#روزانه_مذهبی 21 شهریور #گسترده_طلایی💛👆
سابقه در #ایتا، #سروش و #روبیکا #گسترده_طلایی
جهت رزرو تبلیغات و مشاوره رایگان
@talaei_ads
منتظر انتقادات و پیشنهادات و تبلیغات شما هستیم
تبلیغات گسترده طلایی💛
@gostardeh_talaei
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
به جای عوض کردن کاشی های شکسته و پر از چربی 👇🙂
بدون نیاز به نصاب خودتون اونها رو نو و خوشگل کنید 😍🤩
هرکی میبینه فک میکنه کاشی جدید خریدیم 😃
به لطف اینجا هر روز یه تغییر جدید به خونم میدم 👇💞
eitaa.com/joinchat/3187277831C5a6fba1991
🔴زن اونیه که با وسایل جزی بتونه دکوری ارزون و خوشکل درست کنه🙄
اسم خودتو گذاشتی زن و هیچی بلد نیستی😅😅‼️
بدوبیا #اینجا و #آموزش رایگان ببین وواسه خودت #درامدزایی
eitaa.com/joinchat/3187277831C5a6fba1991
💎با ترفندهای ما #ایده یاد بگیر وهنرمند شو🤗🤗
#روزانه_محدود 21 شهریور #گسترده_طلایی💛👆
سابقه در #ایتا، #سروش و #روبیکا #گسترده_طلایی
جهت رزرو تبلیغات و مشاوره رایگان
@talaei_ads
منتظر انتقادات و پیشنهادات و تبلیغات شما هستیم
تبلیغات گسترده طلایی💛
@gostardeh_talaei
❤️خرازی آنلاین جواد
خسته شدی از بی کاری 😔😢
کرونا اومده همش تو خونه ای ؟؟؟؟😭
دوست داری تو خونه شاغل بشی ؟؟
😵😵😵یه کانال آوردم برات ایتا رو ترکونده
🌸آموزش رایگان 😱😱😱
🌸هر چی لازم داری برای شروع یه کار جدید داره 🤩🤩
اینم آدرسش بزن روش تا پر نشده
https://eitaa.com/joinchat/2915500089C0f2b3d92e0
#روزانه_بانوان 21 شهریور #گسترده_طلایی💛👆
سابقه در #ایتا، #سروش و #روبیکا #گسترده_طلایی
جهت رزرو تبلیغات و مشاوره رایگان
@talaei_ads
منتظر انتقادات و پیشنهادات و تبلیغات شما هستیم
تبلیغات گسترده طلایی💛
@gostardeh_talaei
#روزانه_بانوان 21 شهریور #گسترده_طلایی💛👆
سابقه در #ایتا، #سروش و #روبیکا #گسترده_طلایی
جهت رزرو تبلیغات و مشاوره رایگان
@talaei_ads
منتظر انتقادات و پیشنهادات و تبلیغات شما هستیم
تبلیغات گسترده طلایی💛
@gostardeh_talaei
با #لباسای دوسال پیشم اومده بودم مهمونی چیکار میکردم #نداشتم.!
از #خجالت حتی روم نمیشد سرمو بالا بگیرم.نگاهی به مبل تک نفره ای که گوشه سالن بود انداختم .
با قدم های تند به سمت مبل رفتم که یکی با داد گفت :
_نشین رو مبل من.
با ترس به زن میانسالی که چند قدمیم ایستاده بود نگاه کردم.اخماشو تو هم کشید و با صدای بلندی رو به بقیه گفت :
_این #غربتیو کی راه داده تو خونه من #گمشو بیرون.
چشمام از اشک پر شده بود و حتی جون تکون خوردن نداشتم . زیر نگاهای خیره بقیه داشتم ذوب میشدم که با صدای اشنایی شوکه شدم :
_مامان یکی از #همکارای شرکته .
امیر ریس شرکتم نگاهی بهم انداخت و گفت :_بالاخره #نظافتچی_شرکتم باید دعوت میکردم.کل سالن بلند #خندیدند و با تمسخر بهم نگاه کردن.با #بغض بهش نگاه کردم که خندش #محو شد.
خواستم از خونه بیرون برم که دستی رو شونه هام قرار گرفت و ...❌♨️
http://eitaa.com/joinchat/3467640849Cf318e64573