eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
186 عکس
44 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله ، شماره3: 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : امْلِكُوا عَنِّي هَذَا الْغُلَامَ لَا يَهُدَّنِي فَإِنَّنِي أَنْفَسُ بِهَذَيْنِ يَعْنِي الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (عليهما السلام) عَلَى الْمَوْتِ لِئَلَّا يَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله و سلم) جلوی این جوان(امام مجتبی ع) را بگیرید تا مرا (با مرگ خویش) درهم نشکند که من [نسبت به از دست دادنِ] این دو (حسنین) بخیل هستم چون با [از دست رفتنِ] اینها نسل پیامبر ص قطع می‌شود. 👈👈شناسنامه خطبه: در جنگ صفین، امام حسن(ع) بی مهابا بر لشکر دشمن می‌تاخت. حضرت امیر(ع) که بر جان حجت پس از خویش بیمناک شده بودند، فرمودند: «امْلِكُوا عَنِّي هَذَا الْغُلَامَ لَا يَهُدَّنِي» یعنی سید رضی گفته است که « امْلِكُوا عَنِّي هَذَا الْغُلَامَ» از عالی‌ترین و فصیح‌ترین کلمات است. 👈عنصر زیباشناختی: مجاز مرسل در لفظ املکوا/ ظرافت خیره کننده در کاربست حرف «عن»/ مجاز در تعبیر «انفس» 👈مجاز جمله اول: هر مولایی می‌تواند مملوک خویش را از انجام عملی منع کند یعنی مالکیت، سبب ممانعت و جلوگیری از انجام عمل است. در این کلام شریف، سبب (املکوا) ذکر شده ولی مسبب (جلوگیری از ورود به کانون خطر) اراده شده است (مجاز مرسل) و از همینجاست که «املکوا»، متضمن معنای "دور کردن امام حسن(ع)" از حضرت امیر(ع) - که در خط مقدم کارزار قرار داشتند- است. 👈مجاز در جمله دوم: کلمه «انفس» به معنای بخل ورزیدن است. حضرت می‌خواستند شدت علاقه خود به «بقای عمر حسنین ع» را بیان کنند، فرمودند: «انفس بهذین علی الموت» (من به مرگ این دو جوان خیلی بخیل هستم) مجاز در اینجا رخ داده است که «بخل ورزیدن» که مربوط به مال است ذکر شده ولی «شدت علاقه به بقای حسنین ع» اراده شده است. 👈تعلیل در جمله سوم: امام ع با اعزام فرزند دیگرشان، محمدبن حنفیه، به نقاط حساس جنگ مشکلی نداشتند اما از اعزام حسنین ع خودداری می‌کردند، چون مامور بودند که نسل رسول الله را حفظ کنند(لِئَلَّا يَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله و سلم) سرانجام همان کسانی در روز عاشورا خنجر به حنجر حسین ع نهادند که این سخن را در صفین از علی ع شنیده بودند....! لعنة الله علی القوم الظالمین! . ع ع @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 28 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 🔷 (قسمت اول) «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّه». (به خدا سوگند انس و علاقه فرزند ابوطالب به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به سینه مادرش بيشتر است) ✍️عنصر زیباشناختی: تمثیلی بدیع و شگفت انگیز. 📝انس و اشتیاق حضرت به ، حتی با تمثیل "طفل و سینه مادر" هم قابل بیان نبوده است لذا حضرت «انس و اشتیاق خودشان با مرگ» را به "انس طفل به سینه مادر" تشبیه نکرده‌اند بلکه با کاربست «» اشاره کرده‌اند که انسشان به مرگ حتی از آن هم بیشتر است. توجه شود که در تشبیه، مشبه را به مشبهٌ‌به الحاق می‌کنند اما حضرت می‌خواهند بگویند من از مشبهٌ‌به فراتر رفته‌ام. () 🔹حضرت نمی‌خواهند بگویند در آینده که مرگ به سراغم آمد، انیس مرگ خواهم شد بلکه می‌خواهند بفرمایند همین امروز که در قید حیات هستم با مرگ اُنسی دارم که از اُنس طفل با سینه مادرش هم فراتر است. (توجه شود که حضرت برای بیان این تشبیه از وصف () استفاده کرده‌اند. و حمل مشتق بر زمان آینده یا همان المتلبس بالمبدأ فی المستقبل است و لفظ را بدون نمی‌توان بر معنای مجازی حمل کرد.) 👈نکته اول) خلاصه آنکه واژه «آنَس» خبر از اُنسی می‌دهد که در همان زمان حیات دنیوی ایشان برقرار بوده است بدین بیان که حضرت امیر(عیه السلام) خودشان در عمل به «موتوا قبل أن تموتوا» پیشگام بوده‌اند. 👈نکته دوم) نتیجه عملی این انس با مرگ چیست؟ حضرت با مرگی انس گرفته‌اند که همان گذار از دنیا به آخرت است و حجابها را کنار می‌زند و به انسان چشم آخرت‌بین می دهد. چنین اُنسی است که «لَو کُشِفَ الغِطَاءُ مَا ازدَدتُ یَقینَاً» را و «أَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ الْأَرْضِ» را در پی دارد. https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله أَقِيلُوا ذَوِي الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ فَمَا يَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ يَدُ اللَّهِ بِيَدِهِ يَرْفَعُهُ () از لغزشهای بزرگواران بگذرید چراکه هیچ یک از آنان نمیلغزد مگر آنکه دستش در دست خدا است و [فورا از زمین] بلندش میکند. ✍️چند نکته: ✍️ 1️⃣عثرات جمع عثرة است. لغزشی است که به صورت نادر اتفاق میافتد وگرنه خطایی که مکرر در مکرر رخ بدهد نامش عثرة نیست. 2️⃣کلمه عثرة مجازا به معنای «به صورت تصادفی و ناخواسته از چیزی اطلاع یافتن» نیز به کار رفته است(مفردات راغب) این نکته نشان میدهد که عثرة نوعی از زمین خوردن است که در آن برای شخص، عبرت آموزی وجود داشته باشد. اقتضای این عبرت آموزی آن است که آن خطا (و حتی خطاهای شبیه به آن خطا) دیگر رخ ندهد. 3️⃣«لغزش نادر» با بزرگواری منافاتی ندارد به هر حال بزرگواری موجب عصمت نمیشود! از اصحاب مرؤات توقع اضافی نداشته باشیم! "امکان وقوع خطای نادر" را در شخصیت آنان درک کنیم! 4️⃣تعبیر یرفع (و نیز تعبیر عثر) نشان میدهد که آنچه رخ داده «فروافتادن و سقوط» است و باید از امداد الاهی (یرفع) استقبال کرد و دوباره شروع کرد و بلند شد! این شروع کردن و بلند شدن به زحمت و تلاش و کوشش نیاز دارد. مروت فروریخته را دوباره باید ساخت البته خداوند نیز کمک میکند (یرفعه). 5️⃣«اقیلوا» از مصدر «اقاله» است که حقیقتا به معنای فسخ کردن معامله یا عهدی است که پیشتر انجام شده و استحکام یافته است. فسخ کردن مثلا در بیع به این معنا است که عوضین به ملکیت صاحبان قبلیشان بازگردند و از این پس بر بیعی که قبلا انجام شده هیچ اثری مترتب نشود (شتر دیدی ندیدی)! اینکه برای بخششِ لغزشها از کلمه «اقاله» استفاده شده بدین معنا است که طوری بگذرید که ازاین پس بر آن خطا هیچ اثری مترتب نشود (کینه، دلخوری و ... که عادتا باید بر آن لغزش مترتب میشد، پس از واقعا دیگر مترتب نشود)! ، شماره 107 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله با زیبایی های نهج ◀️خفتگانِ بیدار...❗️ ۱۰۸ : مَا لِي أَرَاكُمْ ... أَيْقَاظاً نُوَّماً وَ شُهُوداً غُيَّباً وَ نَاظِرَةً عَمْيَاءَ وَ سَامِعَةً صَمَّاءَ وَ نَاطِقَةً بَكْمَاءَ... [ ای مردم کوفه ] مرا چه شده که شما را بیدارانی خفته، حاضرانی غایب، بینندگانی نابینا، شنوندگانی کَر می بینم! 🌹عناصر زیبایی شناختی : 1️⃣ پارادوکس: در اینجا حضرت، مخاطبان خودشان را در عین بیداری خفته خوانده‌اند. انتساب خفتگی «نوّم» به شخصی که او را بیدار «ایقاظ» میدانیم، باعث میشود کلمه «ایقاظ» خودش با خودش تضاد پیدا کند (خودنقضگری= پارادوکس). این آرایه که به این شکل در علم مطرح نشده یکی از جنبه‌های زیبایی شناختی است که در نقد ادبی از آن سخن به میان میآید. ، افزون بر زیبایی، موجب میشود مخاطب به فکر فرو رود. همین اتفاق در تعبیر «شُهُوداً غُيَّباً» و تعبیر «نَاظِرَةً عَمْيَاء» و تعبیر «سَامِعَةً صَمَّاء» و «نَاطِقَةً بَكْمَاء» نیز رخ داده است. 2️⃣ () کسی که ابزاری در اختیار دارد اما از آن استفاده نمی کند یا درست استفاده نمی کند مثل کسی است که اصلا چنین ابزاری ندارد. لذا نسبت دادن خفته و غایب و نابینا و کور به این افراد مجاز ( استعاره) است چون اینها به درستی و در مسیر حق از بیداری و حضور و چشم و زبانشان استفاده نمی کردند. 3️⃣ : حضرت بجای اینکه بفرمایند که ما لکم أراکم... ( چه شده است شما را که این گونه می بینم)، می فرمایند ما لی أراکم... ( مرا چه شده که شما را اینگونه می بینم). وجود این تغییرسیاق# یا التفات# (طبق برخی مبانی) غرضی در پی دارد. چه بسا حضرت می خواهندآنقدر این پدیده را عجیب و غیرواقعی جلوه دهند که می فرمایند من را چی شده که آنهارا اینگونه می بینم! و الا امکان ندارد آنها اینگونه بشوند. ✍️محمد سرافراز، حوزه علمیه قم ، شماره ۵۲ https://eitaa.com/banahjolbalaghe