شیخ بهایی میگوید: روزی يک پولدار جلوی منزلش زنی #زیبا دید که راه حمام را گم كرده بود. زن پرسيد: #حمام كجاست؟گفت: همين جاست. زن باور کرد و داخل شد، مرد در را بست و تقاضاى #گناه كرد. زن گفت: من نیز #مایلم ولى چون #كثيف و گرسنهام، قدری #عطر و غذا تهيه كن بعد در خدمتت هستم. مرد قبول كرد و ....
🔴ادامه داستان در اینجا👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1130430467Ca0c7cbea7d