#داستان_امروز
”تهدید جری کننده!”
تارخ فقط دوازده سالش بود اما به شدت قلدر بود!
هر روز به زور تغذیه ی یکی از پسرها رو میگرفت اگر خوشش میامد میخورد اگر نه مینداخت زمین و با پا لهش میکرد!
کیفشم میداد بچه ها بیارند و...
اگر گوش نمیدادند به قصد کشت میزدشون تا حدی که یک بار دست یکی از بچه ها رو شکوند!
بچه ها هم هربار تهدیدش میکردند و نهایت کاری که میکردن این بود که به خانواده هاشون شکایت میبردند و هر بار با پا درمیونی ناظم و حمایت پدر پولدار، تارخ جری تر میشد
روز به روز پروو تر میشد
بدتر میکرد که بهتر نمیشد
به نحوی که تبدیل شده بود به یه غول کوچک وحشی که همه سعی میکردند به نحوی خودشون رو ازش قایم کنند!
منو داداشم خدا بیامرز هر روز شاهد صحنه های قلدری تارخ بودیم
داداشم گاهی دندوناشو بهم فشار میداد و میگفت: حیف تو همرامی و دستم رو سفت فشار میداد و سعی میکرد زودتر دور شه!
یه روز یهو اومد سمت داداشم که چی آوردی واسه زنگ تفریح؟
گفت: نون پنیر و گردو
گفت: بِدش من
داداشم گفت: میدم ولی برات بد میشه!
غش غش خندید و گفت: بده ببینم بچه پررو
گرفت و انداخت زمین و جفت پا رفت روش،
(شاید فقط بچه های یتیم دوران جنگ بفهمند نون و پنیر و گردو برای رنگ تفریح مدرسه یعنی چی!)
یاد زحمتهای شبانه روز مامان برای تهیه همین یه تیکه نون و پنیر و گردو چرخید تو سرم... آرزو کردم کاش میخوردش...!
میخواستم برم بزنمش که داداشم چشم غره رفت و دستمو کشید، منم با عصبانیت و حس بدی که از بی عرضگی داداشم بهم دست داده بود
سعی میکردم با جلوتر رفتن ازش، عصبانیت و سرخوردگیم از رفتارش رو نشون بدم ...
عصر که برگشتیم خونه یک کلام باهاش حرف نزدم
اونم چیزی نگفت
فقط به مامانم گفت: فردا من نیم ساعت زودتر میبرمش مدرسه
مامان گفتند: چرا؟!
گفت: یه کاری با دوستام دارم باید برگردم، نباید همراهم باشه
مامان گفتند: باشه
فرداش نیم ساعت زودتر منو گذاشت مدرسه
از دروازه مدرسه نگاهش میکردم پیچید سمت خیابون بلوکمون
یهو دلم شور افتاد
میخواستم برم بیرون بابای مدرسه نذاشت
وایسادم تا ببینم برمیگرده؟
اون بیست دقیقه قدر یه عمر طول کشید
یهو دیدم از ته خیابون داره میاد
با دماغ و لباس خونی...!
دیگه نفهمیدم چطور از دست بابای مدرسه در رفتم و خودمو بهش رسوندم
گریه میکردم و سعی میکردم با دستمام و آستینم خونهای صورتشو پاک کنم
گفتم: چی شدی؟!
گفت: هیچی حقشو گذاشتم کف دستش، بالاخره فهمید تهدیداتمون فقط تهدید نیست
فکر نکنم دیگه گشنش بشه!
ناظم مادرم رو خواست
برادرم تنبیه شد
اما تارخ از مدرسه برادرم رفت
نمیدونم کجا، ولی مطمئنم دیگه هیچ وقت هوس قلدری نمیکنه
✍م.طالبی دارستانی
@banooyetamadonsaz
🔹 تجمع مردمی «پاسخ قاطع»
▫️ در پی شهادت شهید محسن فخریزاده، دانشمند بلندپایه هستهای
🕑 شنبه، ۸ آذر، ساعت ۱۴:۳۰
📌 مکان: مقابل مجلس شورای اسلامی (میدان بهارستان)
@basijut_ir
6.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺فریدون عباسی:
فناوری آشکارسازی تابش های هسته ای و نوترون های کیهانی برای کشف اقدامات پنهانی رژیم صهیونیستی از دستاوردهای #شهید_فخری_زاده بود ...
📌کمالوندی: برای هیچ یک از دانشمندان هستهای حادثهای پیش نیامده است‼️
وقتی #کاسبان_مذاکره برای دست یابی به اهدافشان از گربه نمک نشناس تر میشوند
@banooyetamadonsaz
❌پیام رهبر انقلاب درپی ترور دانشمند هستهای:
بسمالله الرحمن الرحیم
دانشمند برجسته و ممتاز هستهئی و دفاعی کشور جناب آقای محسن فخریزاده به دست مزدوران جنایتکار و شقاوتپیشه به شهادت رسید. این عنصر علمی کمنظیر جان عزیز و گرانبها را به خاطر تلاشهای علمی بزرگ و ماندگار خود، در راه خدا مبذول داشت و مقام والای شهادت، پاداش الهی اوست. دو موضوع مهم را همهی دستاندرکاران باید به جِدّ در دستور کار قرار دهند، نخست پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن ، و دیگر پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همهی بخشهائی که وی بدانها اشتغال داشت. اینجانب به خاندان مکرم او و به جامعهی علمی کشور و به همکاران و شاگردان او در بخشهای گوناگون، شهادت او را تبریک و فقدان او را تسلیت میگویم و علو درجات او را از خداوند مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۸ آذرماه ۹۹
@banooyetamadonsaz
4_5913425245032680333.pdf
3.45M
به نام خدا
از آنجا که این چندمین بار است که دانشمندان هستهای ایران توسط جاسوسان آژانس هسته ای به سرویس های جاسوسی و تروریستی کشورهای شیطان صفت مانند آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی معرفی شده و به شهادت میرسند، از عموم امت حزب الله درخواست میشود تا جمله
#اخراج_جاسوسان_آژانس
را به شماره تلفن های نمايندگان مجلس که در همین کانال قرار گرفته، پیامک نمایند تا دنباله خطرناک استعمار در کشورمان از بین رفته و دیگر شاهد ترور عزیزانمان نباشیم انشالله
"حسین امیدیان"
@banooyetamadonsaz
❌امنیت ملی گرایش سیاسی نیست
امنیت ملی خط قرمز #ما است
@banooyetamadonsaz
🌷تقديم به دانشمندهسته اي #شهيد_محسن_فخرى_زاده:
ارتباط ذره با خورشيد خيلي ساده باشد
عمق اين معنى اگر در دست فخري زاده باشد
یا شهادت یا رسیدن تا شکوه فتح فردا
مرد باید هر نفس در عاشقی آماده باشد
جام برجامى بهل مست از شراب حيدري شو
اتفاقا مرد بايد نشئه ى اين باده باشد
كوه از باد خزان كي رنگ خاموشي بگيرد
بيستون باقيست فرهادي اگر افتاده باشد
داغ ما در سنگ خارا هم اثر دارد دمادم
يك غروب جمعه باشد راه باشد جاده باشد
خاك مهر آميز ايران سجده گاه آسمان شد
تاكه خون عاشقانش ، مهر اين سجاده باشد
✍سيده فاطمه موسوى
#بانوی_تمدن_ساز
@banooyetamadonsaz
#شهید_محسن_فخری_زاده
کشتند تو را ، آه، در آغوش دماوند
سخت است در آغوش پدر، کشتن فرزند!
کشتند تو را ای دژ مستحکم ایران
تا باز بر این خاک ستمدیده بتازند.
تو روح دماوندی و زینروست تو را کشت
ضحاکِ کمینکردۀ در کوه دماوند
تو زادۀ فخری و یقین فخر فروشد
ایران به تو و عشق تو، بر نام تو سوگند🥀
✍حسن صنوبری
@banooyetamadonsaz
🔻 روابط داخلی تشکیلات
شهید بهشتی(ره):
حزب مثل هر مجموعۀ ديگر، مسائل سياسیاش بر چند گونه است:
1 .مهمترين آنها عبارت است از سياست داخلى حزب؛ يعنى روابط داخلى در حزب بايد چگونه باشد.
2 .سياست حزب با گروههاى اجتماعى ديگر اعم از گروههاى اسلامى، گروههاى شيعۀ اسلامى و گروههاى غير اسلامى و گروههاى ضد اسلامى.
3 .سياست حزب در رابطه با دولت فعلى.
4 .سياست حزب در رابطه با جنبشهاى جهانى.
5 .سياست حزب در رابطه با كشورهاى جهان و بلوكها و گروه بندى ها.
در ميان اينها، مورد اول از همه مهمتر است. ما با هم چگونه روابطى داريم؟ قرار است در داخل اين مجموعه كه به اسم »جمهورى اسالمى« است، افراد با يكديگر، ارگانها با يكديگر، واحدهاى تشكيلاتى با يكديگر و ردهها با يكديگر چگونه ارتباطى داشته باشند؟
همۀ ما عادت كرده ايم که بگوييم رابطۀ توحيدى و ضد طاغوتى. بسيار هم تعريف جامع و رضا و خوبى است، ولى آرام آرام تعبيرها عادى مىشود و به صورت عادت درمى آيد و آن تأثير انديشمندانه و احساسی اش را از دست مىدهد. معنىّ ى عملى آن رابطۀ توحيدى و غير طاغوتى در داخل حزب چيست؟ تجلی عملی آن كدام است؟ آيا مى تواند از رابطۀ توحيدى باشد، ولى مناسبات كسانى كه در اينجا همكارى مىكنند، مناسباتى باشد شبيه مناسبات ادارىای كه در
ادارات معمولى است؟
🔻پاسخ به سوال اول:
به خصوص دفاتر و كانونهاى اصلى حزب بايد به صورت محل شغل و كار درنيايد. هميشه بايد روح و شكل يك ميدان جهاد داشته باشد. مگر نه اينكه جهاد عبادت است؟ پس اينجا بايد هميشه يك معبد باشد.
هر برادرى و هر خواهرى كه اينجا كار میكند، اين كار را از روى عشق و ايمانش انجام مى دهد نه به عنوان يك شغل و كار!
🔻تأكيد شده بود كه وقتى مى خواهيد اينجا همكار دعوت كنيد، اول ببينيد او دنبال شغلى و درآمدى مى گردد يا دنبال ميدان تداوم انقلاب و مبارزه اى. اگر سياست داخلى رهبران حزب تبديل به سود سياست كاريابى و شغل يابى كسانى
شود كه پىِ شغلى مى گردند، كه كارى ندارند يا كارى دارند و مى خواهند كارشان را عوض كنند و در دفاتر حزب به دنبال كارى مى گردند، بنده
تأكيد كردم كه در اين صورت حزب دير يا زود سقوط خواهد كرد.
رابطه ها در داخل دفترهاى حزب بايد رابطۀ كارمندى نباشد.
سؤال، يعنى همه بايد رايگان كار كنند و هيچ پرداختى به كسى نشود؟!
منبع:
📕"حزب جمهوری اسلامی، گفتارها، گفتگوها، نوشتارها"
@banooyetamadonsaz
*برای حامد اصغری*
ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://eghtesadsalem.com/?p=8027
@banooyetamadonsaz
امام خامنه ای:
«مسیر #رفع_تحریم به نتیجه نرسید مسیر #خنثی_سازی_تحریم باید دنبال شود... این مسیر ممکن است در ابتدای کار، سختیها و مشکلاتی داشته باشد اما خوشعاقبت است»
@banooyetamadonsaz