✨#آیتالله_بهجت:
در روز قیامت خواهیم فهمید که دنیا و آخرت ما خلاصه میشد در #نماز ،
هرطور که با نماز رفتار کنیم عین همان را در زندگی میبینیم.
اعمال ما نیز تابع نمازه
پس چه خوبه که به نیت یاری مهدی فاطمه کیفیت نمازمون رو بالا ببریم.
🍃
❤️🍃 @bakhooda ✨✨
🔻علامه طباطبایی(رضوان الله علیه):
🔹گاهی یک عصبانیت،بیست سال انسان را به عقب می اندازد.
🍃
❤️🍃 @baKhooda ✨✨
کلمات ما در و دیواری هستند که در اطراف خود میسازیم و تا ابد خود را محصور میکنیم. حرفهای ما گاهی سقفی هستند که بالای سر خود میسازیم، سقفی که هر لحظه ممکناست بر سر ما فرود اید.
🪴گاهی با حرف هایمان باغ و بوستان میسازیم و خود و اطرافیانمان از ان لذت میبریم.
#استادپناهیان
🍃
❤️🍃 @bakhooda ✨✨
رفاقت با امام زمان(عج)
https://eitaa.com/sana_Leatherbags/169
پیشنهاد مدیر واسه همه لازمه👆
رفاقت با امام زمان(عج)
https://eitaa.com/sana_Leatherbags/169
💥کمتر از یک ساعت دیگه حذف میشه
خودم دو تاشو سفارش دادم خیلی رنگش زیباست ✌️
💌 #کــلامشهـــید
🌱 سخنان ِمقام معظم رهبری را گوشکنید؛ قلب شما را بیدار میکند و راه درست را نشانتان میدهد.
#شهیدصدرزاده
🍃
❤️🍃@bakhooda ✨✨
#باشگاه_تمرینی_به_نام_دنیا
✨ دنیا باشگاه مؤمن است و مشکلات زندگی و شکستها همه قدرتی برای رسیدن به الله است.
🍃 کسی که در یک باشگاه ورزشی ثبت نام می کند هزینه و وقت خود را صرف می کند تا به آمادگی بدنی لازم برسد و برای رسیدن سختی زیادی را متحمل می شود.
☀️بدون گذران این سختی، مهارتی کسب نمی شود.
🔱مادر کانون مهربانی است ولی وقتی فرزندش به سن هفت سالگی می رسد بدون هیچ دلسوزی از خود جدا کرده و راهی مدرسه می نماید.
💪 خداوند نیز برای تحصیل بندگانش برنامه ریزی نموده و عواملی برای رشد او در دنیا قرار داده است.
👌 سختیهای_زندگی را به چشم حریف تمرینی ببینید.
که قرار هستند و ما را شبیه به رب و مربیمان یعنی الله کنند و ما را تا بینهایت اوج دهند.
🌴همانند آسیه که با فرعون رشد می کند و به خدا می رسد.
#پای_درس_استادمحمدشجاعی
🍃
❤️🍃 @bakhooda ✨✨
چگونه عبادات کنیم 32.mp3
9.68M
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
وضعیت ناراحت کننده برای هزاران نفر از زائرین عرفهی امام حسین علیهالسلام در مرز مهران
مرز به دلیل نامعلومی بسته و هیچ کس توضیحی نمیدهد و زائران از ابتدای صبح، زیر گرمای شدید آفتاب هستند.
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
کتاب «امینه» نوشتهٔ خانم حسینی ،داستان زندگی دخترکی پاک و زیبا که دست تقدیر بازی های سخت و نفس گیری پیش روی او قرار میدهد و او را از سراپرده پدر به کاخ های بزرگ شاهزاده های سعودی می کشد و شاهزاده ای پیر و هوسران او را می رباید و...
این داستان برگرفته از واقعیت های موجود در جامعهٔ عربستان است و روای قصهٔ غصهٔ شیعیان مظلوم این دیار است و در کنارش جو حاکم بر جامعهٔ عربستان را به تصویر می کشد و پرده از چهرهٔ واقعی آل سعود بر میدارد...
با ما در این رمان جذاب همراه شوید و در این روشنگری یاریگر ما باشید.اگر از طریق اطلاعیه کانال اقدام به خرید کتاب کنید مشمول تخفیف چهل درصدی کتاب خواهید شد
برای تهیه کتاب به آی دی زیر پیام دهید:
@Asrezohoor110
📚معجزات #امام_زمان عج
#تشرف آیت الله گلپایگانی و گرفتن سکه از
حضرت صاحب الزمان (عج)💞
شب جمعه ای مصادف شده بود با عرفه وآیت الله گلپایگانی خودشان را رسانده بود به کربلا، کنار صحن امام حسین علیه السلام یک جائی را پیدا کرده بود آنجا نشسته بود.
حرم خیلی شلوغ و ازدحام زیاد بود. می فرمایند همانطور که مشغول ذکر بود فشار جمعیت آزرده اش کرده بود.
دید که آقا سیدی خیلی خوش سیما بغل دستش ایستادند. به ایشان سلام کردند بعد فرمودند که :
آقا سید جمال الدین دوست داری بروی داخل حرم؟
آیت الله گلپایگانی عرض کردند: آقا دوست دارم اما نمی شود.
فرمودند که بیا،
دنبال آن بزرگوار راه افتادم. می گوید کوچه باز شد خیلی راحت، اصلاً فشاری نیست، ازدحامی نیست جمعیتی نیست.
رسیدیم درب حرم، اذن دخول خواندند و آوردند مرا پای ضریح، زیارت خواندند.
خلاصه اش را عرض می کنم :
آن آقا سید خوش سیما دست کردند در جیبشان و یک سکه ای به من دادند، گرفتم این را تو دستم، یکمرتبه دیدم ایشان نیستند.
جمعیت مرا پرت کرد از حرم بیرون، صحن هم ازدحام بود.
باز دوباره رفتم یک گوشه ای به زحمت پیدا کردم و خلاصه وضع هیأت لباسم بهم خورد و اما دستم را سفت نگه داشته بودم وقتی دستمو باز کردم، دیدم که یک سکه است و رویش نوشته شده یا صاحب الزمان
فرزند ایشان می فرمودند: بابام به این سکه خیلی علاقه داشت، باید هم علاقه داشته باشد.
یک کیسه درست کرده بود مخصوص این سکه، این را گذاشته بود درون جیبش، هر وقت وضو می گرفت در می آورد می بوسید به چشمهایش می کشید هدیه آقا را، می گذاشت درون جیبش.
می فرمودند:
یکی از این سفرها که بابام می رفت کربلا چند نفر همراهش بودند.
قافله ای رفته بودند با پای پیاده، یکی از همراهان طلبه ای بود.
دل درد شدیدی گرفت، هر چه دوا دادند، قرص دادند، نبات دادند اثر نکرد. این برای اهل قافله تولید زحمت کرده بود.
بابام فرموده بود یک کاسه آب آوردند و سکه حضرت را در آورد و زد توی آب، متبرکش کرد گفت بخور، اون هم خورد و خوب شد.
در یک لحظه مثل آبی که روی آتش ریخته باشند.
طلبه اصرار کرد به ایشان که قصه چی است.
این چه سری بود؟!
آخر انقدر اصرار کرد تا ماجرا را گفته بود که ظاهراً ما خدمت آقا رسیدیدم و حضرت این سکه را مرحمت فرمودند.
اون بنده خدا اهل معنویت نبود. با دستش اشاره کرد گفت برو بابا، سید این حرفها چی است می زنی!!
مثل خیلی ها که می گویند این حرفها چی است که می زنی....
منزل بعدی رسیدند.
پدرم وضو گرفت مثل همیشه کیسه را از جیبش درآورد.
دید سر کیسه بسته شده است. خودش دو تا گره زده، باز کرد. دید سکه یا صاحب الزمان علیه السلام داخلش نیست. رفت که رفت که رفت....
📚کرامات و زندگینامه آیت الله گلپایگانی
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
🍃
❤️🍃 @bakhooda ✨