eitaa logo
از لاک جیغ تا خدا
2.9هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
4.2هزار ویدیو
52 فایل
﷽ حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ ️ ارتباط با ما👇 @R_Nurzade لینک پیام ناشناس👇 https://daigo.ir/pm/sOgMoT
مشاهده در ایتا
دانلود
بودھ در لالایے ام البنین این زمزمھ جانِ عباسم بھ قربانِ حسین فاطمھ..!
سلام خدمت همه همسفران مهدوی ان شاءالله ادامه سفر ساعت 22 حلال کنید شب های قبل در خدمت تون نبودیم
https://harfeto.timefriend.net/16413616978933 سخنی ، انتقادی، می شنویم☝️☝️
از لاک جیغ تا خدا
#سوال شما سلام اگر ما بخواهیم الان امام زمان مون رو یاری کنیم باید دقیقا چه کار های رو انجام بدیم
سلام علیکم خواهش می کنم گفتم بگذارید سفر مون (صوت های کتاب فریاد مهتاب ) که هرشب داریم تموم بشه شب آخر در مورد سوال شما صحبت می کنیم چون مطمئنم با این سفر نکته های زیادی رو یاد می گیریم !!!! اگر متوجه نشدید بفرمایید دوباره توضیح بدم
بسم الله الرحمن الرحیم 🥀
السلام علیک یا صاحب الزمان 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَّلامُ عَلَیکِ یَا وَ بَاب الحَوَائِج هرکـــس گره افتاده به کـــارش خـــبر کنید روضـــه به نامِ مـــادر ســـقّای کـــربلاست....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هندزفری هارو بیارید.....
📚 ببین عباس من! نسبت تو و فرزندان فاطمه نسبت برادر با برادر و خواهر نیست. همچنانکه نسبت من با علی، نسبت همسر و شوهر نیست. نمی‌دانم به دست تضرع کدام دخیل بسته‌ای یا دعای نیمه شب کدام دل‌شکسته‌ای یا نَفَس اعجازگر کدام رسول کمر به کرامت بسته‌ای، خدا لباس کنیزی این خاندان را بر تنم پوشاند. این لباس آنقدر بر تن من گشاد بود که من در آن گم می‌شدم اگر خدا دست مرا نمی‌گرفت. این وصلت هزاران پا از سر من زیاد بود اگر دست خدا مرا از زمین بلند نمی‌کرد. تو مبادا گمان کنی که ما همسان و هم‌شأن این خانواده بی‌نظیریم. اینها تافته‌های جدابافته عالمند. اینها زمینی نیستند. آسمانی‌اند. خدا به اهل زمین منت گذاشته‌است که این دردانه‌های خود را چندصباحی راهی زمین کرده است. آسمان و زمین و ماه و خورشید، از صدقه سر این‌ها آفریده شده‌است.i پدرت معلم مسیح بوده است در گهواره نور و منادای کلیم بوده است در کوه طور. مبادا پدر را به لفظ خالی پدر صدا کنی! مبادا حسن و حسین را برادر خطاب کنی! مبادا زینب و ام کلثوم را خواهر بخوانی! آقای من! و بانوی من! این صمیمانه‌ترین خطاب تو باشد با سروران و موالی‌ات. مبادااز پشت سرشان قدمی فرا پیش بگذاری! مباداپیش از آنها دست به غذا ببری! مبادا پیش از آنها آب بنوشی! مبادا پیش از آنها آب بنوشی ... 📕 برشی از کتاب سقای آب و ادب ✍🏼
از لاک جیغ تا خدا
📚 ببین عباس من! نسبت تو و فرزندان فاطمه نسبت برادر با برادر و خواهر نیست. همچنانکه نسبت من با
ام الادب هستی... پس حق است که گوییم ادب زاییده ی توست! ما درس امام شناسی را ز تو یاد گرفتیم آنجا که گفتی هرچه دارم به فدای حسینم باد... ما دست توسل به تو داریم! تا به ما یاد بدی آداب انتظار منتقم خون حسینت را ای
از لاک جیغ تا خدا
#شب هشتم_ سفر در مدینه
گوش میدید دیگه در مورد ماجرای فدک هست !!!
از لاک جیغ تا خدا
#شب هشتم_ سفر در مدینه
خب رفقا سفر امشب تموم شد ومن صحبتی ندارم به دلیل اینکه بدونم چند نفر صوت رو گوش میدن می خوام چند تا سوال بپرسم 😁
از لاک جیغ تا خدا
#شب هشتم_ سفر در مدینه
۱_فدک چجوری به حضرت زهرا تعلق گرفت؟؟ ۲_حضرت زهرا با سرمایه فدک چیکار می کرد؟؟ ۳_نماینده و کار گزاران حضرت زهرا را چه کسی از فدک بیرون کرد؟؟ جواب در متن های زیر 👇👇👇
از لاک جیغ تا خدا
#شب هشتم_ سفر در مدینه
فاطمه در بستری بیماری قرار گرفته است ،این همان چیزی بود که دشمنان می خواستند آری! آنها می خواستند فاطمه را خانه نشین کنند ،تا دیگر برای دفاع از علی علیه السلام از خانه بیرون نیاید ! فاطمه از یک طرف داغ دار پدر است ،هنوز مصیبت پدر را فراموش نکرده است از طرفی دیگر مظلومیت علی علیه السلام قلب اورا به درد💔آورده است! گرچه فاطمه بیمار شده است اما!!! هنوز به فکر یاری امام زمان خویش است! فاطمه دختر خدیجه است ،همان بانوی که تمام ثروت خودرا در راه پیامبر خرج کرد ،و اورا با تمام وجود یاری نمود فاطمه هم ،می خواهد با ثروت خود اکنون علی علیه السلام را یاری کند اگر ابوبکر با پول توانست عده ای زیادی را به سوی خود جذب کند چرا من این کارو نکنم ! وقتی آنها پول را در راه باطل خرج می کنند چرا من ثروت خودرا در راه حق و حقیقت صرف نکنم!! فاطمه به فکر آغاز یک نبرد اقتصادی است ! اما او چگونه می خواهد این کارو بکند ؟؟ مگر او چقدر پول دارد ؟؟ شاید تو هم خیال کنی که فاطمه فقیر است اگر من به تو بگویم که کسی در مدینه بیش از او ثروت و سرمایه ندارد،شاید تعجب کنی افسوس که ما فاطمه را فقیر معرفی کردیم کسی که محتاج نان شب خود بود !!! ما باید فاطمه را از نو بشناسیم فاطمه کسی هست که سالیانه هفتاد هزار دینارسرخ درآمد داشته است ! آیا میدانی این مقدار یعنی چقدر پول؟؟؟ بیش از سیصد کیلو طلایی سرخ حالا تو بنشین حساب کن هر مثقال طلا چقدر قیمت دارد ؟ آن را ضرب درد ۶۰هزار کن فاطمه میلیارد ها تومان سرمایه دارد که این فقط درآمد یک سال اوست ،اصل سرمایه او خیلی بیش از این حرف هاست آری! هرگز دشمن خیال نکند فاطمه بیمار است و میدان را خالی کرده است ! نه!!! فاطمه تازه به میدان مبارزه آمده است آقای نویسنده برای من گفتی که فاطمه سالیانه هفتاد هزار دینار درآمد دارد یعنی بیش از سیصد کیلو طلایی سرخ اما نگفتی چگونه؟ از کجا؟؟ این سوال توست! ولی سوال من از شما که دوست خوب من هستی این است آیا نام فدک را شنیده ای ؟؟ فدک !!! توچی میدانی که فدک چیست؟ فدک شمشیر برنده ای فاطمه است نام فدک هست که لرزه به اندام حکومت سیاهی ها می اندازد ! منبع ⬅️کتاب فریاد مهتاب
از لاک جیغ تا خدا
فاطمه در بستری بیماری قرار گرفته است ،این همان چیزی بود که دشمنان می خواستند آری! آنها می خواستند ف
فدک سر زمینی آباد و دارای خاک حاصلخیز است این سرزمین چشمه های آب فراوان و نخلستان های زیادی دارد فاصله آن تا مدینه حدود ۲۷۰km(کیلومتر)است می دانم دوست داری قصه فدک را برایت بگویم جریان به سال هفتم هجری بر می گردد یعنی حدود سال قبل یهودیان دور قلعه خیبر دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند تا به مدینه حمله کنند پیامبر از تصمیم آنها باخبر شد و با سپاهی بزرگی بسوی خیبر حرکت کرد !قلعه خیبر به محاصره نیرو های اسلام درآمد سپاه اسلام بسوی قلعه نزدیک شد ،اما برق شمشیر مرحب پهلوان یهود ،همه را فراری داد سپاه اسلام مجبور به عقب نشینی شد و سرانجام پیامبر تصمیم گرفت تا علی علیه السلام را به جنگ یهود بفرستد صدای علی علیه السلام در فضای میدان طنین افگند من آنکسی هستم که مادرم مرا نام نهاد! جنگ سختی میان دو پهلوان در گرفت ،و سرآنجام مرحب قتل رسید! علی علیه السلام به قلعه حمله کرد و قلعه خیبر را فتح کرد!!!! خیبر منطقه ای آباد بود، نخلهای خرما و زمین های سرسبزی داشت و پیامبر همه غنمیت های این سرزمین را میان رزمنده گام اسلام تقسیم کرد ! در نزدیکی های خیبر گروهی دیگر از یهودیان در فدک زندگی می کردند آنها با یهودیان خیبر هم پیمان شده بودند پیامبر قصد داشت که به فدک هم حمله کند ،او منتظر بود تا سپاه اسلام از خستگی ها بیرون بیایید تا با روحیه بهتری به جنگی یهودیان فدک برود ! در یکی از روز ها پیرمردی آمد و سراغ پیامبر را گرفت یاران پیامبر اورا به نزد پیامبر آوردند ، آن پیرمرد فرستاده ای مردم فدک بود و از طرف آنها پیام مهمی را برای پیامبر آورده بود !! او به پیامبر گفت ای محمد (اللهم صل علی محمد و آل محمد)مردم فدک مرا فرستادند تا من از طرف آنها با شما پیمان صلح را امضا کنم آنان حاضر هستند که نیمی از سرزمین خودرا (فدک) را به شما بدهد و شما از حمله به فدک صرف نظر کنی و در مقابل آنان فرمان روایی شما را نیز قبول می کنند👌 پیامبر لحظه ای فکر کرد و با این پیشنهاد موافقت کرد ،صلح نامه نوشته شد سپاهیان اسلام همه خوشحال شدند، دیگر از جنگ خبری نبود آری ! سرزمین فدک بدون هیچ گونه جنگ و لشکر کشی تسلیم شد ، در این میان جبرئیل نازل شد و آیه ۶سوره حشر را نازل کرد (((وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ و آنچه را که خدا از (مال) آنها به رسم غنیمت به رسول خود باز داد (متعلق به رسول است، زیرا) شما سپاهیان اسلام بر آن هیچ اسب و شتری نتاختید و لیکن خدا رسولانش را بر هر که خواهد مسلّط می‌گرداند و خدا بر هر چیز تواناست))))) آن غنائمی که در بدست آوردن ان لشکر کشی نکرده ای ، اذعان پیامبر است آری ! خدا فدک را به پیامبر بخشید فدک اذعان پیامبر شد،!! این حکم قرآن بود و هیچ کس با آن مخالف نبود و همه با دل و جان حکم خدا را قبول کردند ،خدا دوست داشت به پیامبر خودکه در،راه او این همه تلاش کرده است هدیه ای بدهد پیامبر شخصی را در فدک به عنوان کارگزار خود قرار داد،و بسوی مدینه بازگشت !! منبع ⬅️کتاب فریاد مهتاب
از لاک جیغ تا خدا
فدک سر زمینی آباد و دارای خاک حاصلخیز است این سرزمین چشمه های آب فراوان و نخلستان های زیادی دارد ف
پیامبر دلش برای دخترش فاطمه سلام الله علیها خیلیییی تنگ شده بود برای همین اول به خانه ای فاطمه رفت هنگامی وارد خانه ای فاطمه شد که اُمّ اَیْمَن به دیدار فاطمه آمده است اُمّ اَیْمَن یکی از زنانی بود که بر خاندان پیامبر علاقه ای زیادی داشت شوهر او یکی از فرمانده هان سپاه اسلام بود فاطمه و حسن و حسین. علیه السلام در کنار پیامبر نشسته بودند پیامبر به عزیزان خود نگاه می کرد و لبخند می زد آری!! دلخوشی پیامبر در این دنیا فقط اهل همین خانه بودند ناگهان جبرئیل نازل شد و آیه ۲۶سوره اسرا را برای پیامبر خواند (((وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا و (ای رسول ما) تو خود حقوق خویشاوندان و ارحام خود را ادا کن و نیز فقیران و رهگذران بیچاره را به حق خودشان برسان و هرگز (در کارها) اسراف روا مدار.))))) ای پیامبر حق خویشان خویش را ادا کن پیامبر به فکر فرو رفت !! به راستی منظور خدا از این فرمان چیست؟؟؟ پیامبر به جبرئیل گفت ای جبرئیل می شود برایم بگویی که من حق و حقوق چی کسانی را باید بدهم ؟؟ جبرئیل در پاسخ گفت ای حبیب من اجازه بده من به نزد خدا بروم جواب را بگیرم و برگردم ! لحظاتی گذشت جبرئیل برگشت و به پیامبر گفت خداوند می فرماید تو باید فدک را به فاطمه بدهی ،فدک از این لحظه به بعد اذعان فاطمه است !!! پیامبر نگاهی به فاطمه کرد و فرمود دخترم فاطمه خداوند به من دستور داده است تا فدک را به تو بدهم ،من فدک را به تو بخشیدم آری !! در آغاز اسلام خدیجه مادر فاطمه همه ثروتش را در راه پیشرفت اسلام خرج نمود ،و اکنون خدا می خواست ،ثروتی را که خدیجه در راه اسلام خرج کرده است به دختر خدیجه یعنی (فاطمه )برگرداند فدک اذعان فاطمه شد . پیامبر همه غنمیت های فدک را تحویل فاطمه داد !! فاطمه به فقرای مدینه خبرداد تا به خانه ای او بیایند و همه آن غنائم را بین همه آنها تقسیم کرد همه فقیران مدینه خوشحال شد آری تا فاطمه هست دیگر هیچ فقیری غم و غصه ندارد همسفرم این قصه فدک بود که برایت گفتم اکنون میدانی که فاطمه ثروت بس بزرگی دارد درست است که او در بستر بیماری است ولی او امروز می خواهد با ثروت خود حق و حقیقت را یاری کند! در همین روز ها کارگزار فاطمه از فدک می آید و درآمد امسال فدک را به او تحویل خواهد داد فاطمه با این پول می تواند کار های زیادی بکند اما در گوشه ای از مدینه جلسه ای تشکیل شده است در این جلسه خلیفه همراه با عمر و جمعی دیگری حضور دارند عمر چنین سخن می گوید ای خلیفه تو میدانی که بنده دنیا هستند همه به پول علاقه دارند !!!! تو باید فدک را از فاطمه بگیری تا مردم به خاندان پیامبر علاقه مند نشوند!!! فدک اذعان فاطمه است همه مردم این را می دانند که سه سال هست فدک در دست فاطمه است عمر می گوید من فکر همه چیز را کرده ام فقط کافی است نماینده و کارگزار فاطمه را از فدک بیرون کنی ابوبکر سخن عمر را قبول می کند عده ای را مأمور می کند تا به فدک بروند و کار گزار فاطمه را از آنجا بیرون کنند .......... ادامه دارد....... منبع ⬅️ کتاب فریاد مهتاب