#محبوب_ترین_رمان_تلگرام_به_ایتا_اومد❌👇
کنار گوشش خم شدم و #لب زدم:
من #دوستتدارم
بی پرده خیره به چشمام شد
_این فقط #خیاله...
خانم شما فقط #خیال کردی که میتونی با من باشی.
از حرفش بغضم میگیره اما به روی خودم نمیارم
با #التماس میگه:
_نکن خانم ، نکن با ما.
نگاهم و به چشمای قرمز شده اش دوختم اشکم دراومد که دستش ...😱
http://eitaa.com/joinchat/2010841092C6eeb310140
#دختره_عاشق_پسره_میشه_اما_پسره...😳📛
#برگرفته_از_واقعیت❌👆
هدایت شده از تبلیغات گسترده طلایی💛
#برگرفته_از_واقعیت 💯💢♨️
#پارت_آینده
دستمو گرفته بود و بدون توجه به التماس کردنام کشون کشون بردم طرف سالن
--آراد تورو خدا ول کن دستمو
وسط سالن ایستاد و دستم رو رها کرد
سفره عقد پهن شده روی زمین رو دنبال کردم و به شهاب و الیسا که رسیدم
اشک تو چشام حلقه زد و بغص گلومو گرفت
صدای آراد از پشت سر به گوشم خورد که با تمسخر و عصبی گفت
--خوشبختی عشقت رو ببین همتا خانم
http://eitaa.com/joinchat/2116812816C6d55fa65d1