eitaa logo
بانک محتوای اساتید
23 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
163 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حمید پارسانیا
📚 اخلاق و عرفان ✍🏻 استاد حمید پارسانیا 📌 نفس حیوانی ♻️ نفس حیوانی صورت نوعیه‌ای است که در سلسله مراتب موجودات در مقامی برتر از نفس نباتی قرار دارد. موجود مادی پس از آنکه صورت جسمانی، عنصری، معدنی و نباتی را دریافت داشت در صورتی که از امتزاج جسمی مناسب برخوردار باشد، استعداد دریافت و قبول نفس حیوانی را نیز پیدا می‌کند. با ترکیب نفس حیوانی با ماده ثانیه‌ای، که ظرفیت قبول آن را دارد، نوع حیوان به وجود می‌آید، بنابراین حیوان یک نوع مرکبی است که از دو بخش مادی و صوری تشکیل شده است. همانگونه که اجزا بخش مادی نبات در تحت تصرف بخش صوری آن، یعنی در تصرف نفس نباتی قرار گرفته و به صورت ابزارو‌آلات، واسطه ظهور آثار مختلفی مانند تغذیه و نمو می‌شوند، اجزا بخش مادی نفس حیوانی نیز در تصرف آن قرار گرفته و صدور و بروز کارها و آثار حیوان را ممکن می‌سازند. 📌 ویژگی‌های نفس حیوانی ♻️ خصوصیت نفس حیوانی که قابل تقلیل به بعد مادی آن، یعنی نفس نباتی نیست، احساس و حرکت ارادی است. قوای ویژه نفس حیوانی دو قوه ادراک و تحریک است. ادراکات حیوان با ابزار آلات حواس ظاهری و باطنی انجام می‌شود. حواس ظاهری حیوان، باصره، سامعه، شامه، ذائقه و لامسه است و حواس باطنی آن شامل حس مشترک خیال، متخیله، واهمه و حافظه است. حس مشترک محل حضور داده‌های حواس ظاهری است و خیال جایگاه ثبت و ضبط آنها است. واهمه معانی جزئی، مانند محبت کردن حیوان به فرزند خود را ادراک می‌کند. حافظه محل حفظ ادراکات وهمی است و متخیله به تصرف داده ها و ادراکات حسی و وهمی می‌پردازد. ♻️ تحریک ارادی حیوان یا برای جلب نفع است که آن را قوه شهوی می‌گویند و یا برای دفع ضرر است که آن را قوه غضبی می‌نامند. حیوان با قوای ادراکی نفع و ضرر خود را می‌شناسد و با قوای تحریکی، یعنی با شهوت و غضب، رفتار و عمل خود را سازمان می‌بخشد. 🆔 @parsania_net
💠 عنوان کتاب: تحلیل انتقادی دیدگاه ویلیام آلستون درباره زبان دین، با مقایسه‌ای با نظریه‌های کلاسیک و مدرن اسلامی 🔸زبان: انگلیسی ✍️ نویسنده: حجت‌الاسلام دکتر ابوالفضل ساجدی 📆 سال انتشار: چاپ اول در سال ۲۰۰۲ 🗒 تعداد صفحات: تقریباً ۳۵۰ صفحه 🔰 معرفی: این کتاب به بررسی و تحلیل دیدگاه ویلیام آلستون درباره زبان دین می‌پردازد. نویسنده تلاش کرده است تا ضمن ارائه نقدی جامع بر آرای آلستون، ارتباط این نظریات با دیدگاه‌های کلاسیک و مدرن اندیشمندان مسلمان را نیز بررسی کند. این اثر به ویژه در دو محور اصلی تمرکز دارد: ۱. چیستی و ویژگی‌های زبان دینی ۲. نحوه تفسیر گزاره‌های دینی و رویکردهای مختلف به آن 🔹 موضوعات: - بررسی زبان دینی در چارچوب واقع‌گرایی - مقایسه دیدگاه‌های آلستون با دی. زی. فیلیپس، پل تیلیش، جان هیک و علامه طباطبایی - تحلیل تأثیر اندیشه‌های غربی بر مطالعات دینی مسلمانان 📍 نقش و اهمیت: این کتاب دریچه‌ای جدید به فهم تطبیقی زبان دین در دو سنت فکری اسلام و مسیحیت باز می‌کند و برای پژوهشگران فلسفه دین، الهیات تطبیقی و زبان‌شناسی دینی بسیار ارزشمند است. 🔖 ویژگی‌های برجسته: - ارائه تحلیلی جامع و تطبیقی از زبان دین - بررسی تأثیرات رویکردهای فلسفی معاصر بر مطالعات دینی 📚 لینک مطالعه: (https://spectrum.library.concordia.ca/id/eprint/1280/) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌐 امور بین‌الملل مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) 🆔 @IA_IKI_ac_ir 🔰 @Sajedi_ir
📚 اخلاق و عرفان ✍🏻 استاد حمید پارسانیا 📌 نفس انسانی ♻️ نفس حیوانی نیز به نوبه خود در صورتی که از اختلاط و امتزاجی مناسب برخوردار باشد ماده ثانیه برای قبول کمال برتر می‌گردد و صورت نوعیه جدیدی را می‌پذیرد که نفس انسانی است. خصوصیت نفس انسانی، قوه نطق است و مراد از نطق، ادراک معانی کلی است؛ معانی کلی چون مجرد و تام بوده و غیرمادی هستند، نفس اولا برای ادراک آن‌ها خود باید مجرد و غیر مادی باشد و ثانیا در ادراک آنها نمی‌تواند از ابزار و قوای مادی به عنوان واسطه استفاده کند؛ بلکه آن‌هارا به ذات خود در می‌یابد. نفس به رغم آنکه به ذات خود تجرد عقلانی دارد، موجود عقلی مجردتام نیست. عقل مجرد تام، موجودی است که به حسب ذات و فعل خود بی‌نیاز از ماده باشد و حال آنکه نفس مجرد انسانی با آنکه به حسب ذات خود مجرد وعقلی است؛ اما به حسب فعل و کار خود در ارتباط با ماده و جسمی خاص عمل می‌کند. جسمی که واسطه عمل نفس انسانی است بدن او می‌باشد. 🆔 @parsania_net
📚 اخلاق و عرفان ✍🏻 استاد حمید پارسانیا 📌 عقل نظری و عملی ♻️ نفس ناطقه انسانی از آن جهت که به حسب ذات مجرد خود قدرت شناخت حقایق کلی را دارد عقل نظری خوانده می‌شود و از آن جهت که مبدا تحریک بوده و به تصرف در قوای مادون و ابزار‌ها وآلات آنها می‌پردازد، عقل عملی نام می‌گیرد؛ بنابراین عقل نظری و عملی دو نام برای ذات عقلانی نفس هستند که به لحاظ دو جهت علمی و عملی یا دو جهت ادراکی و تحرکی بر آن اطلاق می‌شوند. عقل نظری به لحاظ موضوعاتی که مورد نظر و ادراک آن قرار می‌گیرند دو دسته از علوم و دانش‌ها را پدید می‌آورد؛ یکی علوم نظری و دیگری علوم عملی. علوم نظری با اقسامی که دارند به شرخی که گذشت فلسفه نظری یا حکمت نظری خوانده می‌شود و علوم عملی نیز بر‌همین قیاس فلسفه یا حکمت علمی نام می‌گیرد. 📌 مراتب کمال عقل انسانی ♻️ نفس انسانی از بدو پیدایش به ذات خود مجرد و عقلانی است و این ذات مجرد عقلانی در ‌آغاز فاقد ادارک عقلی است؛ علوم و معارف عقلی کمالات ثانوی برای نفس ناطقه انسانی هستند و عقل مجرد انسانی نیز به لحاظ مراتب کمالاتی که به دست می‌آورد، اقسامی می‌یابد؛ اول عقل هیولائی که مرتبه‌ای از نفس و فاقد هرگونه معرفت است. در این مرتبه نفس انسانی توانایی و استعداد دریافت معقولات را دارد و همین امر موجب امتیاز او از نفوس دیگر موجودات مادی می‌باشد؛ دوم عقل بالملکه و آن مرتبه‌ای است که عقل آدمی به ادراک اولیات و بدیهیات عقلی نائل شده و امکان دسترسی به معارف نظری برای او فراهم می‌شود؛ سوم عقل بالفعل و آن مرتبه ‌ای از عقل انسانی است که معارف نظری نیز از طریق استدلال و برهان برای او پدید می‌آید؛ چهارم عقل مستفاد که در این مرتبه نفس آدمی ارتباطی مستقیم و بی‌واسطه با مجردات تام دارد. نفس در این مرتبه بدون نیاز به مقدمات فکری و تمهیدات نفسانی با مجردات تام عقلی ارتباط برقرار کرده و به هرچه اراده کند از ‌آن طریق آگاهی و علم می‌یابد. مراتب چهارگانه فوق مراتب عقل انسانی هستند. این مراتب در قبال عقول تام می‌باشند. عقل مجرد تام به لحاظ فعل خود نیز مجرد از ماده است و به هیچ‌وجه عنوان نفس بر آن اطلاق نمی‌گردد. 📌 تجرد و بقاء نفس ♻️ صورت‌هایی که عارض ماده شده و از طریق ترکیب با آن نوع جدیدی را پدید می‌آورند با زوال جزء مادی خود زائل می‌شوند. انواعی که از ترکیب این صورت‌ها با مواد مربوط به آن‌ها پدید می‌آیند نیز با افتراق ماده و صورت نابود می‌گردند؛ مثلا هنگامی که عناصر و اجزاء تشکیل دهنده نفس نباتی از بین روند، خود آن هم زائل شده و به دنبال آن گیاه نیز از بین می‌رود؛ اما نفس انسانی با آنکه از جهت نفسانی خود با ماده مرتبط بوده و از طریق ترکیب با آن نوع انسانی را در عالم طببیعت پدید می‌آورد ولی با از بین‌رفتن بخش مادی، یعنی با زوال بدن به حسب ذات خود نابود نمی‌شود؛ دلیل این امر، تجرد ذاتی نفس است. نفس پس از زوال بدن، ارتباط ویژه و خاصی را که در مقام کار و فعل خود با بدن دارد از دست می‌دهد و به حسب فعل خود نیز از ماده مجرد می‌شود و در نتیجه به عالم مجردات عقلی راه یافته و فارق از زمان، مکان و تحولات و تغییرات تدریجی عالم ماده بقاء می‌یابد. تجرد عقلی نفس انسانی مورد اتفاق فیلسوفان مسلمان اعم از حکمای مشاء، اشراق و متعالیه می‌باشد. در حکمت اشراق و نیز حکمت متعالیه برای ادراکات خیالی، وهمی و حسی هم قائل به تجرد برزخی هستند؛ به همین دلیل برای نفس حیوانی نیز به مرتبه‌ای از‌ تجرد و بقاء باور دارند. 🆔 @parsania_net
📚 اخلاق و عرفان ✍🏻 استاد حمید پارسانیا 📌 لذت و سعادت ♻️ ابن سینا در تعریف لذت گفته است: «ادراک و وجدان، وصول چیزی است که برای ادراک کننده و واجد آن ، کمال و خیر باشد و البته آن ادراک نسبت به شیء باید از همان جهتی باشد که برای ادراک کننده کمال و خیر است؛ یعنی اگر انسان داشتن شیئی را دریابد اما به کمال و خیر بودن آن نسبت به خود توجه نداشته باشد، از داشتن و ادراک آن لذت نمیبرد». این تعریف از تعریف مشهور - که «لذت ادراک ملایم است» ـ دقیقتر میباشد؛ بنابراین در مقابل تعریف لذت، این تعریف اَلَم و درد است که «ادراک و وجدان وصول چیزی که برای درک کننده آفت و شر باشد». سعادت نوعی خاص از لذت است که برای موجود عاقل حاصل میشود. در سعادت، لذت ناشی از ادراک و وجدان کمالات و خیر عقلی برای ذات عاقل است و به همین جهت برخی گفته اند «سعادت خیری است که به حرکت ارادی نفسانی حاصل میشود». 🆔 @parsania_net
📚 اخلاق و عرفان ✍🏻 استاد حمید پارسانیا 📌 ابعاد و سطوح وجود انسان ♻️ به رغم اختلافاتی که براساس مبانی فلسفی مشائی، اشراقی و صدرایی درباره چگونگی صورت نفس و نحوه ارتباط آن با بدن وجود دارد، اصل ارتباط حقیقی نفس با ماده ثانیه ای که آن را قبول کرده، مورد اتفاق است. ارتباط تکوینی و حقیقی نفس ناطقه با نفس حیوانی و نباتی و ابعاد عنصری و جسمانی، بدن انسان را به صورت موجود واحدی در آورده که از ابعاد و سطوح مختلفی برخوردار است و متناسب با هر یک از آن ابعاد به خیر یا شر، لذت یا اَلَم، سعادت یا شقاوت و کمال یا نقصی خاص نائل میشود. ابعاد حیوانی انسان که ادراک حسی، خیالی و وهمی دارند و براساس برخی از مبانی فلسفی دارای تجرد برزخی میباشند، علاوه بر خیر و کمال از آگاهی، لذت و اَلَم متناسب با آن ادراکها برخوردارند. نفس ناطقه انسانی نیز بر همین قیاس، کمال و خیر ویژه خود را دارد و چون کمال و خیر آن عقلی است، به تناسب بهره مندی و یا محرومیت از آن کمال و خیر نیز به سعادت و یا شقاوت نائل میگردد. 📌 تزاحمها و کشمکشهای درونی انسان ♻️ هر مرتبه از وجود انسان در محدوده معرفت و آگاهی خود خیر و کمال خویش را اختیار میکند و این مسئله همواره صحنه نفس را هنگامه تزاحمها و کشمکشهای گوناگون میسازد. نفس حیوانی با ادراکات حسی و خیالی، لذتهای مناسب خود را جستجو کرده و با قوه شهوت در پی کسب آن لذتها برآمده و با قوه غضب در جهت رفع موانع آنها اقدام میکند. نفس ناطقه، که مرتبه عالیه وجود انسانی است، کمال و خیر ویژه خود را برگزیده و سعادت خود را جستجو میکند. نفس ناطقه به لحاظ ذات عقلی خود در بدو تکوین در مرتبه عقل هیولایی و بالقوه است و کمالات عقلی در آن به تدریج به فعلیت می رسد. در مراحل تکوین حیات انسانی نفس حیوانی و قوای مربوط به آن قبل از نفس انسانی به فعلیت می رسند و احتمال اینکه قوای عملی حیوانی، یعنی شهوت و غصب در برخی مراتب براساس ادراکات خیالی و وهمی و بدون رعایت مصالح عقلی، افعال خود را برگزینند، وجود دارد. اگر انسان در این مرتبه باقی بماند عقل نظری او به تدریج اسیر خواستههای حیوانی آن میشود که «کم من عقل اسیر تحت هوی امیر»، چه بسیار عقلی که فرمانبردار هواست. علم تهذیب اخلاق این تزاحمها و کشمکشها را شناسایی کرده و خیر و کمالی را که تأمین کننده سعادت انسان است با عنوان فضیلت معرفی میکند و از سوی دیگر، خصوصیات را که مانع تحقق کمالات انسانی و موجب شقاوت نفس میشود با عنوان رذیلت مشخص میسازد. بنابراین، فضائل اوصافی نفسانی هستند که کمال و خیر نفس بوده و موجب تحقق سعادت میباشند و رذائل، اوصافی هستند که نقص و شر بوده و باعث شقاوت میشوند. 🆔 @parsania_net
📚 اخلاق و عرفان ✍🏻 استاد حمید پارسانیا 📌 فضیلت و ملکه نفسانی ♻️ فضائلی که سعادت انسانی را تأمین میکند و همچنین رذائلی که به شقاوت او منجر میشوند، اوصاف کمال یا نقصی نیستند که در وقتی خاص حاضر شده و عملی خاص را انجام داده و به سرعت زائل و نابود میشوند؛ زیرا سعادت، خیر و کمالی نیست که در بخشی محدود از زندگی حضور داشته باشد، چنانکه ارسطو نیز در تعریف سعادت به این نکته توجه داده است. سعادت هنگامی تأمین میشود که فضائل در نفس قرار و استمرار داشته باشد؛ یعنی به صورت اوصاف و هیأتهای مستقر و دائمی نفس در آیند. اوصاف و هیاتهایی که در مقطعی گذرا عارض نفس میگردند حال خوانده میشوند و اوصاف و هیأتهایی که قرار و استمرار داشته باشند، ملکه نامیده میشود. فضیلت یا رذیلت، صفت همان هیأت مستقر در نفس است به اعتبار نسبتی که با نفس صاحب هیأت از جهت کمال و یا نقص آن دارد؛ بنابراین فضائل و رذائلی که منشأ سعادت و شقاوت آدمی میشوند دو نوع از ملکات نفسانی هستند. 🆔 @parsania_net
📚 اخلاق و عرفان ✍🏻 استاد حمید پارسانیا 📌 اجناس فضائل ♻️ ملکات نفسانی به اعتبارات مختلف تقسیماتی را میپذیرند. تقسیم آنها به فضائل و رذائل به اعتبار نسبتی است که با نفس ناطقه از جهت کمال و یا نقص آن پیدا میکنند. ملکات و از جمله فضائل به لحاظ نسبتی که با ساحتها و ابعاد و شئون مختلف انسان پیدا میکنند تقسیمات گوناگونی مییابند. از جمله این تقسیمات، تقسیم به اعتبار اجناس قوای انسانی و امهات آنهاست. انسان به لحاظ نفس ناطقه خود دارای دو عقل نظری و عملی است؛ با عقل نظری حقایق امور را ادراک میکند و با عقل عملی به تدبیر امور بر وفق عقل میپردازد. آدمی به لحاظ نفس حیوانی خود دو قوه شهوت و غضب دارد. حیوان با این دو قوه نفع و ضرری را که با قوای حسی، خیالی و وهمی خود ادراک میکند جلب یا دفع میکند. عملکرد این دو قوه هنگامی که در عرصه حیات انسانی تحت تدبیر عقل عملی قرار میگیرد ملکات و فضائل خاصی را به دنبال می آورد. عالمان علم اخلاق از فضائلی که مربوط به عقل نظری و عقل عملی و همچنین مربوط به شهوت و غضب است به عنوان امهات و یا اجناس فضائل یاد کرده اند. آنان فضیلت عقل نظری را حکمت، فضیلت عقل عملی را عدالت، فضیلت قوه غضبی را شجاعت و فضیلت قوه شهوی را عفت مینامند. 📌 نفس ملکی، سَبُعی و بَهیمی ♻️ نفس انسانی را به لحاظ مراتب و یا قوای مختلف آن با نامهای گوناگونی مینامند؛ نفس انسان به اعتبار قوه ناطقه و قدرت عقلانی آن نفس ملکی نامیده میشود و به اعتبار قوه غضب نفس سَبُعی و به اعتبار قوه شهوت نفس بَهیمی خوانده میشود. دو فضیلت حکمت و عدالت مربوط به نفس ملکی است. فضیلت شجاعت از نفس سَبُعی است، مشروط به آنکه تحت تدبیر نفس ملکی قرار گرفته و سعادت آن را دنبال کند و فضیلت عفت نیز بر همین قیاس مربوط به نفس بهیمی است. ♻️ نفوس و قوای آنها و نیز ملکات و فضائل آنها در طول یکدیگرند. نفس ملکی و دو فضیلت حکمت و عدالت بر نفس سَبُعی و بَهیمی و دو فضیلت شجاعت و عفت تقدم دارند. انسان از طریق قوه غضبی به تربیت قوه شهوی پرداخته و ملکه عفت را در آن میپرورد و همچنین با نظارت نفس ملکی و به کمک قوه عقلانی، کمال قوه غضبی و فضیلت آن را که همان شجاعت است پدید می آورد. 🆔 @parsania_net
📚 اخلاق و عرفان ✍🏻 استاد حمید پارسانیا 📌 نفس اماره ،لوامه و مطمئنه ♻️ با اقتباس از آیات قرآنی، نفس ملکی را نفس مطمئنه و نفس سَبُعی را نفس لوامه و نفس بهیمی را نفس اماره نامیده اند. ♻️ خواجه نصیر الدین طوسی در تعریف این سه آورده است: «نفس اماره به ارتکاب شهوات فرماید و بر آن اصرار نماید و نفس لوامه بعد از ملابست آنچه مقتضای نقصان بود به ندامت و ملامت، آن اقدام را در چشم بصیرت قبیح گرداند و نفس مطمئنه جز به فعل جمیل و اثر مرضی راضی نشود. پس هر کس ایثار فعل جمیل کند اگر قوه شهوانی با او مساعدت نکند استعانت باید بر او جست به غضب که مهیج حمیت بود تا او را قهر و کسر کند. و مثل این سه نفس، قدمای حکما چون مثل سه حیوان مختلف نهاده اند فرشته ای و سگی و خوکی تا هر کدام غالب شود حکم، او را بُوَد و بعضی گفته اند مَثَل مردم با این سه نفس چون مَثَل انسانی بُوَد راکب بهیمه ای به قریه ای که سگی یا یوزی با او راکب بوده، در طلب صید بیرون آید. اگر حکم، مردم را بُوَد، هم چارپای هم سَبُع را بر وجه اعتدال استعمال کند و شرط استراحت ایشان و خویش به وقت حاجت رعایت کند... و اگر بهیمه غالب شود تمکین را کسب نکند پس به هر موضع که علفی بهتر ببیند از دور بدان جانب دویدن گیرد و چون به علف خویش رسد دیگران را بی برگ گذارد تا از گرسنگی ضعیف شوند و در معرض هلاکت افتند. همچنین اگر سَبُع غالب شود به وقت مشاهده صیدی، راکب و مرکوب را به فضل قوت بر آن سوی میل دهد و رنج و خوف تلف، مانند آنچه گفت آمد حاصل آید. از تدبیر نفس ملکی آن دو نفس لازم آید چنانکه گویی هر سه در حقیقت یک چیزند و با این همه قوا و آثار که از هر یک متوقع باشد به وقت خویش صادر شود، چنانکه گویی هر یک به انفراد به حالت اولیه و از روی مطاوعت و مسالمت یکدیگر در آن حالت گویی مؤثر همان یک قوت تنهاست و هیچ منازعه و ضد ندارد و از اینجاست اختلاف علما در اینکه ایشان سه قوت یک نفس اند یا خود سه نفس... اما اگر تدبیر نه مفوض به نفس ملکی بُوَد تنازع و تخالف پدید آید و هر ساعت در تزاید بود تا مؤدی شود به انحلال آلت و هلاکت هر سه». 🆔 @parsania_net
📚 اخلاق و عرفان 📌 حکمت و عدالت ♻️ برتری نفس ملکی بر دو نفس سَبُعی و بهیمی به معنای برتری فضائل مختص به نفس ملکی بر فضائل آن دو نفس است. نفس ملکی که همان نفس ناطقه انسانی است به دلیل تجرد خود از قوه عقلی است و عقل از دو جهت ادراک و تحریک به دو بخش نظری و عملی تقسیم میشود. ✍🏻استاد حمید پارسانیا استاد دانشگاه باقرالعلوم 🆔 @parsania_net ••✾•🌿🌺🌿•✾• فصل حضور https://eitaa.com/faslehozur
📚 اخلاق و عرفان ✍🏻 استاد حمید پارسانیا 📌حکمت و عدالت ♻️ برتری نفس ملکی بر دو نفس سَبُعی و بهیمی به معنای برتری فضائل مختص به نفس ملکی بر فضائل آن دو نفس است. نفس ملکی که همان نفس ناطقه انسانی است به دلیل تجرد خود از قوه عقلی است و عقل از دو جهت ادراک و تحریک به دو بخش نظری و عملی تقسیم میشود. ♻️ حکمت، فضیلت مختص به عقل نظری و عدالت، فضیلت مختص به عقل عملی است. حکمت، دانستن حقایق موجودات است آن گونه که هستند و این فضیلت به حسب موضوع معرفت خود به دو قسم نظری و عملی تقسیم میشود. حکمت در علم النفس، مراتب و قوای نفس و در علم اخلاق فضائل مربوط به هر یک از قوا و از جمله فضائل مختص به عقل نظری و عملی، یعنی حکمت و عدالت را شناسایی میکند. به این اعتبار میتوان گفت که فضیلت حکمت بر همه فضائل برتری و تقدم داشته و به حسب حقیقت خود از دیگر فضائل ممتاز است. در واقع حکمت، معرفت ناب عقلی به حقایق امور است. ♻️ عدالت فضیلت عقل عملی است و عبارت است از تصرف معرفت نفس ناطقه در مراتب، شئون و قوای مختلف بر اساس فضیلت مختص به هر یک از آنها. عدالت نیز نظیر حکمت بر دیگر فضائل و از جمله بر فضیلت حکمت تقدم دارد؛ زیرا با تدبیر عادلانه عقل عملی است که عقل نظری نیز از قوه به فعل می رسد و علوم نظری و عملی و از جمله فضائل گوناگون را شناسایی میکند. ♻️ عدالت به رغم جایگاه برتری که نسبت به دیگر فضائل دارد برخلاف حکمت یک فضیلت مستقل در قبال دیگر فضائل نیست، بلکه مجموعه فضائل مربوط به همه قوا را شامل میشود. با عملکرد و حضور عقل عملی است که فضائل هر یک از قوا محقق میشود و نیز نسبت صحیح بین فضائل تأمین میگردد. تقدم حکمت بر همه فضائل و از جمله عدالت و همچنین تقدم عدالت بر همه فضائل و از جمله حکمت، تقدم متقابل حکمت بر عدالت و عدالت بر حکمت را موجب میشود و این تقدم متقابل به دو اعتبار مختلف است؛ نفس انسان از آن جهت که باید حکمت را تحصیل کند به استعمال و تصرف عقل عملی نیاز دارد و حکمت از آن جهت که شناخت حقایق میباشد، شناخت فضائل و از جمله فضیلت عدالت را در بر میگیرد. 🆔 @parsania_net
. «نثر خوب نثری است که نویسنده در آن، زبان را نه برای خودنمایی بلکه برای بیان روشن مقصود به کار ببرد. نثر خوب نثری است ساده، بی‌تکلف، روشن، دقیق، و از حیث دستور زبان درست. به‌ویژه درست‌نویسی از نخستین شرایط نثر خوب است. زبانی که ما به کار می‌بریم نه متعلق به ماست، نه ملک پدری ما؛ حاصل قرن‌ها تلاش نویسندگان و شاعران و اندیشمندان است و امانتی است در دست ما. باید آن را درست و سنجیده به کار ببریم و به آیندگان بسپاریم.» غلط ننویسیم/ ابوالحسن نجفی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast