eitaa logo
سابقه گسترده طلایی💛
12.4هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
56 فایل
کانال اصلی گسترده طلایی💛👇 @gostardeh_talaei #ادمین_اصلی_جهت_سفارش_تبلیغات💛👇 @talaei_ads
مشاهده در ایتا
دانلود
1 دی 💛👆 (عصر پست آزاد) سابقه در و جهت رزرو تبلیغات و مشاوره رایگان @talaei_ads منتظر انتقادات و پیشنهادات و تبلیغات شما هستیم تبلیغات گسترده طلایی💛 @gostardeh_talaei
به انتخابت اهمیت بده از شبکه های اجتماعی بی فایده خسته شدی؟ همین حالا، با مردمی ترین شبکه اجتماعی کسب و کار آشنا شو نصب مستقیم از کافه بازار 👇🏻👇🏻👇🏻 لینک: https://cafebazaar.ir/app/ir.basalam.app فرصت رو از دست نده و برنامه باسلام رو نصب کن
basalam .apk
7.2M
🔴استفاده کاملا رایگان بازاری به رنگارنگی اقوام ایرانی سوغات شهرت رو بشناس و بشناسون فایل رو نصب کن👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻 فرصت رو از دست نده و برنامه باسلام رو نصب کن
2 دی 💛👆 (صبح پست آزاد) سابقه در و جهت رزرو تبلیغات و مشاوره رایگان @talaei_ads منتظر انتقادات و پیشنهادات و تبلیغات شما هستیم تبلیغات گسترده طلایی💛 @gostardeh_talaei
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍯🍯 لذیذ ترین عسل ها بابسته بندی زیبا و شکیل در طعم های متفاوت ✅تا 7 روز ضمانت بازگشت کالا ✅میتوانید محصولات و نظرات مشتریان مارا ببینید😍👇 http://bit.ly/2sf0U3J http://bit.ly/2sf0U3J http://bit.ly/2sf0U3J ✅راه ارتباطی برای خرید و مشاوره 09123843110 02133314483
2 دی 💛👆 (عصر پست آزاد) سابقه در و جهت رزرو تبلیغات و مشاوره رایگان @talaei_ads منتظر انتقادات و پیشنهادات و تبلیغات شما هستیم تبلیغات گسترده طلایی💛 @gostardeh_talaei
تابوت روی دست پاسدارها به داخل خونه رفت. پاهاش یاری نمی‌کرد اما یه حسی اون رو دنبال یاسین می‌کشوند. عجب سورپرایزی!!! با پای خودت رفتی و روی دست داری برمی‌گردی... نمی‌دونستم این‌جوری می‌خوای سورپرایزم کنی. تابوت رو بالای سالن گذاشتند. آخرین نفری بود که پا توی خونه گذاشت. تو تابوت خوابیده بود. صورتش مهتابی بود و چشم‌های خوشرنگش نیمه‌باز. انگار با چشم‌هاش می‌خندید... لبخند آرومی هم روی لب‌هاش داشت که آرامش فاطمه رو صد برابر می‌کرد. آروم قدم برداشت و سر پیکر رفت. دخترش رو کنار تابوت نشاند. دختر خم شد و صورتش رو کنار صورت باباش گذاشت. با دست‌های کوچیکش سر باباش رو بغل گرفت. "باب‌با...باب‌با...باب‌با..." آه از نهاد همه بلند شد. صدای گریه‌ی همزمان همه تو خونه پیچید. فاطمه اما ساکت یه چشمش به یاسین و یه چشمش به دخترش بود. ضحا خندید و برگشت طرف مادرش. لحن کوکانه‌اش سوالی شد. -باب‌با؟؟ می‌خواست بگه ببین بابا اومده... 💔💔😔😔😔 http://eitaa.com/joinchat/1661206541C0e4b8095c6 غمگین‌ترین رمان مذهبی ایتا برگرفته از واقعیت
❌❌پخش زنده سربریدن شهاب منصوری از شبکه العربیه به دست ریگی و مشاهده مادر شهید😱😱😱 ❌❌ورود برای کسانی که قلب سالم دارند👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4081713168C69b4a44e3c