[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
موقع خریدِ جهزیه،
خانومِ فروشنده به گوشیم نگاه
کرد و گفت
این عکسِ کدوم شهیده؟!
خندیدم و گفتم هنوز شهید نشُده!
عکسِ شوهرمه(((:
_بهنقلازهمسرشهیدمحمدخانی♥️_
#شھیدانـھ
@banatoolmahdii313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با دیدن این ویدیو خودتون ،خودتون رو قضاوت کنید.
خیلی آموزنده هست حتما ببینید.
#استاد_رائفی_پور
@banatoolmahdii313
همین ك
بههربهانهدلم تنگ توست، یعنیعشق...
#اللهمعجللولیکالفرج♥️
تعجیـلدرظهـور #امام_زمان صلـوات
♥️|↫#یاایهـاعزیز
🖐🏻|↫#السݪامعلیڪیابقیةاللہ
@banatoolmahdii313
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
همین ك بههربهانهدلم تنگ توست، یعنیعشق... #اللهمعجللولیکالفرج♥️ تعجیـلدرظهـور #امام_زمان ص
خوشاآندلڪهدلدارشتوگردۍ..
خوشاجانۍڪهجانانـشتوباشۍ...♥️🍃
12-maddahi.125.mp3
11.29M
از غیرِ تو سیرم حسین...💚
#حسین_طاهری
@banatoolmahdii313
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
با دیدن این ویدیو خودتون ،خودتون رو قضاوت کنید. خیلی آموزنده هست حتما ببینید. #استاد_رائفی_پور @bana
+میدونۍ روز قیامت چۍ
از همه دردناکتره ؟!
_اینکه خود واقعیت
همـون مخلصه
بیاد وایسه جلوت بگه :
تو قرار بود من بشۍ
چۍ کارکردۍ با خودت ،
با عمرت؟
@banatoolmahdii313
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 63 "خدای تو کیست؟" 🔵 خنده اش محو شد... –یعنی ... شما از من بدتون میا
🎑 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 64
"جراحی با طعمِ عشق"
📣🗓 برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پرید ...شده بودم دستیارِ دایسون...😳😫
انگار یه سطل آب یخ ریختن روی سرم
... باورم نمی شد ... کم مشکل داشتم که به لطفِ ایشون، هر لحظه داشت بیشتر می شد ... دلم می خواست رسماً گریه کنم 😢
⭕️ برای اولین عمل آماده شده بودیم ... داشت دست هاش رو می شست ... همین که چشمش بهم افتاد با حالتِ خاصی لبخند زد ... ولی سریع لبخندش رو جمع کرد...
–من موقع کار آدمِ جدّی و دقیقی هستم...🤓 و با افرادی کار می کنم که ریزبین، دقیق و سریع هستن ... و...
🔹داشتم از خجالتِ نگاه ها و حالت های بقیه آب می شدم ... زیرچشمی بهم نگاه می کردن ... و بعضی ها لبخندهای معناداری روی صورت شون بود...😓
🔸چند قدم رفتم سمتش و خیلی آروم گفتم...
–اگر این خصوصیاتی که گفتید ... در موردِ شما صدق می کرد ... می دونستید که نباید قبل از عمل با اعصابِ جراح بازی کنید ...حتی اگر دستیار باشه...✔️
💢 خندید ... سرش رو آورد جلو...
–مشکلی نیست ... انجامِ این عمل برای من مثل آب خوردنه ... اگر بخوای، می تونی بایستی و فقط نگاه کنی...☺️😌
🔷 برای اولین بار توی عمرم، دلم می خواست ... از صمیمِ قلب بزنم یه نفر رو لِه کنم...😒
🔺 با برنامه جدید، مجبور بودم توی هر عملی که جراحش، دکتر دایسون بود ... حاضر بشم ...
✅ البته تمرینِ خوبی هم برای صبر و کنترلِ اعصاب بود ... چون هر بار قبل از هر عمل، چند جمله ای در موردِ شخصیتش نطق می کرد ... و من چاره ای جز گوش کردن به اونها رو نداشتم....!
🏩 توی بیمارستان سوژه همه شده بودیم ... به نوبتِ جراحی های ما می گفتن ... جراحی عاشقانه......💉❣
ادامه دارد...
@banatoolmahdii313
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
🎑 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 64 "جراحی با طعمِ عشق" 📣🗓 برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پری
🌃 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 65
"برو دایسون"
⭕️ یکی از بچه ها موقع خوردنِ نهار ...رسماً من رو خطاب قرار داد...
–واقعاً نمی فهمم چرا اینقدر برای دکتر دایسون ناز می کنی...! اون یه مردِ جذاب و نابغه است ... و با وجودِ این سنی که داره تونسته رئیسِ تیمِ جراحی بشه...
همین طور از دکتر دایسون تعریف می کرد ...😕
🔹و من فقط نگاه می کردم ... واقعاً نمی دونستم چی باید بگم ... یا دیگه به چی فکر کنم ...
🔺برنامه فشرده و سنگینِ بیمارستان...
🔺فشارِ دو برابر عمل های جراحی ...
🔺تحملِ رفتارِ دکتر دایسون که واقعاً نمی تونست سختی و فشار زندگی رو روی من درک کنه ...
حالا هم که......
🔸 چند لحظه بهش نگاه کردم ... با دیدنِ نگاهِ خسته من ساکت شد ...
🔵 از جا بلند شدم و بدون اینکه چیزی بگم از سالن رفتم بیرون ... خسته تر از اون بودم که حتی بخوام چیزی بگم...😞
سرمای سختی خورده بودم ...😷🤧
🏩📞 با بیمارستان تماس گرفتم و خواستم برنامه ام رو عوض کنن...
🤒 تبِ بالا، سر درد و سرگیجه ... حالم خیلی خراب بود ... توی تخت دراز کشیده بودم که گوشیم زنگ زد... 📲
چشم هام می سوخت و به سختی باز شد ... پرده اشکِ جلوی چشمم ... نگذاشت اسم رو درست ببینم ... فکر کردم شاید از بیمارستانه ... اما دایسون بود ....!
💢 تا گوشی رو برداشتم بدون مقدمه شروع کرد به حرف زدن...
–چه اتفاقی افتاده؟ گفتن حالتون اصلاً خوب نیست...
🔷 گریه ام گرفت ... حس کردم دیگه واقعاً الان میمیرم ... با اون حال ... حالا باید...
❇️ حالم خراب تر از این بود که قدرتی برای کنترلِ خودم داشته باشم...
–حتی اگر در حالِ مرگ هم باشم ...اصلاً به شما مربوط نیست...
و تلفن رو قطع کردم ......
🔸به زحمت صدام در می اومد ... صورتم گُر گرفته بود و چشمم از شدتِ سوزش، خیس از اشک شده بود...
ادامه دارد...
@banatoolmahdii313
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
باز شب شد...
تو بگو
ڪجای دل بگذارم
این همه دلتنگی را
تا نمیرد..!💔
#امام_حسینم
@banatoolmahdii313
پاشو واسه امام زمان
واسه ظھور یه کاری کن ...
شده حتی ختم صلوات، ختم قرآن
پخش متن❲اللهم عجل لولیک الفرج❳
بین مردم ...
اصلا با خدا و خودِ آقا صحبت کن
ازشون بخواه که بھترین کارهارو پیش
روت قرار بدن🌱
#امام_زمان
@banatoolmahdii313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آماده سازی ایستگاه شبچراغ امشب🪴💚
#ماه_رمضان
"هیئت محبین اهل بیت (ع)شهرستان امیدیه "
@banatoolmahdii313
اگـر حـال نمازشب ندارید
لااقل سعی کنید سحرها
بیدار باشید که موجب
برکات بسیاری است...✨
#رمضان 🌱
#ماه_رمضان 🌙
@banatoolmahdi313
قبل خواب زمزمه کنیم ..
«خُذْ بِقَلْبِی إِلَى مَرَاشِدِی»
«دلم را به جايى كه رستگاری من
آنجاست، متوجه ساز»
📚نهجالبلاغه ـ خطبه ۲۲۷
|#زمزمه_شبانه🙃 |
@banatoolmahdii313
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
السلامُعـلَیــڪ یاابٰاصٰالِـحَالمَھدے... ♥️ #امام_زمان 💛 #ماه_رمضان @banatoolmahdii313
مشکلمااونجاستکه
دیدنآقابرامونمهمه
ولیکسبرضایتشنه !
+کجایکاریم؟!💔
یا مَنْ یَقْبَلُ عُذْرَ التَّائِبین
آن خداوندی که عذر و بهانهی
توبهکنندگان را میپذیرد ..🤍
#ماه_رمضان
@banatoolmahdii313