فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه است و دلها داغدار زائران سردار عزیزمان شهید حاج قاسم سلیمانی💔
پنجشنبه است و یاد آسمانی های در خاک آرمیده که قلبمان را سخت می فشارد💔
پنجشنبه است پنجشنبه ای پر از درد 💔
پر از بغض های در گلو مانده 💔
و در این روز
چقدر زیارت مولایمان آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام به دل آرامش می بخشد🌹
زیارت آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام گوارای وجودتان 🥀🥀🌹
شادی ارواح طیبه شهدا و آرامش روح آسمانیان در خاک آرمیده الفاتحه مع الصلوات💔
#السلام_علیک_یا_مولانا_یا_اباعبدالله
#اللّٰهُمَّعَجِّلْلِوَليِّٖكَالْفَرَج
#شهیدالقدس
#حاج_قاسم
💔💔🌹🌹💔💔🌹🌹💔💔
https://eitaa.com/bamehonar313
💔💔🌹🌹💔💔🌹🌹💔💔
23.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی خانم فاطمه رجبی عزیز
به مناسبت حادثه ی غمبار کرمان
و شهادت جمعی از هموطنان عزیزمان در گلزار کرمان 💔💔
#شهیدالقدس
#حاج_قاسم
سلاح به دست گرفتم برای دختر کاپشن صورتی گوشواره قلبی..
کاملترین روضه ی این روزهای کرمان
#شهیدالقدس
#کاپشن_صورتی💔
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️محسن چاوشی در وصف #حاج_قاسم
🔻موسیقی، متن و تشبیه ها و تصویر سازی از سردار فوق العاده زیباست👌🇮🇷
آه از غمی که تازه شود با غمی دگر💔
#کرمان
#کرمان_تسلیت
#حاج_قاسم
#شهیدالقدس
#پیتربرمزارحاجقاسم
#پیتر_بر_مزار_حاج_قاسم
#تارا_طاهری
شبیه یک توپ بود. توپی که زیر لباس گل گلی مامان روز به روز بزرگتر میشد.
مامان هروقت می خواست از جا بلند شود، دو دستش را میگذاشت روی زمین.
وقتی راه می رفت، دستش را میزد به کمر.
بابا میگفت، میشود همبازیات.
مامان میگفت، میشود پشت و پناهات.
باورش برایم سخت بود، یک توپ قلقلیو این همه توانایی؟!
من فقط دلم میخواست بیاید دنیا، تا مامان دوباره بغلمکند و هی نگوید خودت را به من نچسبان، بچه را کشتی.
مامان می گفت:« اسمش را میگذاریم طاها»
بابا میگفت:« محمد.»
به هر دویشان گفتم:« اگه اسمش پیتر نباشه، همون بهتر که دنیا نیاد همبازی هم نخواستم»
قهر می کردم و میرفتم توی اتاق. مادر بزرگ می آمد سراغم و نازم را میکشید.
می گفت:« هر بچهای اسم خودشو از آسمون میاره، اِسما رو فرشته ها انتخاب میکنن. پیتر هم که به دنیا بیاد، هر اسمی قسمتش باشه همون میشه»
.......
یکروز صبح که بیدارشدم.
توی تلویزیون یک نوار سیاه بود.
مامان صورتش قرمزو چشمهاش خیس بود. بابا چسبیده بود به تلویزیونو حرف نمیزد.
فهمیدم آن آقای مهربان شهید شده است. همان که هر وقت تلویزیون عکسش را نشان می داد،خیالم راحت می شد.
شبها که می ترسیدم، مامان میبوسیدم ومی گفت:«راحت بخواب. از هیچی نترستا حاجی هست، دیوا هیچ غلطی نمی تونن بکنن»
شب می خواستیم شام بخوریم، صدای شکستن بشقاب آمدو داد مامان بلند شد.
بابا بردش بیمارستان.
فردایش پیتر به دنیا آمد. خاله و عمه آمدند. مادر بزرگ توی خانه بوی اسپند راه انداخت.
مامان به خاله گفت از نوشیدنی خودش برای من هم بیاورد. نوشیدنی تلخ و بدمزه ای بود.
پیتر همیشه بوی همان را میداد. بوی زیره و رازیانه.
از مامان پرسیدم:« توپ قلقلی چه طوری به دنیا اومد؟»
مامان به جای پیتر با زبان بچگانه خواند:
«...به خود دادم یک تکان،
مثل رستم پهلوان،
تخم خود را شکستم،
یکباره بیرون جستم.»
یک روز وقتی بابا از بیرون آمد، شناسنامهی سبزی توی دستش بود، خندید و گفت:«اینم شناسنامه. اسمشو گذاشتم، قاسم»
قاسم کوچولو تند شیر میخوردو بزرگ میشد. اما من دوستش نداشتم.
چهار دست و پا می رفتو کتاب و دفترهایم را پاره می کرد.
هر وقت دلم می گرفت و میگفتم مامان بغلم بخواب، جواب میداد:«قاسم گرمائیه، پتو رو از روخودش کنار میزنه، سرما می خوره، باید بغلش باشمو حواسم جمع باشه»
وقتی بزرگتر شد. ماشین و لباسهایش را چپاند توی اتاق من.
داد می کشیدم:«مامان کاش اینو نمی آوردی. کاش تک فرزند مونده بودم. مثل فاطیما»
حسرتم شده بود تک فرزندی.
....
قاسم آمد توی اتاقم. سرش داد کشیدم :«وقتی میای تو، درو پشت سرت ببند»
دررا بست.
نشست کنارم. کمی مربا دور دهانش ماسیده بود:« شبکه پویا میگه امروز روز مادره. »
خودکار را گذاشتم وسط کتابم.
بی حوصله گفتم:«خب؟»
گفت:« یه نقاشی کشیدم»
دست دراز کردم طرفش:«ببینم»
کاغذی که پشتش پنهان کرده بود، را آورد جلو:«برام می نویسی مامان روزت مبارک؟»
خواستم بنویسم. مداد را از دستم گرفت:«نه یادم بده خودم بنویسم»
برگه را گرفتم طرفش:«برو بینم. سه سال دیگه صبر کن. میری مدرسه خودت یاد می گیری»
پوزخند زدم:«در ضمن این گلی که کشیدی چرا قرمز زدی؟ مامان از گل صورتی خوشش میاد» صورتش سفید شد.
با بغض گفت:«آجی مداد صورتی ندارم. میدی بهم؟»
کاغذ را پرت کردم روی زمین:«برو ببینم. می خوای باز مثل اون یکیا ببری اینقدر بتراشی که تموم شه؟ نخیر صورتی ندارمممم.»
صدای بابا از توی هال آمد:«بچه ها امروزسالگرد حاج قاسمه، میاید بریم مزار؟»
صدایم را بلند کردم:«من که باید ریاضی کار کنم»
قاسم بپر بپر کرد:«آخ جون من میام» دوید طرف در.
صدا زدم؟« پیتر»
رو برگرداندو نگاهم کرد:«من قاسمم»
چشمکی زدم:«قاسم، تا بیای نقاشیت رو رنگ می زنم »
خندید،آمد طرفم. دست کرد توی جیبش، شکلاتی با زرورق نارنجی گرفت طرفم: «آجی الان دیرم شده. وقتی بیام برا خودت گل صورتی می کشم»
لپش را کشیدم:«باشه»
.......
همه جمع شده اند توی خانهی ما.
چند شب است خودم را مچاله میکنم زیر پتو. اینقدر می لرزمو گریه میکنم تا خوابم می برد. نقاشی و شکلات قاسم راگذاشته ام کنار رختخوابم. با دنیا عوضشان نمیکنم.
حالادیگر اتاقم مال خودم شده. اما چه فایده!
از همان روزی که مزار حاج قاسم را انتحاری زدند، تک فرزند شده ام، مثل فاطیما.
مامان همیشه می گفت:«قاسم گرمائیه»
طفلک داداشم، چقدر از گرما بدش می آمد.
بمیرم داداشی که حتما توی آن حادثه خیلی گرمت شد!
چه می گویم؟...گرم؟!. قاسم سوخت.
نویسنده: تارا طاهری ۱۲ ساله
#حاج_قاسم
#شهیدالقدس
#أللَّھُـمَ_عـجِّـلْ_لِوَلیِڪْ_ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️او خودش هم شهید قدس بود ...
#شهیدالقدس
#شهیداسماعیل_هنیه
اقای پزشکیان شنیدم یکشنبه دارید میرید نیویورک پیش برادران آمریکایی تون!
فقط دفعه بعدی خواستید بهشون ابراز ارادت کنید از زبان خودتون حرف بزنید. ما انقلابیون نه به شما رای دادیم و نه با برادرتون برادریم...
ما به خون برادران آمریکایی شما که خون فرمانده ی ما رو ریختند تشنه ایم🇮🇷👊🏻
#شهیدالقدس
#مرگ_برآمریکا
#مرگ_براسرائیل
#مرگ_براسرائیل_صفتان
#مرگ_بربرادران_آمریکا
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ مسیر منتهی به مزار شهید حاج قاسم سلیمانی
#شهیدالقدس
#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بریده طاقتم کجایی؟!
یک فیلم نابِ ناب و زیرخاکی
ببینید چه کسی در میان جمعیت است
و فوج جمعیت از شوق دیدن او
چه میکند
الله اکبر
چه محبوبیتی واقعا
سردار از زمان جنگ تحمیلی هم
سردار دلها بوده
الله اکبر
جمعه نصر
لبیک یا امام خامنهای
#شهیدالقدس
#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی
11.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 تابلویی درباره شهید سلیمانی که حسن روحالامین در حاشیه دیدار رهبر انقلاب در روز چهارشنبه ۱۲ دیماه ۱۴۰۳ به تصویر کشید
#شهیدالقدس
#شهیدحاجقاسم
و باز هم روزت مبارک مرد روزهای سخت
روزت مبارک مرد میدان های نبرد
روزت مبارک سرباز سینه چاک حرم عمه ی سادات
روزت مبارک معتکف گلزارهای شهدا
روزت مبارک سیدالشهدای مدافعان حرم
روزت مبارک #سردار
ای مردترین مرد روزت مبارک
#شهیدالقدس
#شهیدحاجقاسمسلیمانی