنم امشب تو شلمچه ما تیر میخوریم؛ با این آتیشی که از سمت دژ میاد، دخلِ ما اومده. من یه لحظه به ذهنم گذشت اگه من شهید بشم جنازهی ما که بیاد مثلاً جلوی فلان دانشگاه عجب تشییعی میشه! به دلم رجوع کردم دیدم قبل از لقاء خدا و دیدار خدا، #شهوت_شهادت دارم. میخوام با کندن این پلاکه و با نیامدن جنازه یقین کنم که جنازهای نمیاد که تشییع بشه که جمعیتی بیاد و این شهوت رو بخشکونم.» تیر خورد و مفقود شد...
مفقود شد؟
اگه مفقود شد چرا خاطرههاش گفته میشه؟ چی برا خدا بود و تو اَبَر کامپیوتر خدا گم شد؟ خدا یه زیر خاکیهایی داره که نگه داشته روز قیامت رو کنه و بگه دیدید ملائک؟ ببینید این هم جوون بوده. اونجا فتبارک الله أحسن الخالقین رو ثابت میکنه!
🎙به روایت #حاج_حسین_یکتا
💌دعوتید به معراج شهدا
💠همزمان با روز #شهادت_حضرت_رقيه سلام الله عليها دومین سالگرد مجاهد جبهه فرهنگی خادم الحسین حاج محمد (اکبر) #صباغیان برگزار میشود.
🕘زمان: جمعه ۱۲ مهر
ساعت ۱۶ الی ۱۷:۳۰
با روایتگری #حاج_حسین_یکتا
📍مکان: خیابان حافظ، خیابان بهشت، کوچه معراج
ستاد مرکزی معراج شهدا
شادی روح شهدا صلوات.🌷