سلام خانمها، شوهر من #راننده بود یک زندگی بخور و نمیری داشتم هی ماشین خراب میشد هیچ وقت پول نمیتونستیم پس انداز کنیم😔چند روز کار میکرد یک بدبختی دیگه سبز میشد دوست نداشتم به پدر و مادرم بگم که من خیلی فقیرم. یک بچه مریض هم داشتم انقدر ناراحت میشدم بی پولی نداری با سه تا بچه. آبجی من که خیلی زن #با_تقوا بود روزی اومد خونه من گفت دوست داری از این زندگی بیرون بیای... منم با خوشحالی گفتم کی بدش میاد .گفتم چکار کنم دوست ندارم برم پیش #دعانو_یس نمیرم اونم گفت لازم نیست بری ..فقط کافیه روزانه....👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
میخوای #گره_های_زندگیت باز بشه,ببین بهش چی میگه👆