eitaa logo
با نهج البلاغه
2.5هزار دنبال‌کننده
186 عکس
45 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵 و امیرالمؤمنین علیه السلام به فرموده‌اند: «ثُمَّ اللَّهَ اللَّهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِينَ لَا حِيلَةَ لَهُمْ مِنَ الْمَسَاكِينِ وَ الْمُحْتَاجِينَ وَ أَهْلِ الْبُؤْسَى وَ الزَّمْنَى فَإِنَّ ِفي هَذِهِ الطَّبَقَةِ قَانِعاً وَ مُعْتَرّاً» ازخدا بترس از خدا بترس درباره طبقه پایین [جامعه] همان کسانی که هیچ چاره‌ای ندارند؛ همان مسکینان و نیازمندان و گرفتاران و بیماران؛ چرا که در این طبقه نیازمندانی هستند که قانع‌اند و نیازمندانی هستند که خود را در معرض دریافت کمک قرار می‌دهند اما درخواست صریح نمی‌کنند. 🔹کلمه‌ی قانع به دو معنا به کار رفته است: یکی به معنای درخواست ذلیلانه و دیگری به معنای اکتفا به آنچه که هست، البته در اینجا البته معنای نخست اراده شده است. حکومت اسلامی و ⏬ این فراز از ، می‌خواهد به در جامعه اشاره و آن را به دو دسته تقسیم کند: فقر کاملاً پنهان (قانعا) و فقر نسبتاً پنهان (معترّ). حضرت در توجیه اینکه چرا طبقه پایین جامعه نیاز به دقت خاص دارد همین فقر پنهان را ذکر کرده و از حکومت خواسته‌اند که برای فقر پنهان چاره‌ای بیندیشد. متأسفانه برخی مترجمان نهج البلاغه با اشتباهی که در فهم کلمه‌ی قانع و معتر مرتکب شده‌اند مانع از برجسته شدن این معنا ( پنهان) شده‌اند. 👈تقابل بین کلمه قانع و معتر در قرآن (حج:36) نیز به کار رفته است. ،‌ شماره 39 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 در نزد حاکم اسلامی وَ لْيَكُنْ أَبْعَدَ رَعِيَّتِكَ مِنْكَ وَ أَشْنَأَهُمْ عِنْدَكَ أَطْلَبُهُمْ لِمَعَايِبِ النَّاسِ فَإِنَّ فِي النَّاسِ عُيُوباً الْوَالِي أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا فَلَا تَكْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْكَ مِنْهَا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ تَطْهِيرُ مَا ظَهَرَ لَكَ 📢دورترین مردم از تو و منفورترین آنان در نزد تو باید کسی باشد که بیشتر از دیگران به دنبال [آشکار کردن] عیبهای مردم است چرا که در مردم عیبهایی هست که شایسته‌ترین کس برای پوشاندن آن عیوب، والی است. پس آن عیوبی را که مردم از تو مخفی می‌کنند آشکار نکن چون آنچه بر عهده تو است فقط از بین بردن عیبهای آشکار و علنی است. ، شماره 79 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵12حق از حقوق روزی پیامبر صلی الله علیه و آله به اصحاب فرمود: می‌دانید حق همسایه چیست؟ گفتند: نه! فرمود حق همسایه این است که: 1) اگر کمک خواست به او کمک کنی (إِنِ اسْتَغَاثَكَ أَغِثْهُ) 2) اگر قرض خواست به او قرض بدهی (وَ إِنِ اسْتَقْرَضَكَ أَقْرِضْهُ) 3) اگر نیازمند شد به او رسیدگی کنی (وَ إِنِ افْتَقَرَ عُدْتَ إِلَيْهِ) 4) اگر موفقیتی نصیبش شد به او تبریک بگویی (وَ إِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ هَنَّأْتَه) 5) اگر مریض شد عیادتش بکنی (وَ إِنْ مَرِضَ عُدْتَهُ) 6) اگر مصیبتی به او رسید به او تسلیت بگویی (وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ عَزَّيْتَهُ) 7) اگر از دنیا رفت به تشییع جنازه‌اش بروی (وَ إِنْ مَاتَ تَبِعْتَ جَنَازَتَه) 8) خانه‌ات را از خانه‌اش بلندتر نسازی که مزاحم نور و هوایش بشوی مگر اینکه از او اجازه بگیری (وَ لَا تَسْتَطِيلُ عَلَيْهِ بِالْبِنَاءِ فَتَحْجُبَ عَنْهُ الرِّيحَ إِلَّا بِإِذْنِهِ) 9) وقتی میوه‌های [رنگارنگی] خریدی به او هم هدیه بدهی (وَ إِذَا اشْتَرَيْتَ فَاكِهَةً فَأَهْدِهَا لَه) 10) اگر از میوه‌های [رنگارنگی] که خریده‌ای به او نمی‌دهی [لااقل] میوه‌هایت را مخفیانه به خانه‌ات ببری [و ندهی] (وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَأَدْخِلْهَا سِرّاً) 11) میوه‌های رنگارنگت را فرزندانت بیرون نبرند و با [نشان دادن] آن، فرزندان همسایه را تحقیر نکنند (وَ لَا يَخْرُجْ بِهَا وُلْدُكَ يَغِيضُ بِهَا وُلْدَه) 12) همسایه‌ات را با بوی غذاهایت آزار ندهی مگر آنکه بخشی از آن غذا را به او بدهی (وَ لَا تُؤْذِهِ بِرِيحِ قِدْرِكَ إِلَّا أَنْ تَغْرِفَ لَهُ مِنْهَا). ↩️آنها که می‌توانند بکنند، مواظب همسایگانشان باشند. بحار الأنوار، ج79، ص: 94 ، شماره 34 (خریدهای نوروزی) https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله لَا تَكُنْ مِمَّنْ...يَخَافُ عَلَى غَيْرِهِ بِأَدْنَى مِنْ ذَنْبِهِ وَ يَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَكْثَرَ مِنْ عَمَلِه از کسانی نباش که برای دیگران به خاطر گناهی کوچکتر از گناهان خودش نگران می‌شود و برای خودش بیشتر از آنچه که عمل می‌کند، امید پاداش دارد. ✍️یعنی گاهی خلافی را که خودمان بزرگتر از آن را خیلی راحت انجام می‌دهیم، برای دیگران عیب می‌شماریم و بی‌خیال خودمان می‌شویم! گاهی خلافی را که برخی از هم‌صنف‌ها یا هم‌گروه‌ها یا هم‌حزبی‌هایمان خیلی راحت انجام می‌دهند، برای گروه‌ها و حزب‌های مخالفانمان عیب می‌شماریم ولی بی‌خیال هم‌حزبی‌های خودمان می‌شویم. امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید عمل بد بد است حتی اگر از خودت یا از هم‌حزبی‌های خودت سر بزند. ↩️ این روایت را افزون بر آن که در مقیاس شخصی می‌توان معنا کرد، در مقیاس جمعی نیز می‌توان ملاحظه کرد. ، شماره 81 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵بزرگترین سرمایه‌ی در راه مردم، چه بود؟ وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِأَنْبِيَائِهِ حَيْثُ بَعَثَهُمْ أَنْ يَفْتَحَ لَهُمْ كُنُوزَ الذِّهْبَانِ وَ مَعَادِنَ الْعِقْيَانِ وَ مَغَارِسَ الْجِنَانِ وَ أَنْ يَحْشُرَ مَعَهُمْ طَيْرَ السَّمَاءِ وَ وُحُوشَ الْأَرْضِ ... وَ لَكِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِي قُوَّةٍ فِي عَزَائِمِهِمْ وَ ضَعَفَةً فِيمَا تَرَى الْأَعْيُنُ مِنْ حَالَاتِهِم مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَ الْعُيُونَ غِنًى وَ خَصَاصَةٍ تَمْلَأُ الْأَبْصَارَ وَ الْأَسْمَاعَ أَذًى. () خدای سبحان اگر اراده می‌کرد که ـ وقتی انبیائش را مبعوث می‌کرد ـ گنج‌های زر، معدن‌های طلای ناب و سرزمينهاى آباد و سبز و خرم جهان را به رویشان بگشاید و پرندگان آسمان و چرندگان زمین را [نیز در خدمت‌گزاری آنان] با آنان همراه سازد، قطعا این کار را می‌کرد ... ليكن خداوند سبحان پيامبران خود را در اراده و تصميم، نيرومند و در وضع ظاهرى كه به چشم مىآيد ناتوان و ضعيف قرار داد، با قناعتى كه دلها و چشمها را از بىنيازى سرشار مىساخت [و هر کسی را متقاعد می‌کرد که اینان بی‌نیازند]، و فقر و تنگدستى كه ديدهها و گوشها از دیدن و شنیدن آن رنجیده می‌شدند. ، شماره 82 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 را امیرالمؤمنین علیه السلام نیز اکرام می‌کرد حضرت علی علیه السلام وقتی از صفین بازمی‌گشتند وصیتنامه‌ای درباره اموالشان نوشتند. در این وصیت نخلستانشان را وقف کردند و وصیت کردند حسن بن علی علیهما السلام متولی وقف باشد و اگر او در دار دنیا نبود حسین بن علی علیهما السلام متولی وقف باشد. ↩️چند نکته: الف) حضرت در این وصیت، حسنین علیهما السلام را «پسران فاطمه» (إبنَی فاطمة) و دیگر پسرانشان را «پسران علی» (بَنی علی) می‌نامند! ب) حضرت توضیح دادند اینکه برای سرپرستی این موقوفه دو پسر را انتخاب کرده‌اند، به چهار دلیل بوده است: 1) برای طلب خوشنودی خداوند (ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ) 2) برای نزدیک شدن به پیامبر صلی الله علیه وآله (قُرْبَةً إِلَى رَسُولِ اللَّهِ) 3) برای تکریم و بزرگداشت حرمت رسول الله (وَ تَكْرِيماً لِحُرْمَتِهِ) 4) برای گرامی‌داشت وَصلَتی که [از طریق فاطمه] با پیامبر داشته‌ام (تَشْرِيفاً لِوُصْلَتِه) () ، شماره 35 ( ) https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵برترین راه‌های رسیدن به خداوند در إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَامِ وَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ الذَّنْبَ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِي الْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِي الْأَجَلِ وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُكَفِّرُ الْخَطِيئَة () برترین چیزی که می‌توان به خدای متعال توسل کرد عبارتنداز: 1. ایمان به خدا و رسولش، 2. جهاد در راه خدا چرا که که اوج اسلام است، 3. شهادت به لا اله الا الله چراکه فطرت فقط همین [توحید] است، 4. را درست خواندن چرا که همه دین همین [نماز] است، 5. زکات دادن چراکه فریضه واجب الاهی است، 6. روزه ماه رمضان چراکه سپری است در برابر عقوبت، 7 و 8. زیارت خانه خدا و آباد کردن آن چراکه این دو را از بین می‌برند و گناه را می‌شویند، 9. رسیدگی به بستگان چراکه موجب ازدیاد اموال میشود و مرگ را به تأخیر می‌اندازد، 10. مخفیانه چرا که چراکه کفاره گناهان است. ، شماره 83 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵اجراي عدالت بدون همراهی مردم؟ أَيَّتُهَا النُّفُوسُ الْمُخْتَلِفَةُ وَ الْقُلُوبُ الْمُتَشَتِّتَةُالشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ وَ الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُم أَظْأَرُكُمْ عَلَى الْحَقِّ وَ أَنْتُمْ تَنْفِرُونَ عَنْهُ نُفُورَ الْمِعْزَى مِنْ وَعْوَعَةِ الْأَسَد هَيْهَاتَ أَنْ أَطْلَعَ بِكُمْ سَرَارَ الْعَدْلِ أَوْ أُقِيمَ اعْوِجَاجَ الْحَق ✍️اى مردم پراكنده و پريشان‌دل كه جسم‌هايتان در صحنه است و خردهايتان غايب است، من با مهربانى شما را به سوى حقّ مىكشانم، و شما مانند بُزي كه از نعره‌ی شير مىرمد از من مىگريزيد، چقدر بعيد است كه بتوانم به كمك شما پرده از چهره عدالت بردارم، و يا كژيهايى را كه در حقّ پديد آمده راست گردانم. 📢گاهی گمان میشود اجرای عدالت صرفا بر عهده حاکم اسلامی است! در این سخن امام به دو نکته اشاره شده است: الف) حتی اگر علی بن ابی طالب باشد، تا مردم همراه نشوند امکان اجرای عدالت وجود ندارد. ب) کدام صفات ناپسند اگر در مردم به وجود آمد دشوار می‌شود؟ 1) و چند دستگی (النُّفُوسُ الْمُخْتَلِفَة) 2) قلب‌هاي متشتت و غيريكدست (القلوب المتشتتة) 3) فقدان رشد عقلی (الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ وَ الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُم) 4) نکردن از حاکم (أَظْأَرُكُمْ عَلَى الْحَقِّ وَ أَنْتُمْ تَنْفِرُونَ عَنْه) ، شماره 84 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵آیا امیرالمؤمنین علیه السلام در مجازات کارگزاران متخلف، سختگیری می‌کرد؟ این ادعا که علی علیه السلام در متخلف یا در اجرای حدود الاهی بسیار سختگیر بودند، آنقدر تکرار شده، که دیگر به سختی می‌توان در آن مناقشه کرد اما حقیقت آن است که امیرالمؤمنین علیه السلام در مجازات متخلفان، تاجایی قاطعیت داشت که از چارچوب و و خارج نشود. به عبارت دیگر را در هنگام قضاوت و در هنگام کیفر، رعایت می‌کردند () این نمونه‌ها را بخوانید: 1️⃣وقتی مصقلة بن هبیره شیبانی پول کافی نداشت که بدهی خودش را به بیت المال پرداخت کند، با هر کس مشورت کرد به او گفتند علی مانند نیست که از بیت المال چشم‌پوشی کند. مصقله که گمان کرد هیچ راه‌حلی برای بدهی‌اش وجود ندارد، از ترس اینکه علی علیه السلام او را مجازات کند، از کوفه گریخت و به معاویه پیوست ولی وقتی خبر فرارش را به امام دادند، حضرت فرمودند: «اگر [در کوفه] می‌ماند [فعلا] به اندازه‌ای که داشت از او می‌گرفتم و [برای بقیه بدهی‌اش] به او مهلت می‌دادم تا اموالش بیشتر شود» (نهج البلاغه؛ ) این اوج عدالت علی علیه السلام است که وقتی واقعا بدهکار پول کافی نداشته باشد، به حکم قرآن کریم (فنظرة الی المیسرة) به او مهلت می‌دهد. 2️⃣ در نظام کیفری علی علیه السلام حتی ، که یکی از غیرقابل بخشش‌ترین ظالمان است (به خاطر سوء استفاده از گرسنگی توده‌ها)، منصفانه و بدون زیاده‌روی یعنی فقط در حدی که استحقاق دارد، مجازات می‌شود. (عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَافٍ = بدون زیاده‌روی کیفرش کن) (نهج البلاغه؛ ) 3️⃣از برخی نظامیان که برای جنگ به سوی سرزمین دشمن رفته بودند، تخلفی سر زده بود. نظامیان متخلف باج‌خواهانه از حضرت خواسته بودند تعهد بدهد که آنان را مؤاخذه نخواهد کرد. حضرت اولا به آنها امان‌نامه‌ قطعی ندادند وثانیا با اینکه معمولا حدود را با فوریت اجرا میکردند اما این بار اجرای حد را تعلیق کردند تا نظامیان از سرزمین دشمن بازگردند (عوالی اللّئالی) مبنای این تعلیق حد آن بود که امام به طور کلی می‌فرمودند به کسی که در سرزمین دشمن است حد جاری نکنید، چون ممکن است غیرتی شود و به دشمن بپیوندد (تهذیب، ج 10، ص 147)! این یعنی وقتی برتری وجود داشته باشد می‌توان حدّی از حدود الاهی را تعلیق یا تعطیل کرد. ، شماره 87 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵آیا امیرالمؤمنین به مالک اشتر فرمان داده است که متهم را بدون محاکمه مجازات کند؟ 🖊📃«... وَ تَحَفَّظ مِنَ الْأَعْوَانِ؛ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَكَ أَخْبَارُ عُيُونِكَ اكْتَفَيْتَ بِذَلِكَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَة...» 📎«اعوان و انصار خويش را سخت زير نظر بگير؛ اگر يكى از آنها دست به خيانت زد و مأموران سرّى تو متفقاً چنين گزارشى را دادند، به همين مقدار از شهادت قناعت كن و او را زير تازيانه كيفر بگير و ...) 🔍در این قسمت از نامه، سه کلمه مهم وجود دارد که در بسیاری از ترجمه‌ها دقت کافی در برگردان آنها انجام نشده است: 1) اجتمعت 2) عیونک 3) اکتفیت بذلک شاهدا ⬅️کلمه‌ی «اجتمعت» به این نکته اشاره می‌کند که باید همه‌ی بازرسان(بدون استثنا)، خیانت آن را تأیید کرده باشند. ⬅️کلمه‌ی «عیون» به این نکته اشاره می‌کند که باید جاسوس (بازرسان مخفی) باشند. خصوصیت این است که حتی خودشان هم همدیگر را نمی‌شناسند بنابراین نمی‌توانند همدستی کرده باشند و حاکم را فریب داده باشند. ⬅️کلمه‌ی «اکتفیت بذلک شاهداً» نیز نشان می‌دهد در رسیدگی به اتهام متهمان ( و غیرکارگزار) اصل این است که شاهد و قاضی وجود داشته باشد ولی در اینجا به خاطر اهمیت اتهام (خیانت به ) و با تکیه بر اعتمادی که به گزارش اجماعی بازرسان مخفی وجود دارد باید استثنائاً همین گزارش بازرسان به منزله شهادت حساب شود. ، شماره 88 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵کرامتی از امام باقر علیه السلام در مدینه شاگرد امام باقر علیه السلام بود. سرانجام از ایشان خداحافظی کرد و راهی کوفه شد. در راه قاصدی از سوی امام ع رسید و نامه‌ای برای جابر آورد. جابر نامه را بوسید و بر دیده نهاد و با اشتیاق آن را گشود ولی خط به خط که نامه را می‌خواهد غمی عمیق از چهره‌اش فوران می‌کرد! 🔸همسفر جابر می‌گوید: پس از خواندن نامه دیگر تا کوفه لبخند بر لب جابر ندیدم. در کوفه از او جدا شدم و به خانه‌ام رفتم. فردا صبح برای تکریم مقام جابر به خانه‌اش رفتم (فَلَمَّا أَصْبَحْتُ أَتَيْتُهُ إِعْظَاماً لَه) اما با منظره شگفت‌آوری روبرو شدم. جابر در را گشود و از خانه بیرون زد. استخوانی را از گردنش آویزان کرده بود! مانند کودکان سوار چوبی شده بود و اشعاری با این مضمون می‌خواند: «به نظرم منصور بن جمهور امیری است که مأموریت نگرفته»! در همان حال توی چشمم نگاه کرد! من هم توی چشمش نگاه کردم اما چیزی به هم نگفتیم. بغض گلویم را گرفت و اشکم سرازیر شد. کودکان دورمان را گرفتند! مردم می‌گفتند: جابر دیوانه شده است! (جُنّ جابر)!! 🔹چند روزی نگذشته بود که از هشام بن عبدالملک به فرماندار کوفه دستور رسید که مردی به نام جابر جعفی در کوفه هست سرش را برایم بفرست! فرماندار از ندیمانش پرسید: این جابر کیست؟ گفتند: خدا خیرت دهد، او دانشمند پرفضیلتی بود مدتی است از سفر حج برگشته و دیوانه شده و الان هم در رحبه‌ی کوفه با بچه‌ها سوار بر چوبش اسب‌بازی می‌کند! فرماندار از بالای قصر نگاهی انداخت و دید جابر سوار بر چوبش شده و با کودکان اسب‌بازی می‌کند! زیر لب گفت: خدا را شکر که مرا از اعدام او نجات داد! آری جابر بر همین حال جنون‌وارگی زندگی کرد تا اینکه امام باقر علیه السلام به شهادت رسید و اتفاقا منصور بن جمهور در کوفه به قدرت رسید و جابر دست از جنونش برداشت و به حالت عادی خود بازگشت. ↩️همسفر جابر می‌گوید: تازه فهمیدم که امام در آن نامه به جابر نوشته بود تا زمان به قدرت رسیدن منصور بن جممهور باید خودت را به جنون بزنی وگرنه کشته می‌شوی! ، شماره 36 () https://telegram.me/banahjolbalaghe