6.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢حجه الاسلام جلالی :
🔴مردم ایران با دیدن فیلم دفن جوجه های یک روزه در آشفته شدند و گریه کردند؛
♦️👈 ولی بسیار دردناک تر از آن
❌ قتل هزاران جنین انسان در روز است که زنده به قتل میرسند
و سقط میشوند‼️
#سقط_و_قتل_جنین
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
❇️ اصطلاحات و لغات نهاوندی
🔵 قسمت هشتادوسوم🌹
🔸قارَه
🔸قَه درد
🔸قازی
🔸کوق
🔸گَنجَه
🔸گِجِک
🔸گیجِنِ دیرا
🔸فِجیل
🔸دَمِ دُرو
🔸سِزِرگَه
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
#زبان_شیرین_مادری
🌺بانوی_نهاوند
🌺@banooye_nahavand
🔥 رمان فرار از جهنم 👣🔥
گاو حیوان مفیدی است
هنوز چند قدم ازش دور نشده بودم که بلند وسط مسجد داد... هی گاو ...
همه برگشتن سمت ما ... جا خورده بودم ... رفتم جلو و گفتم: با من بودی؟ ... باور نمی کردم آدمی مثل حاج آقا، چنین حرفی بزنه ...
بله با شما بودم ... چی شده؟ ... بهت برخورد؟ ...
هنوز توی شوک بودم ... .
چرا بهت برخورد؟ ... مگه گاو چه اشکالی داره؟ ... .
دیگه داشتم عصبانی می شدم ... خیله خوب فهمیدم، چون به خدات این حرف رو زدم داری بهم اهانت می کنی ...
اصلا فکرش رو هم نمی کردم چنین آدمی باشه ... بدجور توی ذوقم خورده بود ... به خودم گفتم تو یه احمقی استنلی ... چطور باهاش همراه شده بودی؟ ... در حالی که با تحقیر بهش نگاه می کردم ازش جدا شدم ...
مگه فرق تو با گاو چیه که اینقدر ناراحت شدی؟ ...
دیگه کنترلم رو از دست دادم ... رفتم توی صورتش ... ببین مرد، به الانم نگاه نکن که یه آدم آرومم ... سرم رو می اندازم پایین، میام و میرم و هر کی هر چی میگه میگم چشم ... من یه عوضیم پس سر به سر من نزار ... تا اینجاشم فقط به خاطر گذشته خوب مون با هم، کاری بهت ندارم ... .
بچه ها کم کم داشتن سر حساب می شدن بین ما یه خبری هست ... از دور چشم شون به من و حاجی بود ...
گاو حیوون مفیدیه ... گوشت و پوستش قابل استفاده است... زمین شخم می زنه ...
دیگه قاطی کردم ... پریدم یقه اش رو گرفتم ... .
زورشم از تو بیشتره ... .
زل زدم تو چشم هاش ... فکر نکن وسط مسجدی و اینها مراقبت ... بیشتر از این با اعصاب من بازی نکن ... .
ادامه دارد...
#قسمت_سی_و_دوم
#رمان_فرار_از_جهنم
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
May 11
شهرمن، عشق من ♥️
💢طبیعت، سخاوتمندانه زیبایی هایش را به من وتو هدیه میکند، بیاییم از این ثروت خدادادی بهره ببریم.
📣 بانوان عزیز و گل ومهربون نهاوندی!
ما در نظر داریم با همراهی شما خوبان، مناظر زیبا و دلنشین طبیعت نهاوند عزیزمون رو به تصویر بکشیم و به اشتراک بذاریم.
به همین جهت پویشی رو تحت عنوان #طبیعت_نهاوند راه اندازی کردیم.
شما میتونید تصاویر زیبای طبیعت نهاوند رو که خودتون عکس گرفتید، به این آیدی ارسال کنید.
@shahreman401
♦️ به برترین عکسها جوایزی اهدا خواهد شد🌺
🌺بانوی_نهاوند
🌺@banooye_nahavand
غصّه هایتان را با قاف
بنویسيد تا هرگز
باورشان نکنيد!
انگار فقط قصّه است و بس
شاد زندگی کنید
قدر لحظه ها را بدانيد!
زمانی می رسد که دیگر
شما نمی توانید
بگویید جبران می کنم
پس تا میتوانید مهربانی کنید...
صبحتون بخیر و شادی
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🌺 بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
❤️🍃❤️
یه نکته کلیدی برای خوشبختی👌
تفاهم به معنی اختلاف نداشتن و توافق کامل با طرف مقابل نیست بلكه؛
تفاهم یعنی فهمیدن و فهماندن...
تفاهم بین زوجین یعنی:
فهم درست شخصیت همسر
فهماندن و بروز دادن واقعیت درونی خود به همسر🌷💓🌷
اینکه یاد بگیریم احساساتمون رو با زبان به درستی بیان کنیم و درباره رفتار همسرمون قضاوت نکنیم، بلکه از او سوال کنیم که چه احساسی پشت رفتارشه...
شاید اگه احساس هم رو بفهمیم، کمتر از هم دلگیر بشیم...
تفاهم تو زندگی یادتون نره❤️
#همسرانه
💕💕💕
🌿💐🌿💐
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
❇️ اصطلاحات و لغات نهاوندی
🔵 قسمت هشتادوسوم🌹
🔸قارَه : نعره، فریاد
🔸قَه درد: کمردرد
🔸قازی : لقمه
🔸کوق : قوز، خمیدگی پشت کمر
🔸گَنجَه : کمد دیواری
🔸گِجِک : مهره آبی
🔸گیجِنِ دیرا : پاشنه در
🔸فِجیل : برگ تربچه
🔸دَمِ دُرو دروغ گفتن
🔸سِزِرگَه : لرز
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
#زبان_شیرین_مادری
🌺بانوی_نهاوند
🌺@banooye_nahavand
🔥 رمان فرار از جهنم 👣🔥
انتخاب
بچه ها حواسشون به ما بود ... با دیدن این صحنه دویدن جلو ... صورتش رو چرخوند طرف شون ... برید بیرون، قاطی نشید ...
یه کم به هم نگاه کردن ... مگه نمیگم از مسجد برید بیرون؟... دل دل کنان و با تردید رفتن بیرون ... .
زل زد توی چشم هام ... تو می فهمی، شعور داری، فکر می کنی ... درست یا غلط تصمیم می گیری ... اختیار داری الان این وسط من رو خفه کنی یا لباسم رو ول کنی .... ولی اون گاو ؛ نه ... هر چقدر هم مفید باشه با غریزه زندگی می کنه ... بدون عقل ... بدون اختیار ... اگر شعور و اختیار رو ازت بگیرن، فکر می کنی کی بهتر و مفیدتره ... تو یا گاو؟ ...
هم می فهمیدم چی میگه ... هم نمی فهمیدم ... .
من نمی دونم چی بهت گذشته و چه سرنوشتی داشتی... اما می دونم؛ ما این دنیا رو با انتخاب های غلط به گند کشیدیم ... ما تصمیم گرفتیم که غلط باشیم پس جواب ها و رفتارهامون غلط میشه ... و گند می زنیم به دنیایی که سهم دیگران هم هست ... مکث عمیقی کرد ... حالا انتخاب تو چیه؟ ...
یقه اش رو ول کردم ...
خم شد، کت کتانم رو از روی زمین براشت، داد دستم و گفت ... به سلامت ...
من از در رفتم بیرون و بچه ها با حالت نگران و مضطرب دویدن داخل ...
برگشتم خونه ... خیلی به هم ریخته و کلافه بودم ... ولا شدم روی تخت ... تمام روز همون طور داشتم به حرف هاش فکر می کردم ... به اینکه اگر مادرم، انتخاب دیگه ای داشت ... اگر من، از پرورشگاه فرار نکرده بودم ... اگر وارد گروه قاچاق نشده بودم ... اگر ... اگر ... تمام روز به انتخاب هام فکر کردم ... و اینکه اون وقت، می تونستم سرنوشت دیگه ای داشته باشم؟ ... چه سرنوشتی؟ ... .
همون طور که دراز کشیده بودم از پنجره به آسمان نگاه کردم ... .
تو واقعا زنده ای؟ ... پس چرا هیچ وقت کاری برای من نکردی؟ ... چرا هیچ وقت کمکم نکردی؟ ... جایی قرار دارم که هیچ حرفی رو باور نمی کنم ... اگر واقعا زنده ای؛ خودت رو به من نشون بده ... اگر با چشم هام ببینمت ... قسم می خورم بهت ایمان میارم ...
پ.ن
سعی کنین در مورد حاج آقا قضاوت نکنین
کارشو بلده.
ادامه دارد...
#قسمت_سی_و_سوم
#رمان_فرار_از_جهنم
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
غصه خوردن برای نداشتهها زندگی هیچ کس را بهتر نکرده است!
قدرت و ارادهی استفاده از داشتهها است که زندگی را بهتر میکند...
سلام و صبح پنجشنبه تون بخیر 🌸🌺🌸
🌺 بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand