🔸️شعر خاله ریزه اسبابکشی داشت
🌸تموم روز صبح تا غروب
🌱خاله ریزه اسبابکشی داشت
🌸با اینکه خیلی ریزه بود
🌱اَسباب گُنده برمیداشت
🌸جعبههای کوچیک بزرگ
🌱بسته به بسته خُرده ریز
🌸صندوقای کهنه و نو
🌱تخته و چوب، کمد با میز
🌸تموم این اسبابا رو
🌱تنهایی جا به جا میکرد
🌸وقتی که زور کم میآورد
🌱خدا رو زود صدا میکرد
🌸خاله ریزه رفت از اون محل
🌱به جایی تازه پا گذاشت
🌸تموم آسباباشو برد
🌱اما دلش رو جا گذاشت
🌼این شعر برای آموزش مفهوم کودکانه آیات و احادیث تلاش کردن مناسبه
#آیات_احادیث
🌷کانال بانک شعر کودک زیر نظر مهد قرآن خانم نوری
https://eitaa.com/joinchat/3880648897C03e36f6737
🔸️شعر مرد مهربان
🌸میرفت رو به مسجد
🌱یک مرد توی کوچه
🌸خوشعطر میشد از او
🌱انگار بوی کوچه
🌸بودند گرم بازی
🌱در کوچه چند کودک
🌸با خنده میدویدند
🌱آن بچههای کوچک
🌸نزدیک بچهها شد
🌱در کوچه وقتی آن مرد
🌸او یک سلام شیرین
🌱بر جمع کودکان کرد
🌸آن بچهها به سویش
🌱شادیکنان دویدند
🌸هر یک عبای او را
🌱با دست خود کشیدند
🌸میرفت با محبت
🌱او پا به پای آنها
🌸آن بچهها گرفتند
🌱آرام دست او را
🌸با هر کدام یک یک
🌱آن مرد دست میداد
🌸آن مرد مهربان بود
🌱بودند بچهها شاد
#حضرت_محمد_ص
🌷کانال بانک شعر کودک زیر نظر مهد قرآن خانم نوری
https://eitaa.com/joinchat/3880648897C03e36f6737
🔸️شعر شیرینی
🌸شیر شیر شیرینی
🌱رفت توی فر با سینی
🌸از پشت شیشهی فر
🌱نگام میکرد بر و بر
🌸باید درم بیاری
🌱رو میزتون بذاری
🌸دیر بکنی میسوزم
🌱سیاه میشه بلوزم
🌸با آتیشا داغ شد
🌱قد کشید و چاق شد
🌸صدا میزد با بوهاش
🌱آهای مواظبم باش
#واحد_کار_مواد_غذایی
🌷کانال بانک شعر کودک زیر نظر مهد قرآن خانم نوری
https://eitaa.com/joinchat/3880648897C03e36f6737
🔸️شعر قابلمه و ملاقه
🌸یه قابلمه داریم ما
🌱خیلی بزرگ و چاقه
🌸همیشه دعوا داره
🌱تو خونه با ملاقه
🌸بین اون و ملاقه
🌱همیشه دعوا میشه
🌸کابینت ما درش
🌱یه مرتبه وا میشه
🌸سر به سر هم دیگه
🌱از صبح تا شب میذارن
🌸بابا میگه فکر کنم
🌱از همدیگه بیزارن
🌸بابایی ناراحته
🌱چند روزه غُر میزنه
🌸مامان میگه: قابلمه
🌱سر جهاز منه
🌸ملاقه رو مامانی
🌱بر میداره از اونجا
🌸قابلمه و ملاقه
🌱تنها میشن هر دو تا
#وسیلهها
🌷کانال بانک شعر کودک زیر نظر مهد قرآن خانم نوری
https://eitaa.com/joinchat/3880648897C03e36f6737
🔸️شعر بادکنک
🌸امروز میرم با مامان
🌱یه بادکنک میخرم
🌸اونو برای گردش
🌱توی حیاط میبرم
🌸بادکنکم آبیه
🌱مهربونه، میخنده
🌸مامان میگه چه قشنگه
🌱یه نخ بهش میبنده
🌸توی حیاط، بادکنک
🌱اینور و اونور میره
🌸باد میاد یه دفعه
🌱میخنده بالا میره
🌸خسته میشم من اما
🌱بازم بازی میکنم
🌸تا کم کمک که شب شد
🌱بازیمو تمام میکنم
#وسیلهها
🌷کانال بانک شعر کودک زیر نظر مهد قرآن خانم نوری
https://eitaa.com/joinchat/3880648897C03e36f6737