_عروس خانوم آیا وکیلم شما رو به عقد آقای احسان صفری در بیاورم؟
احسانو نگاه کردمو گفتم
_با اجازه بزرگترا با اجازه مامان بابا و خاله ناهید و پسرعموهای عشقیم بجز فرهاد دماغو و عمه فریده که مدام غر میزنه و دایی هام بجز دایی محمود که اون هفته بهم گفت چاق ...
احسان محکم زد به پام🤣 که به خودم اومدم... با خجالت گفتم
_بله... که احسان...🙊👇
https://eitaa.com/joinchat/118161490Ca180fd7c66
وقتی دوتا #لجباااز عاشق هم میشن پوکیدم از خنده 🤣♥️