eitaa logo
بانک شعر کودک
14.8هزار دنبال‌کننده
79 عکس
16 ویدیو
0 فایل
🌷بانک شعر کودک زیر نظر مهد قرآن خانم نوری گردآوری و تنظیم اشعار توسط سرکار خانم نرگس سادات نوری کارشناس کودک انجام میشه لینک مهد قرآن 👇 https://eitaa.com/joinchat/3391488005Cc25f359763 ارتباط با مدیر ⬅️ @noorii56 👈تبلیغ و تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸️شعر خاله ریزه اسباب‌کشی داشت 🌸تموم روز صبح تا غروب 🌱خاله ریزه اسباب‌کشی داشت 🌸با اینکه خیلی ریزه بود 🌱اَسباب گُنده برمی‌داشت 🌸جعبه‌های کوچیک بزرگ 🌱بسته به بسته خُرده ریز 🌸صندوقای کهنه و نو 🌱تخته و چوب، کمد با میز 🌸تموم این اسبابا رو 🌱تنهایی جا به‌ جا می‌کرد 🌸وقتی که زور کم می‌آورد 🌱خدا رو زود صدا می‌کرد 🌸خاله ریزه رفت از اون محل 🌱به جایی تازه پا گذاشت 🌸تموم آسباباشو برد 🌱اما دلش رو جا گذاشت 🌼این شعر برای آموزش مفهوم کودکانه آیات و احادیث تلاش کردن مناسبه 🌷کانال بانک شعر کودک زیر نظر مهد قرآن خانم نوری https://eitaa.com/joinchat/3880648897C03e36f6737
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸️شعر مرد مهربان 🌸می‌رفت رو به مسجد 🌱یک مرد توی کوچه 🌸خوش‌عطر می‌شد از او 🌱انگار بوی کوچه 🌸بودند گرم بازی 🌱در کوچه چند کودک 🌸با خنده می‌دویدند 🌱آن بچه‌های کوچک 🌸نزدیک بچه‌ها شد 🌱در کوچه وقتی آن مرد 🌸او یک سلام شیرین 🌱بر جمع کودکان کرد 🌸آن بچه‌ها به سویش 🌱شادی‌کنان دویدند 🌸هر یک عبای او را 🌱با دست خود کشیدند 🌸می‌رفت با محبت 🌱او پا به پای آن‌ها 🌸آن بچه‌ها گرفتند 🌱آرام دست او را 🌸با هر کدام یک یک 🌱آن مرد دست می‌داد 🌸آن مرد مهربان بود 🌱بودند بچه‌ها شاد 🌷کانال بانک شعر کودک زیر نظر مهد قرآن خانم نوری https://eitaa.com/joinchat/3880648897C03e36f6737
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸️شعر شیرینی 🌸شیر شیر شیرینی 🌱رفت توی فر با سینی 🌸از پشت شیشه‌ی فر 🌱نگام می‌کرد بر و بر 🌸باید درم بیاری 🌱رو میزتون بذاری 🌸دیر بکنی می‌سوزم 🌱سیاه می‌شه بلوزم 🌸با آتیشا داغ شد 🌱قد کشید و چاق شد 🌸صدا می‌زد با بوهاش 🌱آهای مواظبم باش 🌷کانال بانک شعر کودک زیر نظر مهد قرآن خانم نوری https://eitaa.com/joinchat/3880648897C03e36f6737
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸️شعر قابلمه و ملاقه 🌸یه قابلمه داریم ما 🌱خیلی بزرگ و چاقه 🌸همیشه دعوا داره 🌱تو خونه با ملاقه 🌸بین اون و ملاقه 🌱همیشه دعوا می‌شه 🌸کابینت ما درش 🌱یه مرتبه وا می‌شه 🌸سر به سر هم دیگه 🌱از صبح تا شب میذارن 🌸بابا می‌گه فکر کنم 🌱از همدیگه بیزارن 🌸بابایی ناراحته 🌱چند روزه غُر می‌زنه 🌸مامان می‌گه: قابلمه 🌱سر جهاز منه 🌸ملاقه رو مامانی 🌱بر می‌داره از اون‌جا 🌸قابلمه و ملاقه 🌱تنها می‌شن هر دو تا 🌷کانال بانک شعر کودک زیر نظر مهد قرآن خانم نوری https://eitaa.com/joinchat/3880648897C03e36f6737
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸️شعر بادکنک 🌸امروز می‌رم با مامان 🌱یه بادکنک می‌خرم 🌸اونو برای گردش 🌱توی حیاط می‌برم 🌸بادکنکم آبیه 🌱مهربونه، می‌خنده 🌸مامان می‌گه چه قشنگه 🌱یه نخ بهش می‌بنده 🌸توی حیاط، بادکنک 🌱این‌ور و اون‌ور می‌ره 🌸باد میاد یه دفعه 🌱می‌خنده بالا می‌ره 🌸خسته می‌شم من اما 🌱بازم بازی می‌کنم 🌸تا کم کمک که شب شد 🌱بازیمو تمام می‌کنم 🌷کانال بانک شعر کودک زیر نظر مهد قرآن خانم نوری https://eitaa.com/joinchat/3880648897C03e36f6737
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ