🔴 یک #زن و #شوهر جوان ایرانی که تازه بچه دار شده بودند‼️
❌ #بچه رو برای #یک ماه به #مادر_زن می سپارند تا برن حج‼️
🔴 مادرزن که خودش دوباره بچه دار شده بود😳 به هر دو بچه شیر میده ولی بعد متوجه میشه که با این کارش #دختر و #دامادش دیگه به هم #حرام_ابدی شدند⁉️😳
❌ ادامه جزئیات را در کانال زیر ببینید👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
#الا دختری که پدرش اون رو#میفروشه و سر سفره عقد میفهمه که#دامادش در واقع...🥹📛
_حجاب کنید آقا داماد داره میاد داخل!
پدرم در ازای بدهی زیادی که به یک مرد غریبه داشت، من رو بهش داده بود و الان من سر سفره عقد اون بودم!
با نیشگون محکمی که مادرم گرفت، آخ کوتاهی گفتم و نگاه حرصیم رو بهش دادم، که آروم روی صورتش زد و با لبخند حرصی لب زد:آبروم رو بردی جواب حاج آقا رو بده دیگه ورپریده!
گیج بلند گفتم:بلههه؟
_مبارکه ایشالا به پای هم پیر بشید!
انقدر که حواسم پرت بود متوجه نشده بودم که خطبه خونده شده بود. اشک توی چشم هام جمع شده بود که، دستی به سمت تورم اومد! نگاهم نمیکنی الا؟
لعنتی این صدا رو من میشناختم ،شوکه پلک هام رو باز کردم و با دیدن شخص رو به روم....👇👇
https://eitaa.com/joinchat/318963779C640a5f2297
#الا دختری که پدرش اون رو#میفروشه و سر سفره عقد میفهمه که#دامادش در واقع...🥹📛
_حجاب کنید آقا داماد داره میاد داخل!
پدرم در ازای بدهی زیادی که به یک مرد غریبه داشت، من رو بهش داده بود و الان من سر سفره عقد اون بودم!
با نیشگون محکمی که مادرم گرفت، آخ کوتاهی گفتم و نگاه حرصیم رو بهش دادم، که آروم روی صورتش زد و با لبخند حرصی لب زد:آبروم رو بردی جواب حاج آقا رو بده دیگه ورپریده!
گیج بلند گفتم:بلههه؟
_مبارکه ایشالا به پای هم پیر بشید!
انقدر که حواسم پرت بود متوجه نشده بودم که خطبه خونده شده بود. اشک توی چشم هام جمع شده بود که، دستی به سمت تورم اومد! نگاهم نمیکنی الا؟
لعنتی این صدا رو من میشناختم ،شوکه پلک هام رو باز کردم و با دیدن شخص رو به روم....👇👇
https://eitaa.com/joinchat/318963779C640a5f2297