eitaa logo
بنات الزینب
394 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
21 فایل
﷽ زندگی آموختنی‌ست🪴 اینجا، محفل دختران جوانی‌ست که دغدغه‌‌های تربیتی و فرهنگی دارند🤝🏻 راه ارتباطی شما با ما📩: @babaei_z 📍کرج، ۴۵متری گلشهر زیر مجموعه "مجتمع فرهنگی زینبیه گلشهر کرج" https://eitaa.com/ZeynabiyehGolshahrKaraj
مشاهده در ایتا
دانلود
واااای بچه ها نمیدونین چه هواییه جاتون خالی دکتر برای جلوگیری از کم تحرکی تجویز پیاده روی تند همراه با دویدن کرده😕 منم که به حرف دکتر گوش کن😎 از مهمونی اومدم و دیدم هوا خوبه عزمم رو جزم کردم و اومدم پیاده روی یه همچین دختری‌ام من😌 از شما چه پنهون یکشنبه هم یه امتحان سسسسخت دارم و باید فردا صبح زود بیدار شم به نظرتون میتونم؟🤔 حالا اینارو ول کنین فعلا از هوای خوب لذت ببریم😍 من به ادامه پیاده رویم برسم🚶‍♀️🚶‍♀️ @banatozeynab🌧️
🔸[ اندر احوالات‌ سفر عشق ]🔸 وقتی با تجهیزات کامل میری اربعین😎 و کسایی که مخالف بودن این سه راهی رو بیاری، اول از همه میزنن شارژ🙄 ____________ پ.ن: میدونیم این چهار راهیه ولی واسه ما همون سه راهیه😅 ____ ✨به جمع دخترونه بناتی ها بپیوندید✨ @banatozeynab •┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈•
🔸[ اندر احوالات‌ سفر عشق ]🔸 👈این قسمت: گلای خونه🌱 وقتي داشتم از خونه ميومدم بيرون، نگاه آخر رو به گلام انداختم… به اقا امام حسين گفتم:« آقا جان به شما برای آب جفا کردن، پس میدونین تشنگی چه سخته... حواستون به گلام باشه که خیلی تشنه نشن... و من یقین دارم که وقتی ان شاء الله برگشتم ، این گلا همینجوری با طراوت میموننŸŸ ________ پ.ن: حسين عليه السلام امام همه است🌱 ____ ✨به جمع دخترونه بناتی ها بپیوندید✨ @banatozeynab •┈┈•❀🏴🕊🍃🌸🍃❀•┈┈•
🔸[ اندراحوالات‌سفرعشق ]🔸 👈این قسمت: خونه پدری💕 این دیدار با همه زیارتا فرق داره! چون دعوت شدی به یه ملاقات «پدر دختری»... فقط دلت میخواد بشینی تو ایوون نجف و سرت رو بزاری رو پای پدر و براش حرف بزنی 😌 و ای کاش که این گوشِ دل هم، حرفای پدر رو بشنوه... ____ پ.ن: نمی‌دونم شمام این حس منو دارین یا نه ولی وقتی به امیرالمومنین فکر میکنم یه پدر باابهت ولی مهربون رو تجسم میکنم که مثل یه کوه پشتته💚 ____ ✨به جمع دخترونه بناتی ها بپیوندید✨ ‏@banatozeynab •┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈•
🔸[ اندر احوالات سفر عشق ]🔸 👈این قسمت: نیت قدم‌هام🍃 داشتم به قدم‌هایی که میرفتم فکر میکردم... گفتم خدایا این قدما منو به معرفت الله ، معرفت نفس و معرفت امامم برسونه... به نیت همه شهدا، همه اموات، همه کسایی که دوست داشتن بیان و نیومدن و حتی همه کسایی که دوست نداشتن بیان، قدم برمیدارم! برای آزادی فلسطین و سرنگونی اسرائیل منحوس قدم برمیدارم... برای سربلندی اسلام و ایران قدم برمیدارم... ⁉️داشتم همینجوری با خودم صحبت میکردم که یه دفعه شیطون دلم اومد و گفت:« حالا انگار چقدر داری پیاده میری که این همه داری بذل و بخشش میکنی، اصلا پیاده رویت قبوله که حالا داری برای بقیه هم نیت می‌کنی؟! ✅همون لحظه زدم تو دهن شیطان و گفتم:«خدایی که من دارم، امامی که من دارم حتی با یه قدم می‌تونه منو به همه این نیت‌ها برسونه...» ____ پ.ن: رفقا تک تک قدم‌هاتون رو بین همه تقسیم کنین، خدا خودش بلده چه جوری وسعتش بده...🥰🌿 ____ ✨به جمع دخترونه بناتی ها بپیوندید✨ @banatozeynab •┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈•
🔸[ اندر احوالات سفر عشق ]🔸 👈این قسمت:دلتنگی قبل دیدار ♥️ نمی‌دونم چه حسیه! وقتی دارم به وصالت نزدیک‌تر میشم، دلم بیشتر برات تنگ میشه «حسین جان» حالا معنی این جمله رو بیشتر درک میکنم:« بیچاره اون که حرم رو ندیده ، بیچاره‌تر اونکه دید کربلاتو...» اره آقاجان! حالا هم من اون بیچاره‌ایم که کربلاتو دیده و برای دوباره دیدنت دلتنگه... ____ پ.ن: وقتی یه شیرینی رو چشیدی، برای دوباره تجربه کردنش بیشتر شوق داری و دلتنگی💔 رفقا برای تک تکتون این دلتنگی رو از خدا میخوام... ____ ✨به جمع دخترونه بناتی ها بپیوندید✨ ‏@banatozeynab •┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈•
🔸[ اندر احوالات سفر عشق ]🔸 👈این قسمت: لحظه دیدار💔 و بلاخره رسیدیم به سرمنزل مقصود ... داشتیم همینجوری زیر لب غر می‌زدیم که چرا نمیرسیم؟ نکنه راهو گم کردیم؟؟ از کی تا حالاست از هرکس می‌پرسیم میگه:«مستقیم حرم!» بین همین غر زدنا یهو چشممون افتاد به حرم... وااای انگار قلبم از حرکت ایستاد! اصلا همه چی یادم رفت... انگار نه انگار همین الان داشتم غر میزدم انگار نه انگار خسته بودم! اصلا دیگه نه کوله پشتی سنگین بود! نه هوا گرم بود و نه پاهام درد میکرد! همه چی تموم شد! و فقط من بودم و گنبدی که عجیب خودنمایی می‌کرد♥️ السلام علیک یا ابوالفضل العباس🤚 ________ پ.ن: رفقا لحظه‌ی شیرینیه و تک تکتون تو این لحظات کنارمون هستین... ____ ✨به جمع دخترونه بناتی ها بپیوندید✨ ‏@banatozeynab •┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈•
🔸[ اندر احوالات سفر عشق ]🔸 👈این قسمت: مهمانِ صاحب خانه💚 وای نمیدونین وقتی داشتم زیارت روز دوشنبه رو میخوندم چه حالی داشتم... تک تک این جملات رو با تمام وجودم حس میکردم اینکه امروز من مهمان حضرتم، پناهنده به حضرتم... حس میکردم انگار این زیارت دوشنبه رو برای امروزِ من، نوشته بودن انگار امام جلوی ما نشستن و دارن مهمان نوازی میکنن چی دارم میگم؟؟؟ «انگار؟؟؟؟!!!» معلومه قطعاااا همینطوره! اصلا برای همینه که وقتی چشممون به گنبد و ضریح میفته همه خستگیا، همه سختی ها به یه چشم بر هم زدنی از بین می‌ره و دیگه فقط چشمامون بارونیه... امام با دستای خودشون یه دستی به سر ما میکشن و مهمان نوازی میکنن... و چه مهمان نوازی ... ________ پ.ن: برای تک تکتون این حال رو از امام می‌خوام و به یادتون بودم و از طرفتون به آقا سلام دادم💚 ____ ✨به جمع دخترونه بناتی ها بپیوندید✨ ‏@banatozeynab •┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈•
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸[ اندر احوالات سفر عشق ]🔸 👈قسمت اخر: خادم کوچولو😍 وقتي اين دختر كوچولو رو ديدم كه چجوري جارويي كه دو برابر خودش بود رو داره ميكشه تا مثلا به خيال خودش زمين رو تميز كنه ياد اين مصرع افتادم:« ز کودکی خادمِ این تبارِ محترمم» اره واقعا ما بچه شیعه‌ها از بچگی به عشق اینکه تو دم و دستگاه حسین علیه‌السلام کاری کنیم قد کشیدیم... ان شاء الله که که عاقبت، تو همین راه برای اربابمون جون بدیم♥️ ________ پ.ن: دوست داشتم برگ آخر این سفر با تصویر این کوچولو ورق بخوره تا یادمون بمونه «همه خادم این تبار محترمیم»🥰 ____ ✨به جمع دخترونه بناتی ها بپیوندید✨ ‏@banatozeynab •┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈•