🇵🇸تا به حال خواهرم را ندیده ام که با صورت خونی و موهای کثیف روی تخت خوابیده باشد .
اگر موهایش ژولیده و کثیف باشد قبل خواب مادرم با شامپو بچه حمامش می دهد و موهایش که بوی گل شبنم میدهد را آرام شانه میزند .
ولی جانا موهایش بوی گِل وخاک میدهد اصلا مادری نداشت که موهایش را بشوید و شانه بزند.
من تا به حال با صدای بمب از خواب نپریدهام.
و صدایی که من را می هراساند صدای کوبیده شدن دربا باد، صدای دادزدن ....
اگر از صدای مهیب میترسیدم پدرم کنارم مینشست و به من دلداری میداد من بانوازش او آرام میشدم.
اما جانا پدری نداشت که او را دلداری دهد و نوازشش دهد و بگوید جانایم این صدا بازی است و هروقت این صدا آمد تو بخند .
من صبح ها بالرزیدن و صورت خیس از خواب بلند نشده بودم .
هواپیما های اسرائیلی بالای سر تمام کودکی جانا ویراژ داده بودند.
مادرم شب ها یک لیوان اب بالای سرم می گزارد. و هروقت گرسنه ام مادرم برایم غذای خوشمزه می آورد.
اما جانا نه آبی داشت و نه مادری .
من طعم نا امنی را نچشیدم من در ایران زندگی میکنم .
#ریحانه_مهجوری
#آثار_تولیدی_شماره_1
#رویداد_روایت_مادران_مقاومت
#غزه_بی_مادر_نیست
🦋 به #بانوی_آب بپیوندید:
https://eitaa.com/banooyeab