تجربه ی یک #نو_عروس
تازه ازدواج کرده بودم و زندگی خوبی داشتم....همسرم علی مرد خوب و باایمانی بود..زندگیمون زبانزد فامیل بود...زندگیمون عاشقانه بود تا شبی که همه ی فامیل همسرم رو به صرف یک دورهمی فامیلی دعوت کردیم خونمون...اونجا متوجه نگاه های پر از حسادت خاله ی همسرم که یک دختر همسن من داشت، شدم..تااینکه یکساعت بعد به بهانه ی اینکه نوه شو بخوابونه رفت داخل اتاقمون و از اون شب رفتار علی و زندگیم تغییر کرد....
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
مراقب زندگیتون باشین 👆