eitaa logo
با نهج البلاغه
3.1هزار دنبال‌کننده
197 عکس
51 ویدیو
22 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله حق‌گرایی بدون دشواری نمی‌شود فَإِنْ أَطَعْتُمُونِي فَإِنِّي حَامِلُكُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ عَلَى سَبِيلِ الْجَنَّةِ وَ إِنْ كَانَ ذَامَشَقَّةٍ شَدِيدَةٍ وَ مَذَاقَةٍ مَرِيرَة. اگر از من اطاعت کنید ان شاء الله شما را در مسیر بهشت قرار خواهم داد هرچند این مسیر دارای مشقتی شدید و مزه ای تلخ خواهد بود. ◀️پس از فتح بصره با مردم بصره سخن گفت. به آنها گوشزد کرد که فتنه‌های پیچیده‌ای در راه است. بعد به آنها وعده کرد که اگر از او پیروی کنند آنها را به مسیر بهشت خواهد کشاند اما در عین حال به آنها این را هم گفت که این مسیر سرشار از سختی و تلخی است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره172 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵خوف اصحاب پیامبر از نقل حدیث به گزارش احمد حنبل 1. عطیه عَوفی از شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام، فقیه و مفسر شیعی است که در عصر خلافت ایشان در کوفه به دنیا آمده است. او همان کسی است که همراه با جابر بن عبدالله انصاری به زیارت اربعین امام حسین علیه السلام شرفیاب شد. 2. زید بن ارقم از صحابه پیامبر خدا و از یاران علی بن ابیطالب و از راویان حدیث غدیر است. 3. احمد بن حنبل در کتاب فضائل الصحابة (2/586) و مسند احمد (32/29) گزارش کرده است که وقتی عطیه از زید بن ارقم درباره حدیث غدیر سوال کرد، زید بن ارقم ابتدا از عطیه عوفی هم می‌ترسید که حدیث غدیر را برایش نقل کند! 🔸 بر اساس سن و سال عطیه عوفی و قرائن محتوایی دیگر، این گزارش باید مربوط به ایام پس از صلح امام حسن علیه السلام باشد، که معاویه مفاد پیمان‌نامه را زیر پا نهاد و یاران علی علیه السلام را چنان در ضیق و تنگنا قرار داد که امکان سخن گفتن از فضائل علی وجود نداشت! 🔻متن روایت احمد بن حنیل: عن عطية العوفي، قال: سألت زيد بن أرقم ،فقلت له: اِن ختنا لي حدثني عنك بحديث في شأن على رضي الله تعالى عنه يوم غدير خم ! فانا أحب ان اسمعه منك. فقال: أنكم معشر أهل العراق فيكم ما فيكم! فقلت له: ليس عليك منى بأس فقال: نعم . كنا بالجحفة فخرج رسول الله صلى الله عليه و سلم إلينا ظهرا وهو آخذ بعضد علي رضي الله تعالى عنه فقال يا أيها الناس ألستم تعلمون انى أولى بالمؤمنين من أنفسهم قالوا بلى قال فمن كنت مولاه فعلى مولاه قال فقلت له هل قال اللهم وال من والاه وعاد من عاداه قال إنما أخبرك كما سمعت. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 57 (عید غدیر) https://eitaa.com/banahjolbalaghe‌ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵آیا ائمه بویژه امیرالمؤمنین علیهم السلام برای اثبات امامت خود به غدیر استناد میکردند؟ محمد انور فیاضی در این مقاله (امام علی علیه ‏السلام و احتجاج به ) به این موضوع پرداخته است. در چکیده‌ی مقاله آمده است: واقعیتی انکارناپذیر در تاریخ اسلام است و هیچ‏گاه فراموش نخواهد شد. از همین رو امام علی علیه‏السلام از آغازین روزهای خلافت ابوبکر در کنار شمردن امتیازاتی که ایشان را مستحق خلافت می‏کرد، به مسئله غدیر استدلال و استشهاد نمود. این کار را امام، هم در مواجهه با ابوبکر و هم پس از آن در عصر دیگر خلفا انجام داد و حتی پس از به دست گرفتن خلافت نیز بر وقوع غدیر و انتخاب خود توسط پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله برای احراز مقام خلافت اسلامی احتجاج و استدلال می‏کرد. احتجاج امام با حدیث غدیر در این مقاله مورد بحث قرار می‏گیرد. ◀️محمدانور فیاضی، فصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش، سال 1386، شماره 15، مقاله « امام علی علیه ‏السلام و احتجاج به حدیث غدیر» ◀️لینک دسترسی مستقیم به مقاله: yun.ir/2aape5 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 58 (عید غدیر) https://eitaa.com/banahjolbalaghe‌ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵استناد امیرالمؤمنین علیه السلام به یکی از مسائلی که در سالهای اخیر تکرار میشود، این است که چرا امیرالمؤمنین علیه السلام برای اثبات جانشینی خودش به غدیر استناد نکرده است. در این جا دومورد از استنادهای امیرالمؤمنین علیه السلام به گزارش میشود: 👇👇 1️⃣جلد دوم الغدیر به شاعران غدیر اختصاص یافته است. در آغاز بررسی شاعران غدیر، امیرالمؤمنین علی علیه السلام را به عنوان یکی از شاعران غدیر پیش از همه شاعران غدیر معرفی کرده و شعری را از ایشان آورده که در آن برای اثبات امامت خودشان به غدیر استناد کرده اند. این شعر ، قصیده کوتاهی است که در آخرین بیت آن آمده است: «فأوجب لی ولایته علیکم رسول الله یوم غدیر خمّ» (پیامبر در روز غدیر خم ، ولایت خودش را برای من بر شما واجب کرد». علامه امینی در ادامه، مستندات این شعر را بررسی کرده و انتساب این شعر به امیرالمؤمنین علیه السلام را از مشهورات تاریخ دانسته است. وی برای اثبات این شهرت، به 37 منبع استناد کرده که یازده منبع از منابع امامیه (مانند شیخ مفید در الفصول المختارة، کراجکی در کنزالفوائد، فتّال در روضة الواعظین، طبرسی در احتجاج و ...) و 26 منبع از منابع عامه (مانند حافظ بیهقی، یاقوت حموی، سبط ابن جوزی، ابن کثیر شامی و ...) مورد استناد قرار گرفته است. (الغدیر ج 2 ص 40 تا 49) 2️⃣ که در حلقه اول یاران علی ع بود، در یکی از رجزهای صفین این دو بیت را گفت: و علیٌّ إمامُنا و إمامٌ لِسِوانا أتی به التنزیل یوم قال النبی: من کنت مولا هُ فهذا مولاه خطب جلیل این شعر را بزرگان امامیه (مانند شیخ مفید در الفصول المختارة، کراجکی در کنزالفوائد و ...) نقل کرده اند اما سبط بن جوزی در تذکره ص 20 تصریح کرده است که قیس بن سعد این شعر را در نزد علی علیه السلام خوانده است (إن قیس انشدها بین یدی علیّ بصفّین)! این نیز یکی ا ز مواردی است که نه توسط خود امیرالمومنین ع اما در حضور ایشان و توسط یکی از نزدیکترین یاران ایشان برای اثبات امامت علی ع به روز غدیر استناد شده است. (الغدیر ج 2 ص 88) معتقد است قیس به عنوان یکی از شنوندگان حدیث غدیر با این شعر خود نشان داده است که برداشتش از کلمه مولی در حدیث غدیر همان ریاست و خلافت بوده نه دوستی و محبت (عبقات الانوار ج 9 ص 323) شماره 45 استناد به غدیر http://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله تک نگاری سنّی در حدیث غدیر ذهبی (متوفای ۷۴۸ق) رجال‏شناس سنّی رساله‌ای به نام «طرق حدیث من کنت مولاه» دارد که به همت سید عبدالعزیز طباطبایی منتشر شد. ذهبی کتابی نیز با عنوان «فتح ‏المطالب فی فضائل علی بن ابی طالب» و کتاب دیگری درباره اعتبار «حدیث طیر» (که یکی از احادیث مهم فضیلت امیرالمؤمنین است) داشته است. 📎 رسول جعفریان می‌نویسد: «تقریباً همه آثار ذهبی درباره امیر مؤمنان(ع) از میان رفته است! در حالی که بیشتر آثار رجالی و تاریخی وی بر جای مانده است! این مسئله پرسش‏برانگیز است» 🔹عالمان سنی دیگری نیز درباره حدیث غدیر آثار مستقلی آفریده‌اند؛ مثلا: 1. ابوالحسن دارقطنی (م ۳۸۵) کتابی در طرق حدیث غدیر داشته است (طباطبایی، سید عبدالعزیز، الغدیر فی ‏التراث‏ الاسلامی، ص ۵۶٫) 2. حسکانی صاحب «شواهد التنزیل» (قرن5)، که آثار حدیثی متعددی درباره اهل‏بیت و امیر مؤمنان نگاشته، کتاب «دعاء الهداة إلى أداء حق الموالاة» را درباره اسناد حدیث غدیر نوشته است. (شواهد التنزیل 1/90) 3. ابن حمدان، شاگرد حاکم نیشابوری کتابی در طرق حدیث غدیر داشته که ذهبی از آن نقل می‏کند (ذهبی، رساله طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه، ص۵۱) 4. سجستانی (477) کتابی به نام «کتاب الولایة» داشته که طرق حدیث غدیر را در این کتاب گردآورده (الانساب، 3 /۲۲۶) 5. حاکم نیشابوری اثر مستقلی با عنوان «طرق حدیث الطیر»، کتابی به نام «طرق حدیث ‏المنزلة» و همچنین رساله‏ ای در طرق حدیث غدیر دارد. (حاکم نیشابوری، معرفه علوم‏ الحدیث، ص۳۱۲ و مجله تراثنا، ش۱۶، ص۴۸۷) شماره 59 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵یک قرینه متصل به حدیث 🔻ادعا: پیامبر در روز غدیر علی بن ابی طالب را معمم کرد. در فرهنگ عربی رسم این بود که هر وقت می‌خواستند کسی را به منصب ریاست بگمارند، او را معمم می‌کردند. پس معلوم می‌شود که پیامبر اکرم در روز غدیر می‌خواستند امیرالمؤمنین را به ریاست نصب کنند. 🔻بیان ادعا: 1️⃣این از قطعیات تاریخ است که پیامبر علی بن ابی‌طالب را همزمان با ایراد خطبه غدیر، در مقابل جمعیت، با عمامه خودشان که سحاب نامیده می‌شد، معمم کردند. اتفاقا در ایام پس از هجدهم ذی‌الحجه نیز هروقت امیرالمومنین ع با آن عمامه می‌آمد، پیامبر می‌فرمودند: «أتاكم عليٌّ في السّحاب». یعنی می‌خواستند این عمامه‌پوشی و ریاست علی ع را برجسته کنند. 2️⃣اینکه معمم کردن برای ریاست بوده، نیاز به توضیح دارد: 1. از عصر جاهلیت وقتی عربها می‌خواستند کسی را به ریاست قبیله‌ای بگمارند، عمامه بر سرش می‌نهادند(کتاب العین، 1/94 و الدعامة فی احکام سنّة العمامة، ص 4 و جمهرة انساب العرب، ص 261). این فرهنگ آنقدر فرهنگ فراگیری بود که در زبان عربی کلمه «عمَّمتُه» کنایه از «ریاست رساندن شخص» قلمداد می‌شد (راغب: 584) 2. پیامبر نیز به این نماد عربی ملتزم بودند. درباره ایشان نیز روایت شده است که «کان لا یوالی والیا حتی یعممه». (طبرانی، المعجم الکبیر، 8/144) عبدالرحمن بن عوف را وقتی به فرماندهی یکی از جنگها نصب می‌کردند معمم کردند. (استیعاب، 2/845) علی بن ابی طالب را وقتی برای یمن اعزام می‌کردند معمم کردند.(امتاع ‏الأسماع، 2/95) اسامة بن زید را وقتی به فرماندهی سپاه نصب کردند، معمم کردند و ...!(بهجة المجالس، 3/61) شامی در کتاب سبل الهدی در ذیل سیره پیامبر، فصلی را به معمم کردن اصحاب، توسط پیامبر اختصاص داده است. 3.اتفاقا عرب برای "خلع صاحب منصبان از منصب خودشان" نیز از نماد برداشتن عمامه استفاده می‌کرد. خلیفه دوم وقتی خالد بن ولید را از فرماندهی سپاه شام برکنار کرد، به ابوعبیده دستور داد عمامه از سر خالد بردارد! دیلمیان وقتی می‌خواستند مستکفی را از خلافت بغداد برکنار کنند، عمامه از سرش برداشتند. یکی از صحابه در هنگام محاصره بیت عثمان، عمامه خود را از سر برگرفت و گفتـ: «خلعتُ عثمان كما خلعت عمامتي هذه» ◀️برای مطالعه بیشتر به این لینک رجوع کنید:↙️ http://ashaiery.andishvaran.ir/fa/UserShowArticle.html?ItemId=48995 شماره 60 🆔 https://eitaa.com/banahjolbalaghe 🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵ترجمه شماره 1 🔹و أَقَامَ مِنْ شَوَاهِدِ الْبَيِّنَاتِ عَلَى لَطِيفِ صَنْعَتِهِ وَ عَظِيمِ قُدْرَتِهِ مَا انْقَادَتْ لَهُ الْعُقُولُ مُعْتَرِفَةً بِهِ وَ مَسَلِّمَةً لَهُ () «و بر لطافت صنعش و عظمت قدرتش شواهدى آشكار اقامه كرد كه عقلها در برابر آن سر فرود آوردند در حالى كه به وجود او اعتراف نموده و تسليم فرمان شدند.» (ترجمه انصاریان) 🔹در زبان عربی کلمه «لطَف یلطُف» به معنای مدارا و مهربانی در عمل است اما «لطُف یلطُف» به معنای کوچک و ریز بودن یک شیئ است (نهایه ابن اثیر). 🔻دراین جا «لطیف صنعته» به قرینه مقابله با «عظیم قدرته» به معنای «ریز و کوچک» است نه به معنای مهربانی! برای برگرداندن کلمه «لطیف صنعته» به زبان فارسی نباید از «کلمه لطف» و مشتقات فارسی شده‌ی آن مانند «لطافت و لطیف» استفاده کرد چون در فارسی لطف به معنای مهربانی است نه به معنای ریز و کوچک. بلکه باید از تعابیری مانند «ریزه‌کاری صنعتش و عظمت قدرتش» استفاده کرد. ترجمه‌های فارسی: بهشتی: لطف صنعت! فیض الاسلام: زیبایی آفرینش! دشتی: لطافت صنعت‌گری! آیتی: آفرینش لطیف و دقیق! ،‌ شماره 64 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵 استناد به نامه مالک اشتر در فقه ✍️اینکه به متن می‌توان از نظر فقهی استناد کرد یا نه، وابسته به این است که فقیه در اعتبارسنجی حدیث، ثقه بودن روات حدیث را لازم بداند یا آنکه وثوق به صدور را کافی بداند. ⚡️محقق ره که در اعتبار سنجی احادیث، ثقة بودن روات را لازم می‌داند، در کتاب التنقیح فی شرح العروه (1/430) آورده است: «عهدنامه مالک اشتر سندی که بتوان در فقه به آن استناد کرد، ندارد هرچند از متن نامه می‌توان به صدور آن، وثوق یافت» اما در مبانی تکملة المنهاج (موسوعة ج41 ص7) به عهدنامه مالک اشتر برای اثبات یک حکم فقهی استناد کرده است. ↩️پ ن: التنقیح فی شرح العروه که در آن استناد به عهدنامه را منع کرده، اولا تقریر درس ایشان است ثانیا این درس در دهه هشتاد قمری ایراد شده است اما مبانی تکملة که در آن به عهدنامه استناد شده، اولا اثر قلمی خود ایشان است و ثانیا در دهه 90 قمری نگاشته شده است. آیا دیدگاه محقق خویی در استناد فقهی به نامه‌ی 53 تغییری کرده یا مقرّر در التنقیح تقریر مناسبی ارائه نکرده یا ...؟! البلاغه 173 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله وَ أَنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ کَالصنو مِنَ الصنوْ من و رسول خدا، مانند دو شاخه‏ ايم كه از يك تنه روييده باشند برخی شارحان نهج البلاغه این جمله امیرالمؤمنین علیه السلام را با آیه مبارک دارای مضمون واحدی میدانند. فی ظلال نهج البلاغه 1/34 شماره 61 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم‌الله 🔵ترجمه کلمه «ارتطام» در مَنِ اتَّجَرَ بِغَيْرِ فِقْهٍ فَقَدِ ارْتَطَمَ فِي الرِّبَا کلمه ارتطام به معنای فرو رفتن در چیزی مانند باتلاق (وَحَل) است. 🔻لغویان این کلمه را به معنای فرورفتن می‌دانند اما با دو قید: یکی اینکه «فرورفتن بی‌بازگشت» باشد و دیگری «فرورفتنی که جهتش برای شخص نامعلوم» است. به همین جهت کلمه «رُطمة» را «امری که جهتش نامعلوم و موجب سرگردانی است» معنا کرده‌اند (تاج العروس). با این حال منظور از این روایت این است : «کسی که بدون آگاهی از فقه معامله بکند بی آنکه بداند چنان در باتلاق ربا فرو خواهد رفت که امکان بازگشتش وجود نداشته باشد.» ⏺ترجمه‌ها غالبا کلمه "ارتطم" را به فرورفتن، یا افتادن برگرداند‌ه و از این رو هیچ یک از دو قید معنا را نتوانسته‌اند به فارسی برگردانند. شروح هم غالبا فقط قید اول را تبیین کرده و قید دوم «مجهول بودن» را نتوانسته‌اند تبیین کنند. البلاغه شماره 65 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵از نقدپذیری تا منتقددوستی وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُصْبِحُ وَ لَا يُمْسِي إِلَّا وَ نَفْسُهُ ظَنُونٌ عِنْدَهُ فَلَا يَزَالُ زَارِياً عَلَيْهَا وَ مُسْتَزِيداً لَهَا بندگان خدا بدانید که مومن صبح و شام نمی‌کند مگر در حالیکه نفسش از دیدگاه خود او متهم است. پس همواره در حال یافتن عیوب نفس خویش و زیاده‌خواهی از نفس خویش است. چند نکته: 1️⃣کلمه «ظَنون» صفت مشبهه است که در اینجا به معنای اسم مفعولی ب کار رفته و دارای مبالغه است. یعنی نفسش را بسیار مظنو ن بداند. 2️⃣انسانها به دو دسته تقسیم می‌شوند: هدایت‌طلبان (که نفس خودشان را متهم می‌دانند) و ازخودراضیان (که نفس خود را مبرّا می‌دانند). 3️⃣کسانی که نفس خود را متهم می‌دانند، دو ویژگی دارند: 1. همواره در حال یافتن عیوب خود هستند. 2. همواره در حال زیاده‌خواهی از نفس خود هستند. 4️⃣کسانی که نفس خودشان را مبرّا می‌دانند، عیوب خود را نخواهند یافت و رشد هم نخواهند کرد. ↩️پ ن: 1. نقدپذیری در صورتی تحقق خواهد یافت، که انسان نفس خود را متهم بداند. 2. کسانی که نفس خود را متهم می‌دانند، می‌توانند از مقام «نقدپذیری» به مقام «دوست داشتن منتقدان» برسند (أحب إخوانی الیّ من اهدی عیوبی الیّ) چون ایمان دارند که منتقدان در مرحله یافتن عیوبشان به کمک آنها آمده‌اند. 3. این سخن امیرالمؤمنین علیه السلام، اختصاص به احوال شخصی ندارد. در عرصه دولتها و مدیریت نیز فقط مدیران و حاکمانی نقدپذیر خواهند بود که دولت و سازمان تحت امر خودشان را متهم بدانند نه از خودراضیانی که دولت و سازمان تحت امرشان را مبرّا از نقص و عیب می‌دانند. البلاغه 174 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a