باسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره 6
🌾🌺💐🌺🍃
العفاف زینه الفقر
👈#کلمه_العفة (شماره 1)
در زبان فارسی عفت به معنای «خودداری از گناهان جنسی (پاکدامنی)» به کار میرود اما در زبان عربی این کلمه به معنای «خودداری از هر گونه عمل قبیح» است. در قرآن کریم آمده است: «یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف» تعفف در اینجا به معنای خودداری از گناهان جنسی نیست بلکه به قرینه مقام به معنای خودداری از "اظهار فقر و ذلیل کردن خود" است. مراد آیه هم این است که «فقیران مومن فقر و نداری خود را میپوشانند و اظهار ذلت نمیکنند تاجایی که کسی که نداند گمان میکند آنها غنی هستند»
در نهج البلاغه هم در جمله «الْعَفَافُ زِينَةُ الْفَقْر» (#حکمت68) کلمه عفاف به همین معنا به کار رفته و بدین معنا است که«خودداری از اظهار ذلت، زینت فقر است» ولی بسیاری از مترجمان کلمه عفاف را به پاکدامنی برگردانده و ترجمهای به دست دادهاند که اجزای جملهاش ربطی به هم ندارد. جمله «پاکدامنی زینت فقر است» معنای روشنی ندارد. پاکدامنی و تردامنی به فقر ربط روشنی ندارند چون پاکدامنی چنانکه میتواند فقر فقیران را بیاراید میتواند غنای اغنیا را هم بیاراید.
👈نکته:
کلمه "زینت" به زیورهای عَرَضی اطلاق میشود. امام ع میخواهند بفرمایند فقر هر چند در ذات خودش عنصر مطلوبی نیست، ولی بالعرض میتوان آن را چنان آراست که موجب زیبایی بشود.
بنابراین فقر همیشه هم موجب ذلت انسان نیست. این خود انسان فقیر است که با اظهار ذلت و نداری، فقر خودش را مایه زشتی خودش میکند در حالی که اگر بردبار باشد و اظهار حاجتمندیاش را فقط به نزد خدای خود ببرد و حاجاتش را نزد بندگان عیان نکند، فقرش هم به "فقری زیبا" تبدیل میشود.
#فقرزیبا
#فقر
#زیبایی
@Banahjolbalaghe
بسم الله
🟣نحوه وفات انبیای الاهی در بیان امیرالمؤمنین علیهم السلام
«ثُمَّ اِخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه وآله لِقَاءَهُ وَ رَضِيَ لَهُ مَا عِنْدَهُ وَ أَكْرَمَهُ عَنْ دَارِ اَلدُّنْيَا وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مُقَارَنَةِ اَلْبَلْوَى فَقَبَضَهُ إِلَيْهِ كَرِيماً صلى الله عليه وآله: سپس ديدار خود را براى محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم برگزيد، و آنچه نزد خود داشت براى او پسنديد و او را با جدا كردنش از دنيا گرامى داشت، و به جاى دمساز بودن با ناگوارى ها و سختىها در بهشت برين جايش داد، پس جان او را با اكرام گرفت و نزد خود برد، درود خدا بر او و بر خاندانش باد» (ترجمه شیروانی).
⭕️برای وفات رسول الله صلی الله علیه و آله از کلمهی «اکرمه عن دار الدنیا» بهره جسته است. در این جمله، کلمهی «اکرم» با حرف جارهی «عن» که به معنای مجاوزت است، متعدی شده است. با توجه به اینکه کلمهی «اکرم» خودش با این حرف متعدی نمیشود، از این رو باید در این کلمه معنای کلمهی دومی که بتواند با حرفِ «عن» ارتباط معنایی برقرار کند، اِشراب شده باشد(تضمین نحوی). بنابراین کلمهی «اکرمه عن دار الدنیا» بدین معنا است: «اکرمه مجاوزا ایاه عن الدنیا: خداوند او را به چنان مرتبهای از بزرگی رساند که از دنیا به آخرت عبور بکند».
⬅️در این عبارت، دو معنا وجود دارد: اکرام رسول الله و مجاوزت او از دنیا. وجود دو معنا در یک کلمه، دو احتمال معنایی پدید میآورد: احتمال اول آنکه خداوند او را به درجهای از بزرگی رسانده که این دنیا دیگر گنجایش چنین مرتبهای از بزرگی را ندارد و بناچار باید از دنیا به سوی آخرت بگذرد و احتمال دوم آنکه اجل مسمای رسول الله فرا رسیده و باید از این دنیا به سرای ابدی میرفت اما هنگام رفتن خداوند او را به بزرگی و کرامت نیز رسانده است. فرق این دو احتمال، در این است که طبق احتمال اول، آنچه موجب عبور رسول الله از این جهان شده، پر شدن پیمانه عمر (رسیدن به اجل مسمی) نیست بلکه رسیدن به یک کمال و کرامت خدادادی است که آن کرامت خدادادی با ماندن در تنگنای این جهان منافات داشته است اما طبق احتمال دوم آنچه موجب کوچ رسول الله از این جهان شده، سر رسیدن اجل مسما است.
❓اینک جای این پرسش است که جمله «اکرمه عن دار الدنیا» کدام یک از دو معنای فوق را میرساند؟ روشن است که معنای مرادْ احتمال اول است چرا که ذکر صریح کلمهی «اکرم» در کنار عدم ذکر صریح کلمهی «مجاوزاً»، نشانهی این است که اکرامْ معنای مرکزی و اصلی و مجاوزتْ معنای پیرامونی و فرعی است.
🧷برای تشبیه معقول به محسوس، میتوان مرگ (گذر انسان از دنیا به سوی آخرت) را به خروج کرم ابریشم از پیله تشبیه کرد. کرمهای ابریشم وقتی به پایان ایام پیلهنشینی میرسند اگر به کمال لازم برای پروانه شدن نرسیده باشند، تلف میشوند اما اگر به کمال لازم رسیده باشند، با تبدیل شدن به پروانه، رها میشوند. انسانها نیز در این دنیا به دو دسته تقسیم میشوند: برخی از آنها به کرامت کافی دست مییابند و به سبب آن کرامت، دیگر نمیتوانند در تُنگ تَنگ دنیا بمانند و باید عبور کنند و به جهان دیگری برسند که گنجایش این کرامت را داشته باشد؛ این گروه مانند همان کرمهای ابریشم هستند که پروانه شدهاند و باید به جهان پروانهها بروند. برخی دیگر به کرامت لازم نمیرسند اما دیگر فرصتی برای ماندن در پیله هم ندارند. برای همین باید با تلف شدن از پیله خارج شوند.
↩️این بیان، نشانه درک والایی است که امیرالمؤمنین علیه السلام از نحوه وفات رسول الله صلی الله علیه و آله دارد. این درک والا درک بسیار عمیق و بیانناپذیری است اماهنر امیرالمؤمنین علیه السلام آن است که با تسلط بر زبان و زوایای پیداو پنهان آن، همین معنای بیانناپذیر را بیانپذیر میکند. انس با #بازیباییهای_نهج البلاغه نشان میدهد که این زیباییها بیش از آنکه در گرو #زیبایی زبانی نهج باشد، در گرو اندیشه بینظیر و عمیقی است که با سهولت و انسجام در سادهترین بیانها ارائه میشود.
#با_معارف_نهج البلاغه270
#بازیباییهای_نهج، شماره70
https://eitaa.com/banahjolbalaghe