نیت کن با نام مبارک امام جواد (ع) بزن روی #حرز ببین چی نشون میده برات😍👇 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 تخفیف ویژه🌸 یه حرز بخر یکی جایزه ببر😍👆

#تبلیغ_شماره_چهار_هزار_و_نهصد_و_پنجاه_و_هشت💛

#تبلیغ_شماره_چهار_هزار_و_نهصد_و_پنجاه_و_نه💛

#روزانه_عمومی 10 اردیبهشت #گسترده_طلایی💛👆 سابقه در #ایتا، #سروش و #روبیکا #گسترده_طلایی جهت رزرو تبلیغات و مشاوره رایگان @talaei_ads منتظر انتقادات و پیشنهادات و تبلیغات شما هستیم تبلیغات گسترده طلایی💛 @gostardeh_talaei

🌹 دست سازه های یسنا 🌹 💢عرضه کننده محصولات دست بافت شیک و بامزه ❇️ کلی عروسک و لیف و اسکاج و جا کلیدی و کش مو و محصولات طرح دار و شیک و بامزه که عاشقشون میشید😍 📛 این محصولات با بهترین کیفیت و کمترین قیمت توی بازار هستن. ⭕️ پس اگه میخواید کلی چیزای باحال و به روز را ببینید و داشته باشید کانال ما را از دست ندید ، ی نگاه ضرر نداره شاید چیزی که میخواستی باشه و پسندیدی😉 👇 عضویت در کانال ما 👇 https://eitaa.com/joinchat/582156335C663ec1e45f آدرس کانال و پیچ ما در تلگرام و ایتا اینستاگرام @yasnasaze

⭕️ قابل توجه بانوان محترم ⭕️ 💗 هنر مورد علاقه شما چیه💗 ♥️ تهیه غذا ♥️ خیاطی ♥️ ایده ترفند ♥️ طنز خانومانه ♥️ نمد دوزی ♥️ گل سازی ♥️ بافتنی ♥️ زیور آلات ♥️ انواع مربا ♥️ انواع ترشی ♥️ عروسک سازی ♥️ چرم دوزی ♥️ روبان دوزی ♥️ گل و گیاه 😍 بفرمائید آموزش همشون اینجاست 👇 https://eitaa.com/joinchat/616103961C7728d41e1a

#تبلیغ_شماره_چهار_هزار_و_نهصد_و_شصت💛

#تبلیغ_شماره_چهار_هزار_و_نهصد_و_شصت_و_یک💛

#شبانه_بانوان 10 اردیبهشت #گسترده_طلایی💛👆 سابقه در #ایتا، #سروش و #روبیکا #گسترده_طلایی جهت رزرو تبلیغات و مشاوره رایگان @talaei_ads منتظر انتقادات و پیشنهادات و تبلیغات شما هستیم تبلیغات گسترده طلایی💛 @gostardeh_talaei

🔴فـــوری 🚫بعد از سانسورهای #پایتخت6 حالا ♨️سانسور قسمت نامناسب سریال #نون_خ!😳 📺 انتشار قسمت نامناسب توسط یکی از بازيگران این سريال که باعث اعتراض همه شد...😳 https://eitaa.com/joinchat/1938423856C71dff1701b ▪️صحنه هایی که واقعا در شأن صدا و سیما و خانواده های ایرانی نیست ❌ خودتون ببينيد و قضاوت کنيد👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1938423856C71dff1701b

–تعلل کرد. خجالت می‌کشید دستش را داخل جیبم ببرد. با تشر گفتم: –الان وقته خجالت نیست زود باش. با گفتن ببخشیدی دست برد و از داخل جیبم چند اسکناس برداشت. –نصفش رو برای امدن خودتون گذاشتم. بعد شروع به گریه کردن کرد. –فقط تو رو خدا بیایید. –باشه، فقط فکر کن مسابقه‌ دو هستیا. با گریه سرش را به کمرم چسباند. احساس کردم لباسم را بوسید و گفت: –به امید دیدار. دلم تکان خورد. برگشتم به طرفش، از چشم‌هایش مثل چشمه اشک می‌جوشید. دید من هم تار شد، گفتم:http://eitaa.com/joinchat/1651900434C5c2629a7fe رمان انلاین عاشقانه😍❤️

#تبلیغ_شماره_چهار_هزار_و_نهصد_و_شصت_و_دو💛