┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🔰حکایـت مردی که هیچ وقت تشنـهاش نمیشـد!
.
✔چنــد روزِ تمـام، زیر نـظـرش داشتـم.اصـلا
لـب بـه آب نمـیزد! خیـلـی تعجـب کــردم.
«آخــــر ایـــن پـیــرمــرد، در ایـــن گـــرمـــای
نجـف، چـطور تشـنهاش نمیشـود؟!»🤔
✔️یک روز خـواهـش کـردم رازش را بگـویـد.
اولش طفره رفت. اما بالاخره به زبان آمد.
➕گفت: برای دیـدن امـام زمـان علیـه السلام
نـذری کـرده بـودم چهـل شـب چهارشنـبـه،
مسـجد سهلـه...چهل هفتـه تمـام شـد، امـا
خبـری نشـد.من ولـی از سهلـه دل نکنـدم.
✔یـک شـب، موقـع بازگشت از سهله، تشنگی
شدیدی سراغم آمد. نه آبِ خوردن داشتم،
نه تاب رفتن.تاریکی شب وتشنگیلبامانم
را برید.متوسل شدم به صاحب سهله.🤲
✔️ناگهان آقـایی مقابـل چشمم ظاهر شـد.سه
دانه خرمـا تعارفم کرد.به خودم گفتم:دارم
از تشنگی میمیرم،حالا خرما هم بخورم؟!
➕اصرار کرد.خرمای اول راکه خوردم خنکی
همه وجودم را گرفت!خرمای دوم، بیشتـر.
خرمای سوم، اثری از عطش نگذاشت.✨
✔بـا آن آقـا راه افتـادم.چنـد قدم بعد، خودم
را مقابل مسجـد کوفه دیـدم.حیرت کـردم.
«این آقا کیست؟ چطور ظرف چند لحـظـه
مـرا به مقصـد رسانـد؟!»
🌕نگـاه کـردم. دیگـر آن آقا کنـارم نبـود.از آن
شب، دیگـر تشنگـی سراغـم نیـامد.❣️
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
▫منبع:
📚 برگرفته از العبقري الحسان، ج۶، ص۸۰۱.
#تشرف
#حضرتمهدیعجلاللهفرجه
░ ⃟🏴❥๑•~---------------
*الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلامالله علیها
❥‹°@bandegibaEshgh⇢♡🏴 ›