eitaa logo
مجتمع فرهنگی بنی فاطمه (س) مشهد
558 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
461 ویدیو
22 فایل
کانال رسمی مجتمع بنی فاطمه سلام الله علیها شماره ثبت: 460 شناسه ملی: 10380065766 شماره بانک ملی جهت مشارکت در ساخت مجتمع: 6037 9975 9904 8726 آدرس کانال رسمی در تلگرام: https://t.me/Banifatemeh_mashhad ارتباط با ادمین: @Banifatemeh_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️ ⁉️ 👈🏼👈🏼 صاحب کتاب "موسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا علیهاالسلام" ، مرحوم در کتاب دیگرشان، به‌نام: ، می‌نویسد: ➖ در سال ۱۴۲۹ قمری یکی از دوستان من خاطره را نقل کرد: چند سال قبل در مشهد کتابی به نام تعریف مودودی پاکستانی به دستم رسید. به نظرم کتاب ارزنده آمد. از یکی از دوستانم خواهش کردم روزی یک ساعت بیاید و کتاب را برای من ترجمه کند تا آن را به فارسی برگرداند. چند روز آمد و تا ۴۰ صفحه از کتاب را به فارسی ترجمه کردم. هنگام پاکنویس کتاب، به فرازهایی برخوردم که برای طعن عثمان و معاویه، به فضائل ابوبکر و عمر اشاره کرده و به خیال خود خلافت خلیفه اول و دوم را ثابت کرده بود!! ➖ به خودم آمدم و متوجه شدم کتابی که مخالف عقیده ما باشد حضرت زهرا و اهل بیت علیهم‌السلام به ترجمه آن راضی نیستند. بنابراین بدون شک ترجمه این کتاب خوشایند حضرت زهرا علیهاالسلام نیست. تصمیم گرفتم این کار را کنار بگذارم و وقتی دوستم آمد از او تشکر کنم و بگویم به‌خاطر مطالبی که برخلاف عقیده ما صلاح نشد این کتاب در جامعه پخش بشود. ➖ فردا صبح که ایشان آمد قبل از اینکه او شروع به سخن کند، به او گفتم: با عرض معذرت از امروز ترجمه این کتاب را به کلی تعطیل می‌کنم چرا که صلاح نیست این کتاب ترجمه شود. ایشان گفت: اتفاقاً من هم همین قصد را داشتم. امروز برای ترجمه نیامدم بلکه آمدم بگویم از امروز از ترجمه این کتاب معذورم و دیگر یک کلمه از آن را ترجمه نمی‌کنم. ➖ به او گفتم: شما که از قصد من خبر نداشتی، من مطالبی دیدم به خاطر آن منصرف شدم. شما برای چه منصرف شدی؟! ایشان گفت: دیشب خواب دیدم به‌خاطر آن ترجمه این کتاب را بر خود حرام کردم. سپس خوابش را چنین تعریف کرد: دیشب در عالم رویا دیدم: قصد زیارت امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه‌السلام را دارم وقتی به صحن سقاخانه رسیدم، دیدم آن صحن مملو از بانوان باحجاب و به‌گونه‌ای که راه عبور مسدود شد و فقط یک راه باریک از وسط بانوان به اندازه عبور یک نفر باز بود. من خواستم از همانجا عبور کنم و به زیارت مشرف شوم، ولی یکی از آن بانوان جلو آمد و آن راه را باریک را هم بست!! من به او گفتم: خانم! قدری کنار برو من می‌خواهم به زیارت امام رضا علیه‌السلام بروم. او در جواب به من گفت: حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند راه را بر تو ببنددم و تو را به زیارت امام رضا علیه‌السلام راه ندهم چرا که تو کتاب دشمن ما را ترجمه می‌کنی. ➖ گفتم: توبه کردم و دیگر ترجمه نمی‌کنم. آنگاه را باز کرد و زیارت امام رضا علیه‌السلام مشرف شدم. ➖ آنگاه گفت من به حضرت زهرا علیهاالسلام قول داده‌ام که دیگر این کتاب را ترجمه نکنم. در آنجا هر دو از ترجمه این کتاب منصرف شدیم. 📚 خاطرات زهرایی، شیخ اسماعیل انصاری زنجانی (انتشارات طوبی محبت، قم، ص۱۵) کانال رسمی مجتمع بنی فاطمه سلام الله علیهامشهد 🆔@banifateme_mashhad