eitaa logo
از لاک جیغ تا خدا
2.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
4.3هزار ویدیو
56 فایل
﷽ حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ ️ ارتباط با ما👇 @R_Nurzade لینک کانال روانشناسی ما👇 @Roghaye_nurzade لینک پیام ناشناس👇 https://daigo.ir/pm/sOgMoT
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀﷽‌🍀 رمـان 🍃🌷 📕 برامون کلاس گذاشتن مارو فرستادن پادگان شهیدمسعودیان وسط پادگان مسعودیان یه هفت سین بزرگ چیده بودن هفت سین که مزین به نام هفت شهید بود اولین جایی ک رفتیم همون فکه بود آی شهدا دلم شکسته دلم خادمی شما را میخاد اونروز بخاطر تحویل سال تا ساعت 6-7 غروب فکه بودیم نگاهم ک به بچه های خادم میفتاد دلم میگرفت دوست داشتم خادمشون باشم روز دوم سفر شلمچه و طلائیه بودیم سه ساله شدم شهدا .... سه ساله فرماندمون حاج_ابراهیم_همت دستم گرفت و از گناه بلندم کرد من عاشق شلمچه ام شلمچه عطر بوی مادر حضرت زهرا(سلام الله علیها) را میده ... روز سوم راهی هویزه شدیم شهر شهادت سیدجوان سیدحسین علم الهدی ..... سرمو گذاشتم رو مزارش گفتم سیدجان دوست دارم خادمتون بشم رفتم تو طاقی ها نشستم گریه کردم که یهو یه دختر خانمی زد رو شونه ام گفت اهل کار هستی ؟ هنگ کرده بودم با تعجب و ذوق بهش نگاه کردم دختره : چیه نگفتی اهل کاری یانه ؟ -آره آرزومه دختره: پس پاشو با من بیا اسمت چیه ؟ من محدثه ام -منم حنانه محدثه : دوساعت پشت این در باش هیچکس راه نده -باشه باشه حتما محدثه : فعلا یاعلی دو ساعتی پشت در مراقب بودم تا اینکه بعد از دوساعت محدثه زد به در گفت: حنانه جان در باز کن خانما برن داخل -باشه عزیزم در که باز کردم محدثه گفت : میخای خادم بشی ؟ -وای از خدامه محدثه : خب پس برو کفشداری به بچه ها کمک کن شب باهم میریم وسایلتو میاریم -وای خدایا باورم نمیشه شب باهم رفتیم اردوگاه اما..... ادامـــــــه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*🍀﷽‌🍀 رمـان 🍃🌷 📕 مسئول اردوگاه و مسئول اتوبوس ما اجازه ندادن من برم برای خادمی هرچقدرم گریه کردم التماس کردم گفتن نه که نه من بقیه مناطق را با اشک و گریه سپری کردم از جنوب که برگشتیم زمان آزمون ورودی حوزه اعلام شد 15اردیبهشت برای همین شدیدا مشغول خوندن دروس دبیرستان بودم بالاخره روز آزمون رسید با استرس تمام تو جلسه حاضر شدم گویا جواب این آزمون 15شهریور و اعلام جواب آزمون پرسش پاسخ اول شهریور بود آزمون دادیم و از اونور اعلام شد باید برای بسیج ویژه شدن آزمون بدیم آزمون اواسط خرداد بود و اعلام جواب یک هفته بعد روز آزمون بسیج بالاخره رسید مثل آزمون طلبگی اصلا استرس نداشتم روز اعلام جواب رسید بسیجی ویژه نشده بود اما جزو گردان بسیج شده بودم برام زیاد مهم نبود خسته و کوفته از پایگاه برگشتم بهمون گفتن از روز شنبه دوره های آموزشیمون شروع میشه این دوروز خوبه دیگه خونم پیش مامان اینا تو فکرش بودم که یهو گوشیم زنگ خورد -الو سلام زینب جان زینب :سلام حنانه گلم حنانه من با یه سری از بچه ها میریم جمکران توام میای؟ -جدی ؟ میشه منم بیام ؟ زینب : آره عزیزم آقا طلبیدتت اگه میای فردا بیام دنبالت ؟ -آره حتما ممنونم عزیزم به یادم بودی زینب :‌ آقا طلبیدتت من چیکاره ام؟ -مرسی از ذوق تا صبح خوابم نبرد بعدازنماز صبح حاضر شدم رفتم ی چای بخورم که بابام گفت : کله سحر کجامیری؟ -مسجد جمکران بابا:این بازی های تو کی تموم میشه ما راحت بشیم نیم ساعت نشد زینب اومد بابا: برو چهار نفر منتظرتن -خداحافظ با ماشین شخصی رفتیم مستقیم رفتیم جمکران مسجدی که مکانش توسط خود امام زمان(عج) الله تعالی فرجه الشریف تعیین شده بود شیخ حسن جمکرانی تو حیاط مسجد با بچه ها نشستیم رو به روی گنبد -آقا خیلی دوستت دارم آقا هنوز یادمه تو شلمچه رو تونو ازم برگردوندید میشه الان نگاهم کنید همیشه زیر نگاهتون باشم اون دو روز عالی بود تو راه برگشت رفتیم مزارشهدای قم سرمزار شهید معماری و شهید صالحی یکیشون مادرشو شفا داده بود و دیگری از بهشت اومده بود و زیر کارنامه دخترشو امضا کرده بود شهید مهدی_زین_الدین هم که گل سرسبدشون بود فرمانده لشگر 17علی بن ابی طالب اون روز عالی بود واقعا باید برگردیم و فردا کلاسام شروع میشه ادامـــــــه دارد...... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
17.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸قسمت اول🌸 ماجرای تحول🌸 مریم خانم مجیدی🌸 دختری که قصد خود کشی را داشت اما.... ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
✨ لطفا توجه کنید ✨
( رشد و ارتقاء واحد نویسندگی) ✍ محتوایمان فراوان است، شبیه نفت خام! که باید این محتوا را تبدیل به فرآورده‌هایی کنیم که هر طیفی از فرزندان اهل بیت علیهم‌السلام در سراسر دنیا، قادر باشند از آن بنوشند و سیراب شوند! ▫️ تمام دردمان همان است که امام زمان علیه‌السلام، در دعای افتتاح به محمد بن عثمان انشاء کرده‌اند ... تمام دردمان "قلّه عددنا" ست! ما کَمیم ... خیــــلی کَــــم! و هرچه شب و روز می‌دویم فقط به اندازه‌ی ظرفمان، قادر به خلق خوراکهای فطریِ قابل استفاده‌ایم ! ▫️در میان همه‌ی بخش‌هایی که فعالّند و شبانه‌روز تلاش می‌کنند؛ قدرت بخش محتواییِ ماست که دیگر بخش‌ها را سرپا نگه میدارد! ... همان "قدرتِ " که خداوند در قرآن بدان قسم خورده است! که اگر قلمی به تطهیر، به گردش درآید، تمام دنیا، باران خواهد گرفت! 🔺آی اهالیِ قلم؛ یاریمان کنید که در میانه‌ی راه عجیب به یاریتان نیازمندیم! دیرشده ... روزهای عجیب و غریب دنیا، از راه رسیده.. و هنوز دنیا نمی‌داند که باید چگونه نجاتش را از خدا بخواهد. اهالیِ قلم؛ یاریمان کنید؛ تا برای هر طیفی، برای خودش، و به اندازه‌ی وُسع درونش بنگاریم، تا بشناسد همان خویشتنی را که قیمتی است ... و بخواهد همان راهنمایی را که او را به قدر قیمتش، رشد خواهد داد. 👈 ما در شاخه های مختلف نویسندگی، به کمکتان نیازمندیم : ➖ خلاصه نویسی ➖ نویسندگی مقالات و متون علمی ➖ پایان‌نامه‌نویسی در رشته‌های علوم انسانی ➖ داستان نویسی در شاخه های بزرگسال، نوجوان و کودک. ➖ شعر در سبک‌های گوناگون ➖ شعر کودک ➖ متون ادبی ➖ نویسندگی آیتم‌های گفتگو محور ➖ کپی رایتینگ ➖ فیلنامه و نمایشنامه نویسی ➖ طراحی برنامه‌های تلویزیونی ➖ نریشن مستند ➖ نریشن ویدئو از اهالی قلم، دعوت می‌کنیم، برای ارتباط با بخش نویسندگی، ارسال مشخصات و نمونه‌ی کار، و ان‌شاءالله پیوستن به این تیم، بعد از تأیید آثار، از طریق آیدی زیر اقدام نمایند 👇 🆔 @M_badrloo واحد رسانه‌ی منتظران منجی علیه‌السلام
تربیت فرزند(1).mp3
6.41M
💥 والدینی که خودشان، باعث بیمارشدنِ فرزندان‌شان می‌شوند! 💥 مگر می‌شود پدر و مادری که بعد از خداوند، مهربانترین و دلسوزترین به فرزندان هستند بتوانند آن‌ها را به سخت‌ترین بیماری‌ها مبتلا کنند؟!
بر حاشیه برگ شقایق بنویسید گل، تاب فشار در و دیوار ندارد🥀