سابقه گسترده طلایی💛
میخندد! من گریه میکنم. گریهاش میگیرد... من میخندم... داریم فصل جدیدی از دیوانگی را تجربه میکن
تکانی میخورد و روی دو زانو میایستد. فکر میکنم قصد دارد بلند شود ولی او دستش را در جیب شلوارش میکند و جعبهی کوچکی بیرون میآورد. نمیتوانم نگاه کنجکاوم را از او بگیرم.
جعبه را باز میکند و نفسش را بیرون میدهد. نمیدانم چرا نفس من هم بند میآید. وقتی جعبه را با دو دستش مقابل صورتم دراز میکند نفس حبس شدهام با شتاب بیرون می پرد و لرزم میگیرد.
_ یاسمین علوی من عاشق توام. ❣
با من ازدواج میکنی؟
https://eitaa.com/joinchat/453312565Cab0291e317
#ظهورعشقیآتشیندرضیافتمرگباراسرائیل
#فوقدلبرااااانه 😍