سابقه گسترده طلایی💛
#آنلاین_برگرفته_از_واقعیتی_تلخ 💯 به آرومی لب زدم --مادرم با وجود اینکه مریضه خونه شما رو نظافت میکن
همتا دختریه که برای #انتقام ♨️قصد ازدواج با استادش داره و وارد #زندگیش⛔️ میشه اما غافل از اینکه استاد....💯♨️💢
#برای_انتقام_میخواد_زن_استادش_شه_اما_استادش🙈😱
http://eitaa.com/joinchat/2116812816C6d55fa65d1
#آنلاین
#رمان_استاد_دانشجویی🚫
#جذاب_و_جنجالی⛔️
سابقه گسترده طلایی💛
دستشو برد زیر شالم و موهامو گرفت و از پشت انداختشون بیرون تند برگشتم و متعجب ازش پرسیدم --چیکار
همتا دختریه که برای #انتقام ♨️قصد ازدواج با استادش داره و وارد #زندگیش⛔️ میشه اما غافل از اینکه استاد....💯♨️💢
#زنشو_وادار_میکنه_که_حجابشو_برداره
http://eitaa.com/joinchat/2116812816C6d55fa65d1
#آنلاین
#رمان_استاد_دانشجویی🚫
#جذاب_و_جنجالی⛔️
#عاشقانه_ای_مذهبی 💯💯
#جذاب_و_جنجالی 📛📛
.با صدایی لرزان گفت
--می ترسم ...
با شنیدن این کلمه و با دیدن چشمان معصوم و لبریز از اشکش پاهایم سست شدند روی صندلی ولو شدم و پرسیدم
--چی شده ؟ اتفاقی افتاده ؟
آهسته سرش را تکان داد .
--خانم مجد میشه دیگه پیش من نیایی؟؟
https://eitaa.com/joinchat/3891200083C17e8c15d30