eitaa logo
بانوی آب
5.6هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
165 فایل
به آینده امیدواریم! 🦋 آینده بهشتی، در گرو مجاهدت شبانه روزی است مادرانه این جهاد را زیبا کنیم؛ مادرها انسان سازند... @bdayyani
مشاهده در ایتا
دانلود
باهمسرم تماس گرفتم و گفتم استخاره کردم و خداهم صلاح میدونه که من این راه رو انتخاب کنم پس شما هم اینقدر سرسخت نباشین و اجازه بدهین بنده پس فردا آزمون ورودی رو شرکت کنم... ولی همسرم سرسخت تر از روزهای قبل گفتن: من صلاح نمی دونم! اون روز هم مثل روزهای گذشته با یأس و ناامیدی گذشت... یادمه شب چهارشنبه بود و آزمون ورودی روز جمعه بود همسرم هم اتمام حجت کردن و گفتن که دیگه اسم حوزه رو نیارم😢 نصفه های شب بود... از خواب بیدار شدم، وضو گرفتم، سجاده م رو پهن کردم، چادرم رو سرم کردم، ۲رکعت نماز حاجات خوندم و متوسل شدم به خود پروردگارم... چه شبی بود اون شب، قطره های اشکم یکی بعد از دیگری از چشمام سرازیر می شد😭 با خدای خودم عهد بستم که پروردگارا قرآنم رو باز میکنم اگر بازهم آیه ۷۷ سوره طه اومد یعنی خودت راهم رو انتخاب کردی.. پس باید سخت تر از روز های گذشته برای جلب رضایت همسرم تلاش کنم💪 قرآن رو آوردم و روبه قبله زارزار گریه می کردم 😭 با اینکه توی دلم می گفتم: من که نمی دونم آیه۷۷ سوره طه کدوم قسمت قرآنه، اصلاً امکان نداره این سوره و آن هم این آیه برایم باز شود! چشمام رو بستم و قرآن رو باز کردم قلبم تند تند می زد و احساس می کردم همین الانِ که از حال برم... ... @banooyeab
3- بپذیرید که الان طرف مقابلتان به همسر خود وفادار نبوده و تعهدات اخلاقی و قانونی اش را شکسته؛ لذا با یک نگاه منطقی می توان دریافت: کسی که در قبال همسر یا مادر فرزندانش متعهد نبوده ، در مقابل شما چگونه خواهد بود؟؟؟ 4-سرگرمی : فراغت های پی در پی و بی کاری و تخیل،انسان را بر ناخواسته ها می گمارد. یکی از مهمترین اقداماتی که در اینگونه مواقع باید انجام داد اینست که وقت های خالی خود را شناسایی کرده و برای آن برنامه های فعالانه داشته باشید: مانند ورزش و رفتن به کلاس های آموزشی و مهمانی های زنانه ی سالم و حضور احتماعی پررنگ ... 5- فرار کردن: اگر حضور شما در فضاهای مجازی و استفاده تان از این تکنولوژی امکان دسترسی راحت شما به معشوق را فراهم کرده ، باید بدانید تنها راهکار برای قطع ارتباط، فرار کردن از زمان ها و دلایلی است که از موبایل ، تبلت ، کامپیوتر و اینترنت و ... استفاده می کنید. یعنی باید بدانید هیچ دلیلی آنقدر قوی نیست که بخواهید به خاطرش به سراغ این ابزار بروید و کلا برای مدت زمان قابل توجهی از این ها فاصله بگیرید. @banooyeab
سه ماه بود که احمد به جبهه رفته بود. به جز یکی دو نامه، دیگر از او خبر نداشتیم. نگران احمد بودم. به بچّهها گفتم: خبری از احمد ندارید؟ من خیلی نگرانم. یک روز دیدم رادیو مارش عملیّات پخش میکند. نگرانی من بیشتر شد. ضربان قلب من شدیدتر شده بود. مردم از خبر شروع عملیّات خوشحال بودند، امّا واقعاً هیچ کس نمیتواند حال و هوای مادری که از فرزندش بیخبر است را درک کند. همه میدانستند احمد بهترین و کم آزارترین فرزند من بود. خیلی او را دوست داشتم. حالا این بیخبری خیلی من را نگران کرده بود. مرتب دعا میخواندم و به یاد احمد بودم. تا اینکه یک شب در عالم خواب دیدم کبوتری سفید روی شانه من نشست. بعد کبوتر دیگر در کنار او قرار گرفت و هر دو به سوی آسمان پر کشیدند. حیرتزده از خواب پریدم. نکند که این دومین پرنده، نشان از دومین شهید خانوادهی ماست!؟ دوباره خوابیدم. این بار چیز عجیبتری دیدم. این بار مطمئن شدم که دیگر پسرم را نخواهم دید. در عالم رویا مشاهده کردم که ملائکهی خدا به زمین آمده بودند! هودجی یا اتاقکی زیبا که در روزگار قدیم توسط پادشاهان از آن استفاده میشد در میان دستان ملائکه است. آنها نزدیک ما آمدند و پسرم احمد علی را در آن سوار کردند. بعد هم همهی ملائک به همراه احمد به آسمانها رفتند. روز بعد چند نفر از همسایهها به خانهی ما آمدند و سراغ حسین آقا را میگرفتند! گویا شنیده بودند که شهید محلاتی شهید شده و فکر میکردند حسین آقا همراه ایشان بوده است. گفتم حسین آقا در خانه است، من ناراحت احمد علی هستم. همان روز مادر شهید جمال محمد شاهی را هم دیدم. این مادر گرامی را از سالها قبل در همین محل میشناختم. ایشان سراغ احمد علی را گرفت. گفتم: بیخبرم. سپس رؤیای عجیبی را برایم تعریف کرد، ایشان گفت: «در عالم خواب به نماز جمعهی تهران رفته بودیم. آنقدر جمعیت آمده بود که سابقه نداشت. بعد اعلام کردند که امام زمان (عج) تشریف آوردهاند و میخواهند به پیکر یکی از شهدا نماز بخوانند! من با سختی جلو رفتم. وقتی خواستند نام شهید را بگویند خوب دقت کردم. از بلندگو اعلام کردند: شهید احمد علی نیری.» بعد هم آمدند منزل ما و خبر شهادت احمد علی را اعلام کردند. مراسم تشییع و تدفین و ختم احمد با حضور حضرت آیت الله حقشناس و عباراتی که ایشان در وصف پسرم فرمودند خیلی عجیب شده بود. بعد از اینکه حضرت آقا این حرفها را زدند، دوستان احمد هم آمدند و کراماتی که از او دیده بودند نقل کردند. عجیب اینکه پسر من در خانه که بود یک زندگی بسیار عادی داشت. منبع: کتاب «عارفانه» @banooyeab
⁉️حوزه یا دانشگاه؟؟ این روزها ثبت نام مدارس علمیه، شروع شده و دوگانه یا ، دوباره در اذهان شکل گرفته است، خانواده های زیادی نگرانند فرزندانشون حوزه بروند و از مسایل زندگی مادی عقب بروند، یک عده از متدینین هم فکر می کنند، اگر دانشگاه نروند، از حضور اجتماعی در عرصه های مهم حذف می شوند.... عمده جواب به تلاش و کوشش طلبه هم ربط دارد، اگر دانش آموزان خوش فکر را به بهانه دانشگاه رفتن از ورود به حوزه ها، محروم کنیم، اتفاقی که میفتد، خالی تر شدن حوزه های علمیه هست، در حالی که از نگاه رهبر عزیز انقلاب، باری که طلبه باید از دوش انقلاب بردارد، را هیچ کس جز نمی تواند بردارد. احتمالا گزینه هم حوزه هم دانشگاه، گزینه خوبی هست، اما برای خواهران که در این سن، در مقطع هستند، این فشار مضاعف گاهی سخت می نماید. برخی تصمیم می گیرند اول دانشگاه بروند و بعدا یا غیرحضوری حوزه را تجربه کنند، اما این گزینه خوبی نیست، زیرا پایه های تحصیلات حوزوی در جوانی بهتر عمیق شده و از سوی دیگر اشتغالات فرد به مرور بیشتر شده و ممکن است گزینه حوزه، همانطور که کرات تجربه شده کلا حذف شود. اینکه حوزه چقدر بستر اثرگذاری را فراهم می کند، قطعا به تلاش ماهم بستگی دارد و زنان موفقی از باب همین تحصیلات حوزوی در قالبهای مختلف مدیریت و استادی دانشگاه و تولید فکر و نظریه و تبلیغ در حال فعالیتند. ✍س.طالبی @banooyeab 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e