#همسر_بهشت
روزهایی که پیشم نبود ومیرفت مٵموریت
واقعا دوریش واسم سخت بود😔
وقتمو با درس ودانشگاه پر میکردم
با دوستام میرفتم بیرون ...
قرآن میخوندم..
خبر شهادتشو که شنیدم😭
خیلی ناراحت شدم💔
تو قسمتی از وصیت نامه ش نوشته بود:
زیبای من ❤️ خدا نگهدار...
اوج احساسات ومحبتش بود☺️
بیقرار بودم حالم خیلی بد بود😔
هر شب با خدا حرف میزدم
التماسش میکردم که خوابشو ببینم...
که ازش بپرسم...
چرا رفت وتنهام گذاشت ؟؟💔
با حضرت زینب (سلام اللّه علیها)
حرف میزدم
رو به خدا کردم وگفتم: خدایا
راضیم به رضای تو
اون واسه حضرت زینب(س)
رفت
بعدش قرآن خوندم وخوابیدم
اومد به خوابم❤️
تو خواب بهش گفتم:
تو قول دادی که برگردی
چرا تنهام گذاشتی...؟😭
چرا رفتی؟😭
گفت:
من اسمم جزو لیست شهدا بود💚
من مذهبی زندگی کردم!
گفتم :
پس من چی؟چطوری این مصیبتو تحمل کنم؟💔
تو که جات خوبه... بگو من چکار کنم...؟😭
گفت:
برو یه خودکار بیار!
اسمم و رو کاغذ نوشت✍
تو پرانتز...❤️ همسر مهربونم❤️
گف: ما تو این دنیا آبرو داریم!
شفاعتتو میکنم☺️💖
باصدای اذان صبح بود که از خواب پریدم
دیگه آرامش گرفتم💚
دیگه الان از مردن نمیترسم...
میدونم شوهرم اون دنیا شفاعتمو میکنه
عقدمون💚💚
۲۹ اسفند سال ۹۱ بود...
روز ولادت حضرت زینب (سلام اللّه علیها)
شروع وپایان زندگیمون با خانوم حضرت زینب (سلام اللّه علیها)
گره خورده بود...💚
🌷همسر شهید امین کریمی
🌷شادی روحشون صلوات
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)