مدینه ای سراسر کوچه های زخمی وتب دار
مدینه ای غم دنباله دارِ غربت بسیار
مدینه ای که در آغوش ،مظلومانه ها داری
دلت را بر بقیع و تربت بی شمع آن بسپار
در این شهری که زینب شد عصای دست زهرا باز
غریبی پا برهنه بی عبا زد تکیه بر دیوار
عرق افتاده بر پیشانی شیخ الائمه
نیست
دگر شرمی تورا (ابن ربیع )از حیدر کرار؟!
هجوم آورده اید از در که نه ،از بام و از دیوار
وَ نه در روز ،بلکه نیمه شب چون فرقه ی طرار
به دنبالت پیاده حضرت خورشید صادق را
دراین شب می کشانی دست بسته از چه، لا کردار
دوباره شد تداعی کوچه،سیلی ،آتش و هیزم
و میخ و ریسمان، شمشیر،مسجد، بیعت اجبار
و رفتار شنیع شمر ،عمّر ،حرمله ، خولی
سنان ،ابن زیاد و قوم ناپاکی چنین خونخوار
تداعی شد میان کوچه ها زخمی ترینِ یاس
مدینه ای غم دنباله دار غربت بسیار
حرم با یک ضریح پنج ضلعی ،بَه چه رؤیایی
محقق میشود آن ،با ظهور حضرت دلدار
#حضرت_صادق
#السلام_علیک_یامولانایاجعفرصادق
#اللّٰهُمَّعَجِّلْلِوَليِّٖكَالْفَرَج
#امام_زمان