eitaa logo
بامداد مهر
155 دنبال‌کننده
150 عکس
66 ویدیو
1 فایل
نوشته ، عکس ، تصویر ، آوا ... احمد فرهادی پور
مشاهده در ایتا
دانلود
" آرام ، آهسته ، خسته ، تنها مي مانم . سكوت ، خيال ، وهم ، نگاه مي كنم . فقط نگاه : نور ، حجم ، رنگ ، خطوط در هم تنيده ي نا منتها . صدا ، وسوسه انگيز . گوشه اي تنها مي خواهم . تيره و روشنی وهم ناك . خيال حضورت كم از شهودِ حقيقتِ مطلق كه نيست ، هيچ ، همه ي آن است . و فرجام قصه ي گنگ وجود ت ، باورِ تقدير گونه گي . نگاهم در برابر چشمان تو ، چون حيراني و سر گشتگيِ شهابی ناچيز در بيكرانه ي كيهان نبود . و صدايت ! موج رفته تا تاريك ترين ساحل نياز . ترجمان وجود ت چه احمقانه خيالي شد . من ماندم و آخرين پناه ، ذكري مدام . اين نام ، چه بود كين چنين مرا در ابتداي مفهوم الف خود وانهاد ؟!!! " عکس و مطلب : احمد فرهادی پور https://eitaa.com/bamdademehr
11.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
" از خون سیاووشیم " (سرودی از کشور تاجیکستان ) هر وقت گوش میکنم احساساتی از حسرت و افتخار ، توام با هم ، حالم را دگرگون میکند . هم اندوه و بغض میکنم ، هم غرور و سربلندی . چرا ؟ چقدر یک شعر و موسیقی با یک آوای ساده ، احساسات انسانها را میتواند برانگیخته کند ... به هزار بار دیدن و شنیدنش می ارزد .... ( اولش ممکنه کمی نا آشنا به گوش برسد ، اما پس از دو سه بار گوش کردن ، انگار به آشناترین زبان حرف میزند ) سرود کشور تاجیکستان: از خون سیاووشیم / هم خون سیاووشیم / از جامه سپیدانیم / هرجامه نمی پوشیم / هم سال اوستاییم / هم آتش زردشتیم / ما آتش زردشتیم / ناکشته نمی‌کشتیم / اسماعیل سامانی / دیوار بخارا بود / ما هم وطن اوییم / او هم وطن ما بود / ما هم کوهی خاراییم / دیوار بخارائیم / ما هم کوهی خاراییم / دیوار بخارائیم / دیوار بخارائیم / ما هم کوهی خاراییم / دیوار بخارائیم / ما هم کوهی خاراییم / یک طایفه از لاهور / یک طایفه از توسیم / هم وارث قاموسیم / هم وارث ناموسیم / همشهری فردوسی / همشهری اقبالیم / هم شهری به ناموسیم / هم شهری به اقبالیم / از خون سیاوشیم / هم خون سیاوشیم / از جامه سپیدانیم / هرجامه نمی پوشیم / هم سال اوستاییم / هم آتش زردشتیم / ما آتش زردشتیم / ناکشته نمی‌کشتیم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
" ای کاش این تنهایی تا ابد باقی بماند " کلیپ : احمد فرهادی پور https://eitaa.com/bamdademehr
" تا سوی تو پرواز کنم ، بال و پری نیست مرا " عکس : احمد فرهادی پور / گیلان ساحل خزر https://eitaa.com/bamdademehr
" غروب و سفر و غربت ... همیشه در سفرهایم جای کسی خالیست ! همیشه در آغاز هر سفر ، در اولین شب سفر ، دلم سخت میگیرد . برای کسی که همراه و همسفرم نیست . نمی دانم او کیست ! نمیدانم ... نمیدانم ... ای همسفر ِ غایب ِ من ، یکبار بیا . بگذار تا با هم سفری را آغاز کنیم تا تَه راه ! تا عمق مسیر ! من منتظرت هستم ... " عکس و نوشته : احمد فرهادی پور / اهواز https://eitaa.com/bamdademehr
" صفایی بود مردمان این دیار را که دلم حسرتشان را دارد . دلم برای یکبار دگر دیدنشان ، سخت گرفته ست . کاش یک روز صبح که از خانه به ضحرا باز شدم ، باز دوباره چشمم را روشن کند دیدارتان ... " عکس و نوشته : احمد فرهادی پور / کهریزسنگ https://eitaa.com/bamdademehr
هدایت شده از  لنجانیها
" کاغذ کادو " ( آنروزها داشتن یک برگ از کاغذ کادوها برای ما مث داشتن یه بلیط سفر رایگان بود ... ما با یک برگ از این کاغذها به دنیای خیال و رویا سفر میکردم ... کی باورش میشه ؟ برای بچه های امروزی که در لحظه زیر هجوم بمباران انواع تصاویر و رنگها و طرح ها و شکلها ، هستند ، اصلا قابل فهم نیست که ما چه حسی را با داشتن همین یک برگ ، تجربه میکردیم ! ) اِ ... اینو !!! چه قشنگ !!! .... وای !!! ... آه ... آه ... آهی میکشی ، یه لبخند می زنی ... اما پشت این لبخند یه غم دور و درازی پهن شده . انگار همین دیروز بود ، اما نه انگار در یه تاریخ کشدار ِ گنگ ِ بی انتها ، یه جای خیلی دور ، خودت را جا گذاشتی ... گمش کردی ... یه چیزی را ... یه کسی را ... چی بود اونکه دیگه نیستش . اونکه حالا هر چی هم با دیگران راجع بهش حرف می زنی ، یا نمیفهمندت ! یا اصلا خودتم نمتونی بفهمونیش ! که چی بود که کی بود که چطوری بود ... تو با یه عالمه هیجان با صدای بلند میگی : اِ اینو !!! ... اما این ِ تو را انگار هیچکی نمی فهمه ... شدی مث یه جزیره میون یه اقیانوس ... تنهای تنها با یه مشت خاطره . خاطراتی که دیگه کم کم برا خودتم بیگانه شدند ... فکر میکنی که کجای راه را اشتباه رفتی که هر چی تا حالا رفتی ، به برهوتم نرسیدی ؟ نکنه گم شدی ؟ کجا از بقیه جا موندی ؟ ... غصه نخور ما همه مث همیم . همه با هم ، - که چه عرض کنم - ، با خودمون هم غریبه شدیم . ما یه شب که خواب بودیم لولو اومد و دیگران را با خودش برد ... ما جا موندیم !!! احمد فرهادی پور @lenjaniha1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
" عکس یادگاری " ( چند نسل ِ دوربینهای عکاسی ) از زمانی که جوزف نیسفور نیپس با یک جعبه جواهرات یک دوربین بسیار ابتدایی ساخت حدود 190 سال میگذرد . اما دوربین عکاسی خیلی زود جایگاهی خاصی در زندگی بشر پیدا کرد و توانست رضایت آدمی را از ثبت وقایع ، بیرون از ذهن ، بدست آورد . و به حق که توانست " یادگاری " برای بشر به یادگار بگذارد . کلیپ ونوشته : احمد فرهادی پور https://eitaa.com/farhadidastan https://eitaa.com/bamdademehr
هدایت شده از کاريز کهریزسنگ
تقدیر از استاد احمد فرهادی پور در مراسم امشب. آقای فرهادی پور طی سالیان گذشته فیلم ها و مستندهای زیادی از آیین و مراسم مختلف شهرمان بدون هیچگونه چشمداشتی تهیه کرده است. با سپاس فراوان از ایشان. 💐💐💐 @karizsange
هدایت شده از بامداد مهر
" چُسفیل " اونروزا که بچه بودیم ، تا جاییکه من یادم میاد ، ما بچه ها سالی یه بار چسفیل را میدیدم و اگه پولش را داشتیم ، مزه ش را میچشیدیم ! ... همونطور که پشمک و زولبیا هم فقط ماه رمضونها بود ، چسفیل هم فقط عید فطر عرضه میشد . سالی یه بار . " منبر گِلی " که محل برگزاری نماز فطر بود ، نزدیک خونه ی ما بود . غلغله ای بود از مردم ِ خوشحال و ، دستفروشها . من اسباب بازییها و خوراکیهاش یادمه . مردمانی سرزنده و شادمان و خوش حال ... گذشت . بزرگتر که شدیم یاد گرفتیم که ذرت خام را بخریم و خودمون بو بدیم و چسفیل درست کنیم . اما یه سوال از بچگی توی ذهنم خام و بو نداده مونده بود ، ! چرا چسفیل ؟! ... این اسم از کجا به اینجا رسیده بود . بازم سالها گذشت تا اینترنت اومد . نمیدونم راست باشه یا نه . اما توی گوگل نوشته شده : " بر اساس متن منتشر شده در ویکی پدیا، اولین مدل ذرت بو داده که وارد ایران شد، مربوط به یک شرکت انگلیسی بود به اسم چسترفیلد (Chesterfield) و مردم آن زمان با ساده سازی و مخفف کلمه آن را چس فیل گفتند. " راست و دروغش با خودشون . احمد فرهادی پور https://eitaa.com/bamdademehr