۱۷سال پیش وقتی می خواستیم با همسرم #محرم بشیم تو راه که داشتیم می رفتیم محضر همراه بزرگترهای فامیل توی ماشین چشمامو بستم از عمق وجودم #آقامو _دعوت کردم به مراسمون
،گفتم آقا جووون ازتون می خوام بیاید پای خوشبختی ما ررو امضا کنید در کنار امضاهای ما با اخلاص کامل 😭
،بعد از این که محرم شدیم رفتیم برای خریدبه بازار برای مراسم جشنی که داشتیم بعد از گشتن وانتخاب چیزهایی که می خواستیم وارد اولین مغازه که شدیم آقای مغازه دار گفتن که عروس وداماد هستید؟ما گفتیم بله!
بلافاصله از کنار میزش چیزی بیرون آورد که با خودم گفتم #سبحان_الله😔👇🏻😳
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
#دعوت_امام_زمان_به_مراسم👆🏻