eitaa logo
با نهج البلاغه
2.5هزار دنبال‌کننده
186 عکس
45 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵ترجمه کلمه «خُطه» کلمه «خُطّة» در خطبه 93 در توصیف فتنه بنی‌امیه به کار رفته است: «فَإِنَّهَا فِتْنَةٌ عَمْيَاءُ مُظْلِمَةٌ عَمَّتْ خُطَّتُهَا» ✍️خلیل درمعنای خطه نوشته‌ ا ست: « الخُطَّةُ: شبه القصة» (العین)، ابن‌منظور نوشته است: «الخُطَّةُ، بالضم: شِبْه القِصَّة و الأَمْر» زبیدی نیز نوشته است: «و الخُطَّةُ: الإِقْدَامُ على الأُمُورِ، يُقَال: جاءَ و في رَأْسه خُطَّة؛ إِذا جَاءَ و في نَفْسِه حَاجَةٌ و قد عَزَم عَلَيْهَا» از مجموع داده‌های لغوی برمی‌آید که کلمه «خطة» معنایی نزدیک به معنای کلمه «برنامه» یا «راهبرد» د اشته باشد. ✅ بر این اساس، منظور از جمله «عمّت خطّتها» این است که فتنه‌گران بنی‌امیه برنامه‌ای فراگیر برای همه شئون جامعه دارند. مترجمان نهج‌البلاغة غالبا ترجمه دقیقی از این کلمه به دست نداده‌‌اند. 🟡کابرد دوم کلمه «خطة» در نهج البلاغة در خطبه 72 نیز در دعا برای پیامبر آمده است: « اللَّهُمَّ ...وَ اجْزِهِ مِنِ ابْتِعَاثِكَ لَهُ مَقْبُولَ الشَّهَادَةِ مَرْضِيَّ الْمَقَالَةِ ذَا مَنْطِقٍ عَدْلٍ وَ خُطْبَةٍ فَصْل‏» که در برخی نسخه‌ها به جای کلمه «خُطبة» کلمه «خُطّة» به کار رفته است که احتمالا در معنای دیگری غیر از «برنامه و راهبرد» به کار رفته است. ،‌ شماره 79 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵ادعای شرک ابوطالب علیه السلام در بوته نقد ❌در ذيل کريمة «ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكينَ وَ لَوْ كانُوا أُولي‏ قُرْبى‏...» (التوبة:113) روایتی را صحیحین آورده‌اند که مضمونش چنين است: هنگام وفات حضرت ابوطالب، پيامبر بر بالين او حاضر شد و به او فرمود: عموجان، بگو لا اله الا الله تا با اين سخنت در نزد خدا به نفع تو احتجاج کنم ... ولي ابوجهل که در نزد او بود به او گفت: «ابوطالب، آيا می‌خواهی از آئين عبدالمطلب روي بر‌گرداني؟» و بدین ترتیب نگذاشت ابوطالب در لحظات آخر ایمان بیاورد!!! پيامبر فرمود: مادامي که مورد نهي خداوند قرآن نگيرم براي تو استغفار خواهم کرد... ولي اين آيه نازل شد و جلوی استغفار پیامبر برای ابوطالب را گرفت!!(بخاري ج 2 ص 87) ☑️بر اساس تحقیقی که آیت‌الله معرفت ره در کتاب التمهید (ج 1 ص 249) انجام داده‌اند، حضرت ابوطالب سه سال پیش از هجرت وفات یافته و این آیه نه سال پس از هجرت (یعنی 12 سال بعد از وفات ابوطالب ع) نازل شده و هیچ ربطی به وفات حضرت ابوطالب ندارد. 💡 بگذریم که دلایل فراوانی بر نیز وجود دارد. ادامه دارد ، شماره 52 وفات حضرت https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵الزامات جهاد تبیین در عصر سیطره رسانه‌ای جبهه باطل امام حسن علیه السلام درپاسخ به سوال معاویه درباره چیستی مروت فرمود: «...فَقَالَ: حِفْظُ اَلرَّجُلِ دِينَهُ وَ قِيَامُهُ فِي إِصْلاَحِ ضَيْعَتِهِ وَ حُسْنُ مُنَازَعَتِهِ وَ إِفْشَاءُ اَلسَّلاَمِ وَ لِينُ اَلْكَلاَمِ وَ اَلْكَفُّ وَ اَلتَّحَبُّبُ إِلَى اَلنَّاسِ.» ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍️عصر معاویه، عصر سیطره رسانه‌ای جبهه باطل است. در شرایط پس از صلح امام حسن علیه السلام، معاویه فرصتی به دست آورده بود تا در فضای تهدید و تطمیع، طرفداران امیرالمؤمنین را تارومار کند و از سوی دیگر تبلیغات گسترده‌ای برای متهم کردن امیرالمؤمنین انجام می‌داد. دراین شرایط، از امام مجتبی پرسیده شد: شاخص‌های جوانمردی چیست؟ حضرت در پاسخ، به شاخص‌هایی اشاره کردند که به نظر می‌رسد افزون بر تناسب با شرایط آن روز،با شرایط امروز نیز متناسب است. 1) دین خودت را حفظ بکنی (اولین وظیفه در برابر سیطره جبهه رسانه‌ای دشمن). اگر خودت ایمان به حقانیت خودت را از دست بدهی دیگر هیچ امیدی به تو نیست! 2) وضع کار و معیشت خود را اصلاح کند (حفظ مقبولیت در نزد خانواده تا بتواند بر خانواده‌‌اش اثر بگذارد). 3) با کسانی که تحت تأثیر تبلیغات دشمن قرار گرفته‌‌اند، حسن منازعه داشته باشد، تا بتواند آنها را از دام فریب رسانه‌ای دشمن نجات دهد. 4) نرم‌گفتار باشد (تا بتواند کلامش را به جای رساندن به گوش مردم به قلب مردم نفوذ دهد). (لِينُ اَلْكَلاَم) 5) روابط خود را با مردم، عمیق و گسترده کند. برای رسیدن به این غرض، سه برنامه ارائه فرموده: «الکَفّ: خوددار باشد یعنی از کوره در نرود.» و «التَّحبُّب الی الناس: محبت خود را در قلب مردم جای دهد» و «افشاء السَّلام: با صدای رسا سلام بکند، به دیگران انرژی بدهد و آنها را از انفعال و سستی در برابر عملیات روانی دشمن، نجات دهد». البلاغه248 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵وظیفه قضات در برابر معترضان و مطالبه‌گران یکی از اوصاف قاضی تراز در نظام سیاسی امیرالمؤمنین علیه السلام این است که: «أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ» مراجعه مخالفان کمترین رنجش را در او ایجاد کند. (نامه 53 نهج البلاغه) ✍️از این‌که حضرت فرموده‌اند "مراجعه خصم کمترین رنجش را در او پدید آورد"، معلوم می‌شود که "مراجعه" باید یک عمل رنجاننده باشد. پس این پرسش به وجود می‌آید که «مراجعة» به چه معنایی است؟ ✅کلمه مراجعه از ریشه رجوع است. «رجع» در ثلاثی مجرد، متعدی است و اگر مفعولش «قول» باشد به معنای بگومگو و کشمکش است. در قرآن کریم در وصف دوزخیان آمده است: «يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ الْقَوْلَ= یتلاوَمون= بگو مگو و کشمکش می‌کنند». با توجه به این‌که یکی از معانیِ باب مفاعلهْ کثرت است، همین کلمه وقتی به باب مفاعله می‌رود، معنای کثرت را به خود می‌گیرد و نیز غالبا مفعولش (قول) حذف می‌شود. ↩️پس مراجعه که همان ""مراجعة القول"" است، یعنی کثرتِ بگومگو و کشمکش. نتیجه نهایی اینکه: مراجعه، کار کسی است که خودِ قاضی را یا قول قاضی (=حکم قاضی) را قبول ندارد و هر روز میآید تا قول قاضی را به قاضی برگرداند یعنی حکم او را رد کند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ نکته1: معنای وضعی کلمه «مناقَضه»، سخن کسی را نقض کردن و با سخن کسی مخالفت کردن است. جالب این است که در زبان عربی کلمه «مناقضه»، معنای بسیار نزدیکی با کلمه «مراجعه» دارد و گاه مجازا به معنای «مراجعه» به کار می‌رود(تاج العروس ۱۰/۱۷۱) نکته2: در روایات توصیه شده است که مؤمن باید «جَمِيلُ الْمُنَازَعَةِ و كَرِيمُ الْمُرَاجَعَة» باشد. این توصیه نیز در حد مؤید نشان می‌دهد که "مراجعه" نیز مانند "منازعه" عملی است که خودبه خود مقتضی رفتارهای غیرکریمانه است. برای همین از مؤمن خواسته شده است که مراجعه را کریمانه انجام دهد. نکته 3: ظاهرا شارحان و مترجمان معنای کلمه مراجعه را در نامه 53 به دقت درنیافته‌اند! البلاغه249 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵کلام اثربخش امیرالمؤمنین علیه السلام از نگاه سلیمان کِتّانی: سلیمان کِتّانی خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام، می‌نویسد: ✍️«تو قهرمانی، ولی نه به خاطر پیچیدگی مچ‌هایت. تو قهرمانی، نه به خاطر پهنای شانه‌ات، بلکه به خاطر چشمه فیضی که نخست بر قلب و زبانت و سپس در گفتار و رفتارت سرازیر شده است» و در جای دیگری نوشته است: ✍️كلمه‌ای كه از ميان دو لبت بيرون می‌جهد پس از گذشت چهارده قرن، همچنان در زمان و مكان، بی‌انتها و محدودناشدنی است؛ چراكه منور به نور ارزش‌های فكری و قادر به درمان حقايق زندگی است و چنین کلامی فراتر از آن است كه در چارچوبی محصور گردد. كلمه‌ای كه از دو لب تو بيرون می‌آيد، والاتر از آن است كه در ظرفی محدود بگنجد.... 📚از کتاب الامام علی نبراس و متراس، سلیمان کتانی. البلاغه 66 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 19 1️⃣فضای صدور خطبه اميرالمومنین علیه السلام بر فراز منبر کوفه مشغول ایراد سخن بودند، اشعث بن قيس به امام علیه السلام اعتراض كرد كه اين مطلبى كه گفتى به زيان تو است نه به سود تو. حضرت در پاسخ وی این خطبه را ایراد کردند. 2️⃣اهمیت خطبه معرفی اشعث بن قیس، نگاهی به خط نفاق و اوصاف منافقان 3️⃣مضامین خطبه 1. تو چه مى‏فهمى چه چيز به سود من است يا به زيان من. 2. لعنت خدا و لعنت همه لعنت كنندگان بر تو باد اى بافنده (دروغ) و فرزند بافنده و اى منافق فرزند كافر. (ابن ابى الحديد در مورد اشعث می نویسد: او از منافقين در عصر على علیه السلام بود و در ميان اصحاب آن حضرت مانند «عبد اللّه بن اُبىّ بن سلول» در ميان ياران رسول خدا (ص) بود كه هر كدام در زمان خود از رؤساى منافقين بودند) 3. به خدا سوگند يك بار كفر تو را اسير كرد و يك بار اسلام. ( أشعث یکبار در زمان جاهلیت در خلال جنگی که میان دو قبیله رخ داد، اسیر شد. در اسلام نیز بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) مرتد شد و در جنگی که با سپاه اسلام داشت اسیر شده و با اظهار ندامت، توسط ابوبکر بخشیده شد). 4. مال و حسب تو نتوانست تو را از هيچ يك از اين دو اسارت آزاد سازد. (یعنی مال و جایگاهت نتوانست مانع اسارت تو شود) 5. آن كس كه شمشيرها را به سوى قبيله‏اش هدايت كند و مرگ را به سوى آنان سوق دهد سزاوار است كه نزديكانش به او خشم ورزند و بيگانگان به او اعتماد نكنند. (سید رضی می گوید: جمله «شمشیرها را به سوی قبیله اش هدایت کند» اشاره به سخنى است كه‏ اشعث با خالد بن وليد در يمامه داشت. اشعث قبيله خويش را فريب داد و به آنان خيانت كرد و خالد آنها را به قتل رساند، به همين دليل قبيله‏اش او را «عُرف النّار» ناميدند. اين لقب را به افراد خائن و پيمان‏شكن مى دادند). 4️⃣مصادر خطبه الأغانی ابوالفرج اصفهانی، ج8، ص159 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍️استاد علی رحیمی ؛ حوزه علمیه شیراز https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵عمر طولانی امام زمان علیه السلام در نهج البلاغة خُذُوهَا عَنْ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ (صلى‏ الله‏ عليه‏ وآله‏ و سلم) إِنَّهُ يَمُوتُ مَنْ مَاتَ مِنَّا وَ لَيْسَ بِمَيِّتٍ وَ يَبْلَى مَنْ بَلِيَ مِنَّا وَ لَيْسَ بِبَالٍ فَلَا تَقُولُوا بِمَا لَا تَعْرِفُونَ فَإِنَّ أَكْثَرَ الْحَقِّ فِيمَا تُنْكِرُون‏. (خطبه 87) از خاتم پیامبران بشنوید [که درباره ما اهل بیت می‌گوید]: ما را مرگ در می‌رباید ولی مرده نمی‌شویم و گذر زمان نیز ما را در‌می‌نوردد اما فرتوت و پوسیده نمی‌شویم. پس چیزی را که از آن آگاهی ندارید، معتقدانه به زبان نرانید چراکه اکثر حقیقت‌ها در میان همان حرفهایی است که انکارش می‌کنید. 🔹این سخن امیرالمؤمنین علیه السلام (فرتوت و پوسیده نشدن امام در اثر گذر زمان) از حدیث متواتر ثقلین نیز قابل برداشت است. چون در آنجا نیز آمده است که "قرآن و عترت تا قیامت از هم جدا نمی‌شوند". 🔸صاحب فیض القدیر از عالمان بزرگ اهل سنت، در شرح حدیث ثقلین نوشته است: از این حدیث برداشت می‌شود که عنصر "عترت" نیز مانند کتاب‌الله یک عنصر ابدی است و تا قیام قیامت همیشه باید مصداقی از اهل بیت وجود داشته باشد که امکان تمسک به او وجود داشته باشد چندان‌که اگر این عنصر از بین برود اهل زمین نیز باید از بین بروند. 📚«هذا الخبر يفهم وجود من يكون أهلا للتمسك به من أهل البيت والعترة الطاهرة في كل زمن إلى قيام الساعة حتى يتوجه الحث المذكور إلى التمسك به كما أن الكتاب كذلك فلذلك كانوا أمانا لأهل الأرض فإذا ذهبوا ذهب أهل الأرض» (مُناوی، عبدالرؤوف، فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج 3 ص 14). البلاغه250 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسعود دیانی؛ ▪️ساده و صمیمی و صریح. ▪️دلسوز و کنجکاو و جوینده. ▪️مشتاق طرح بحثهای تازه در فضای نخبگانی کشور. ▪️با کوله باری از برنامه هایی که اجل مهلت نداد آنها را انجام دهد... ◼️حالا من مانده ام که کوله بار پر از ایده های تازه دیانی را کدام یک از ما میتواند بر دوش بگیرد؟!😢🤔 اللهم ارحمه و اسکنه فسیح جنتک. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
هدایت شده از با نهج البلاغه
*به روایت نهج‌البلاغه؛ آخرین هفته‌ی حیات پیشوای مظلوم امام علی ع* ✒️محسن معارفی؛ عضو هیأت علمی جامعه‌المصطفی ✅بعد از توافق تحمیلی صفین هر روز سینه‌اش تنگ و تنگ‌تر می‌شد. دو و نیم سال بود که داعشی‌ها (طرفداران معاویه) به شهرهای مختلف حمله و آنها را تصرف می‌کردند. کودکان را جلو چشم مادرانشان سر می‌بریدند، شیعیان را زنده زنده می‌سوزاندند (شرح خ۲۵)، هتک حرمت زنها می‌کردند و اموال مردم را می‌دزدیدند(خ27) برخی فرمانروایان امام به معاویه پناهنده شده بودند (خ44). امام علی ع پیوسته از فضل جهاد و شهادت برای یارانش می‌گفت و اینکه باید داعشی‌های وحشی را در مرزهای خودشان در دوردست‌ها مهار کرد و نباید اجازه داد آنها به مرزهای کشور نزدیک شوند(خ27). اما مردم سست کوفه به ندای امام جواب نمی‌دادند. بهانه‌گیری میکردند(خ27). لال شده بودند(خ119). با اینکه خودشان توافق صفین را تحمیل کرده بودند، پیوسته می‌گفتند که خون شهیدان صفین به خاطر جنگ‌طلبی امام هدر شده (خ182)، گاه گرما و سرما را بهانه می‌کردند (خ27) و گاه می‌گفتند تا خودت با ما نیایی، ما تکان نمی‌خوریم(خ119). ✅انگار همین دیروز بود که خلیفه‌ی دوم از امام علی ع مشورت گرفت در جنگ با روم و جنگ با ایران همراه رزمندگان از مدینه خارج شود، ولی امام به عمر توصیه فرمود با توجه به نقش خلافت و رهبری او، بهتر است با رزمندگان در جنگ‌ها همراه نشود (خ134 و خ146). بعد از اینکه امام در خلوت و جلوت مردم را به جهاد فرا خواند و آنها جواب نمی‌دادند، مدت‌ها بود که زبان سرزنش و توبیخ به سخنرانی‌های عمومی امام راه یافته بود. زبان سخنرانی‌های امام تلخ‌تر شده بود و می‌گفت دیگر حتی از سرزنش و عتاب کردن شما خسته شده‌ام (خ 34). کاش شما یاران من نبودید که هر که شما یاران او باشید، خوار می‌شود (خ 69). شما مثل تیرهای کُند و شکسته می‌مانید(خ29). اگر می‌شد که شما را با یاران معاویه عوض کنم، ده تا می‌دادم و یکی می‌گرفتم (خ97). در یکی از آخرین سخنرانی‌ها گفت: هم من از شما خسته شده‌ام و هم شما از من، من از شما به ستوه آمده‌ام و شما از من (خ25)! و ... ✅آن سال بعد از نیمه‌ی ماه مبارک رمضان، اوایل هفته دیگر طاقت نیاورد. به جعده‌ی مخزومی گفت سنگ بزرگی را برای ایستادن و خطبه خواندن وسط میدان بگذارد، امام ع لباس رزم پوشید؛ پیراهنی خشن از پشم با کفش و بند شمشیری از لیف خرما (خ182). مردم را فراخواندند. روی سنگ ایستاد و بعد از حمد خداوند، گفت مردم شما را چه شده، دیگر تازیانه‌ها، توبیخ‌ها و هشدارهای من اثری در شما ندارد. آیا منتظر رهبر دیگری هستید (خ182) من هم دوست ندارم با شما باشم و تنها امیدم این است که در این راه پربهجت شهادت نصیبم شود(ن35). به یاد یاران باوفایش که در جنگ صفین شهید شدند، افتاد. گفت به خدا آنها ضرر نکردند، اگرچه دیگر امروز نیستند که خوراکشان غم و غصه و خونابه‌ی دل باشد. ناگاه فریاد کشید: کجایی عمار، کجایی مالک بن تیهان؟ کجایی ذوشهادتین؟ به اینجا که رسید دست بر ریش مبارک گرفت و برای مدت طولانی در وسط سخنرانی بلند گریست. بعد که کمی آرام گرفت، با بلندترین فریادش گفت: پیش به سوی جهاد، جهاد، من همین امروز لشکر آماده می‌کنم، هر که می‌خواهد به سوی خدا حرکت کند، بسم الله. از سنگ پایین آمد. آرایش جنگی گرفت. برای فرزندش حسین ع و قیس بن سعد و ابوایوب انصاری ده هزار نفر تعیین کرد و گفت: آماده باشید که تا آخر هفته به سوی صفین حرکت می‌کنیم (خ۱۸۲). ✅نیمه ی هفته، در سحرگاه نوزدهم رمضان، در حالی که امام نشسته بود، خواب چشمانش را ربود. رسول خدا ص را دید و پیش او از سستی‌ها و لجبازی‌های امت گله کرد. پیامبر ص فرمود: نفرینشان کن و امام گفت: خدایا مرا از اینها بگیر و همنشینان بهتری نصیب من کن(خ70). همان شب وقتی به مسجد رفت، ابن ملجم ملعون به امام ضربت زد. هنوز جمعه نیامده بود که لشکریان، همه برگشتند مانند گوسفندانی که شبان از دست داده و گرگ ها به آنها حمله کرده‌اند (خ 182). در بستر بیماری چند بار به هوش آمد: یک بار گفت: چه خوشحالم که گمشده‌ام، شهادت را یافتم، مثل تشنه‌ای که در شب تار، به آب برسد( ن 23). ✅ لحن امام عوض شده بود. زبان توبیخش به پند و اندرز تغییر یافته بود. گفت من تا دیروز امام شما بودم، حال مایه‌ی اندرز شمایم. ببینید که بعد از آن همه تلاش و تحرک و گفتار در کنجی ساکن و ساکت نشسته‌ام و منتظرم فردا از پیش شما بروم و البته اجل به سراغ همه خواهد آمد. خدا من و شما را بیامرزد. شما بعدا خواهید فهمید که علت اصرار من چه بود. وقتی جای خالی مرا دیدید، مرا خواهید شناخت( خ149). حال تقوی پیشه کنید. به واجبات عمل کنید، مواظب یتیمان و همسایگان باشید. یکدیگر را تنها نگذارید و به هم نیکی کنید (ن 47)، قتل مرا بهانه‌ی تحلیل‌های خود نکنید تا خون مسلمانان را بریزید (خ45). قاتل من یک نفر است. با او هم به انصاف رفتار کنید(ن 47).
بسم الله مهربانی و خیرخواهی در امر به معروف و نهی از منکر امام خمینی ره در تحریر الوسیله در احکامِ مرتبه‌ی سوم از مراتب امر به معروف، نوشته است: «شایسته است شخصی که امر به معروف یا نهی از منکر می‌کند، در شیوه امر و نهی کردن، برای آن شخصِ مرتکبِ حرام چنان طبیبی دلسوز و پدری مهربان باشد که به مصلحت و خیرخواهی او می‌اندیشد و اصلا باید نهی از منکرِ او برای شخصی که مرتکب منکر شده و نیز برای کل امت اسلام، [سرشار از] لطف و مهربانی باشد. شایسته است قصد خودش را برای خدا و جلب رضایت او خالص کند و این عمل خودش را از هرگونه هوای نفس و گردن‌کشی دور کند و خویشتن خویش را پاک و پیراسته نداند و خودش را برتر و والاتر از آن کسی که مرتکب منکر شده، نداند چون ای بسا که همان شخص مرتکب منکر، حتی اگر مرتکب گناه کبیره باشد، اوصاف نفسانی پنهان و خداپسندی داشته باشد که خداوند به خاطر همان اوصاف، خودِ آن شخص را دوست داشته باشد هرچند از این یک عملش بیزار باشد و ای بسا که همین آمر و ناهی برعکس باشد (یعنی صفات ناپسند پنهانی داشته باشد که خداوند از خود او به خاطر همان صفات ناپسند بیزار باشد». ↩️متن تحریر الوسیلة مسألة 14: ينبغي أن يكون الآمر بالمعروف و الناهي عن المنكر في أمره و نهيه‌و مراتب إنكاره كالطبيب المعالج المشفق، و الأب الشفيق المراعي مصلحة المرتكب، و أن يكون إنكاره لطفا و رحمة عليه خاصة، و على الأمة عامة، و أن يجرّد قصده للّٰه تعالى و لمرضاته، و يخلص عمله ذلك عن شوائب أهوية نفسانية و إظهار العلو، و أن لا يرى نفسه منزهة، و لا لها علوا أو رفعة على المرتكب، فربما كان للمرتكب و لو للكبائر صفات نفسانية مرضية للّٰه تعالى أحبه تعالى لها و إن أبغض عمله، و ربما كان الآمر و الناهي بعكس ذلك و إن خفي على نفسه. (تحرير الوسيلة، ج‌1، ص:481). .