eitaa logo
از لاک جیغ تا خدا
2.6هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
4.5هزار ویدیو
56 فایل
﷽ حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ ️ ارتباط با ما👇 @R_Nurzade لینک کانال روانشناسی ما👇 @Roghaye_nurzade لینک پیام ناشناس👇 https://daigo.ir/pm/sOgMoT
مشاهده در ایتا
دانلود
3.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛ 📛سگ های انسانی..!!🐶 📌👆ببینید..این تمدّن غرب است؛ این است معنای آزادی و غربی‼️ 🔻 نتیجه جنسی بعد از همجنسگرایی به پدیده سگ های انسانی رسیده. 🔺 سگ های انسانی که با قیمت های زیاد به عنوان حیوان خانگی خرید و فروش میشن.😑 @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️ حامی ایتا
﷽؛ ⭕️ ده هزار "انسان سگ نما" در وجود دارد. مدّتی است که در جوامع غربی به‌خصوص کشور انگلیس، پدیده‌ای به‌نام "Human Pups" (انسان سگ‌نما) در حال گسترش است و جمعیت قابل‌توجّهی نیز جذب آن شده‌اند! 🔻 اُلگوی رفتاری این گروه به‌گونه‌ای است که لباس‌هایی مانند سگ می‌پوشند و مثل این حیوان رفتار می‌کنند؛ این توله‌سگ‌های انسانی، مردانی همجنسگرا هستند که تمایلات جنسی خود را مانند یک حیوان در جامعه انگلیس به معرض نمایش می‌گذارند. ♦️ در سال ۲۰۱۶ مستندی به‌نام "Secret Life Of The Human Pups" در شبکه ۴ کشور انگلیس پخش شد؛ در این مستند، تصویر مرد‌های همجنسگرایی که لباسی مانند سگ به تن داشتند، به نمایش گذاشته شد و سعی شده بود تا با واکاوی رفتار آنان، علّت شیوع این پدیده در جامعه انگلیس مشخّص شود. 🔗 پایگاه خبری گاردین در گزارشی در سال ۲۰۱۶ می‌نویسد، این پدیده "انسان سگ‌نما" از دل گروه‌های همجنسگرایی در ۱۵ سال اخیر در کشور انگلیس متولد و سطح دسترسی به اینترنت باعث گسترش آن در جامعه انگلیسی شده است. ‼️ توله‌سگ‌های انسانی، لباس‌های چرم گران‌قیمت که مانند هیبت سگ است به تن می‌کنند و چهاردست‌وپا کنار شریک همجنسگرای خود حرکت می‌کنند! همچنین از غذا خوردن در ظرف‌های مخصوص حیوانات لذت می‌برند و تمایلات جنسی حیوانات را تقلید می‌کنند. شریک این "انسان‌های سگ‌نما" مردی همجنسگرا است که با بستن قلّاده بر گردن آن، او را در خیابان‌ها همراه خود حرکت می‌دهد. 🔻 یکی از این افراد سگ‌نما در مصاحبه با گاردین درباره رفتار خود می‌گوید: «شما در خلال این پدیده دیگر به پول، غذا و شغل فکر نمی‌کنید و رفتار‌های ابتدایی از خود نشان می‌دهید!» 🔹 طبق گزارش پایگاه خبری "christiantoday" بیش از ۱۰ هزار نفر از شهروندان انگلیس به "انسان سگ‌نما" تبدیل شده‌اند و رفتار‌های خود را حتّی لباس پوشیدن، طبق رفتار یک سگ دنبال می‌کنند! ❌ سالهاست که آزادی‌های بی‌حدوحصر و خواسته‌های دور از شأن انسانی باعث بروز این‌گونه ناهنجاری‌های فرهنگی ــ اجتماعی همچون بردگی در جوامع غربی شده است؛ بسیاری از کارشناسان تآکید دارند که این‌گونه ناهنجاری‌ها برگرفته از توسعه‌یافتگی بدون توجّه به کرامت انسان است. @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️ حامی ایتا
841K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اسمش را گذاشتند زن ❌ در حالی که... ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
✅ می‌دانید رعایت خودش احترام به است؟ همه حق دارند بدون هیچ مزاحمت فکری و برانگیختن ولع جنسی، آزادانه در جامعه رفت و آمد کنند و به کار و زندگی‌ خود برسند ...♻️ ☝️کسی که حجاب خود را رعایت نمی‌کند، در واقع جلوی آزادی دیگران را می‌گیرد ✘ بیایید مزاحم آزادی دیگران نشویم. ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🌹شهید مطهری: "این مرد است که همواره حرص می‌ورزد که زن را وسیله چشم چرانی و کامجویی خود قرار دهد.هیچ گاه مرد به طبع خود مایل نبوده حائلی میان او و زن وجود داشته باشد و هر وقت که این حائل از میان رفته آنکه برنده بوده مرد بوده است و آن که باخته و وسیله شده زن. ♨️امروز که مردان موفق شده‌اند با نام‌های فریبنده و تساوی و غیره این حائل را از میان ببرند زن را در خدمت کثیف‌ترین مقاصد خویش گرفته‌اند." 📚فلسفهٔ حجاب، ص ٤٨ ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ از لاک‌جــیـــغ تاخـــدا✨ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
از لاک جیغ تا خدا
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق #قسمت_بیست_و_دوم 💠 نگاهش می‌درخشید و دیگر نمی‌خواست احساسش را پنهان کند که #مردا
✍️ 💠 صورت و گلوی پاره سعد یک لحظه از برابر چشمانم کنار نمی‌رفت، در تمام این مدت از حضورش متنفر بودم و باز دیدن جنازه‌اش دلم را زیر و رو کرده بود که روی تخت بیمارستان از درد و وحشت آن عکس، غریبانه گریه می‌کردم. از همان مقابل در اتاق، طاقتش را تمام کرده بود که کنار تختم آمد و از تمام حرف دلش تنها یک جمله گفت :«مسکّن اثر کنه، می‌برم‌تون خونه!» 💠 می‌دانستم از حضور من در بیمارستان جان به لب شده و می‌ترسید کسی سراغم بیاید که کنار تختم ایستاده و باز یک چشمش به در اتاق بود تا کسی داخل نشود. از تنهایی این اتاق و خلوت با این زن خجالت می‌کشید که به سمت در برگشت، دوباره به طرفم چرخید و با صدایی آهسته عذرخواست :«مادرم زانو درد داره، وگرنه حتماً میومد پیش‌تون!» و دل من پیش جسد سعد جا مانده بود که با گریه پرسیدم :«باهاش چیکار کردن؟» 💠 لحظاتی نگاهم کرد و باورش نمی‌شد با اینهمه سعد، دلم برایش بتپد که با لحنی گرفته پاسخ داد :«باید خانواده‌اش رو پیدا کنن و به اونا تحویلش بدن.» سعد تنها یکبار به من گفته بود خانواده‌اش اهل هستند و خواستم بگویم که دلواپس من پیش‌دستی کرد :«خواهرم! دیگه نباید کسی بدونه شما باهاش ارتباط داشتید. اونا خودشون جسد رو به خانواده‌اش تحویل میدن، نه خانواده‌اش باید شما رو بشناسن نه کس دیگه‌ای بفهمه شما همسرش بودید!» 💠 و زخم ابوجعده هنوز روی رگ مانده بود که با لحنی محکم اتمام حجت کرد :«اونی که به خاطر شما یکی از آدمای خودش رو کشته، دست از سرتون برنمی‌داره!» و دوباره صدایش پیشم شکست :«التماس‌تون می‌کنم نذارید کسی شما رو بشناسه یا بفهمه همسر کی بودید، یا بدونه شما اونشب تو بودید!» قدمی را که به طرف در رفته بود دوباره به سمتم برگشت و قلبش برایم تپید :«والله اینا وحشی‌تر از اونی هستن که فکر می‌کنید!» 💠 صندلی کنار تختم را عقب‌تر کشید تا نزدیکم ننشیند و با تلخی خاطره خبر داد :«می‌دونید چند ماه پیش با مرکز پلیس شهر تو استان درعا چیکار کردن؟ تمام نیروها رو کشتن، ساختمون رو آتیش زدن و بعد همه کشته‌ها رو تیکه تیکه کردن!» دوباره به پشت سرش چشم انداخت تا کسی نباشد و صدایش را آهسته‌تر کرد :«بیشتر دشمنی‌شون با شما ! به بهانه آزادی و و اعتراض به حکومت شروع کردن، ولی الان چند وقته تو دارن شیعه‌ها رو قتل عام می‌کنن! که چندسال پیش به بهانه توریستی بودن حمص اونجا خونه خریدن، حالا هر روز شیعه‌ها رو سر می‌برن و زن و دخترهای شیعه رو می‌دزدن!» 💠 شش ماه در آن خانه زندانی سعد بودم و تنها اخباری که از او می‌شنیدم در گسترده مردم و سرکوب وحشیانه رژیم خلاصه می شد و حالا آن روی سکه را از زبان مصطفی می‌شنیدم که از وحشت اشکم بند آمده و خیره نگاهش می‌کردم. روی صندلی کمی به سمتم خم شد تا فقط من صدایش را بشنوم و این حرف‌ها روی سینه‌اش سنگینی می‌کرد که جراحت جانش را نشان چشمان خیسم داد :«بعضی شیعه‌های حمص رو فقط به‌خاطر اینکه تو خونه‌شون تربت پیدا کردن، کشتن! مساجد و حسینیه‌های شیعه رو با هرچی و کتاب دعا بوده، آتیش زدن! خونه شیعه‌ها رو آتیش می‌زنن تا از حمص آواره‌شون کنن! تا حالا سی تا دختر شیعه رو...» 💠 غبار گلویش را گرفت و خجالت کشید از جنایت در حق شیعیان حرفی بزند و قلب کلماتش برای این دختر شیعه لرزید :«اگه دستشون بهتون برسه...» باز هم نشد حرفش را تمام کند که دوباره به صندلی تکیه زد، نفس بلندی کشید که از حرارتش آتش گرفتم و حرف را به هوایی دیگر کشید :«دکتر گفت فعلاً تا دو سه ماه نباید تکون بخورید که شکستگی دنده‌تون جوش بخوره، خواهش می‌کنم این مدت به این برادر اعتماد کنید تا بتونم ازتون مراقبت کنم!» 💠 و خودم نمی‌دانستم در دلم چه‌خبر شده که بی‌اختیار پرسیدم :«بعدش چی؟» هنوز در هوای نگرانی‌ام نفس می‌کشید و داغ بی‌کسی‌ام را حس نکرد که پلکی زد و با مهربانی پاسخ داد :«هر وقت حالتون بهتر شد براتون بلیط می‌گیرم برگردید پیش خونواده‌تون!» نمی‌دید حالم چطور به هم ریخته که نگاهش در فضا چرخید و با سردی جملاتش حسرت روزهای آرام را کشید :«ایران که باشید دیگه خیالم راحته! سوریه هم تا یک سال پیش هیچ خبری نبود، داشتیم زندگی‌مون رو می‌کردیم که همه چی به هم ریخت، اونم به بهانه ! حالا به بهانه همون آزادی دارن جون و مال و ناموس مردم رو می‌کنن!»... ✍️نویسنده: ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
6.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥مملکت دست حزب‌اللهی‌هاست؟ 💥 آیا با این شیوه موافق هستید؟ 💥اقدامی زشت وسط یک مناظره! 💥 سانسور شده! 💥برشی از سخنرانی ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━