#ماجرایعجیبجوانعاشقودخترزیبارو
🔴 زندگی خیلی فقیرانه ای داشتم،از یه طرفم مریضی امونم رو بریده بود.
یه روز برای کاری به بازار رفتم و تو راه دختری زیبارو دیدم که یک دل نه صد دل عاشقش شدم.
طوری شده بود که به هر دری زدم تا بهش برسم اما نشد. پدرش گفت دختر به پسر فقیر و مریض نمیدم، یه روز که با ناراحتی میرفتمدوستم رو دیدم وقتی متوجه ناراحتیم شد راهی رو جلوی پامگذاشت تا با انجامش بتونم بهش برسم.
کاری رو که گفته بود انجام دادم، یه روز تنها نشسته بودم و تو حال خودم بودم که پدر دختر با حال عجیبی وارد اتاقم شد و....😭
برایخوندناینداستانواقعیکلیککنید