نشسته بودیم و داشتیم درباره اربعین صحبت می‌کردیم... که انگار برخلاف تمام سفرهای دنیا که لحظه شماری میکنی زودتر برسی .... اینجا دوست نداری ! اینجا مسیر تمام مقصد است... اینجا قصه در راه حسین بودن است ... و تو مدام دعا میکنی کاش تا همیشه تاریخ این راه ادامه داشته باشد و تو در مسیر باشی

💔گفتم:جا موندیم از اربعین... گفت:شاید قرار بود این بار با دلت راه بیوفتی، نه با پاهات... کربلا که فقط در خاک نیست گاهی میان سینه‌ی سوخته‌ی یک جا مانده است....💖 🌺عضو شوید🌺

سومین روز از سفرنامه....☀️ همایش پیاده روی اربعین🏴 چهارشنبه مصادف ۱۴ مرداد ۱۴۰۴ ۱۲ صفر ۱۴۴۷ ✍🏻بانو صادقی 🏴🚶🏻 و اما بگم براتون از روز سوم پیاده روی...☺️ از اونجایی که قرار نیس هر شب برامون فرش قرمز پهن بشه و بد عادت بشیم...😅 شب سوم و داخل موکب گذروندیم چون مبیت پیدا نکردیم... موکب خوب و خنک بود...🏴 قرار هر شبمون این بود که از ساعت دو... دو نیم پیاده روی رو دوباره شروع کنیم که تا موقع گرمای روز مسیری رو طی کرده باشیم ⛅ ولی اونشب  تا دیر وقت عزیزان عراقی در رفت و آمد بودن و سر و صداشون نمیگذاشت اهل بیت محترم منیری و هیئت همراه  که خسه و له رسیدن اونجا ، بخوابن....بنابراین همه دیر خوابیدن ...😅 من هم نتونستم بخوابم تا موقع نماز صبح....✨ بعد از اینکه همه برای نماز صبح بیدار شدن و نماز اقامه شد، حرکت در روز جدید به مدد اباعبدالله حسین (ع) با بستن ساکها روی گاری توسط آقایون زحمتکش شروع شد ...🌱 #سفرنامه #اربعین #پیاده‌روی ادامه دارد.....

دیدم یکیتون نوشته بود همسرتون انگار عباس بچه ی اولشه ...😁 اخه برای پدر و مادر که بچه ی اول و آخر نداره و تازه برای ته تغاریا بیشتر یاد میگیری و یه جوری خودشونو تو دلت جا میکنن کارایی که برای بقیه نکردی برای اخری میکنی🥰 سن و سال هم نمیشناسه🤪 تازه دلت جوونتر میشه انگار😉😂

این سفر جوریه که هنوز برنگشتی ولی غصه‌ی تموم شدنشو داری 🥺 هر چی هم سخت و گرم و.... باشه.... باز به برگشت که فکر میکنی... به اینکه کی دوباره قسمت میشه زائر بشی... اینکه تا سال دیگه من هستم که باز بیام یا نه...😭 من ایرانم و تو عراقی..... چه فراقی.....💔

روز چهارم... رسیدیم شهر حمزه جایی که مرقد مطهر برادر حضرت عباس علیه السلام قرار داره. قرار شد بریم منزل ابو عباس بچه ها رو بزاریم و بزرگترها به زیارت ایشون بریم این مسیر زیارتگاه زیاد داره...مثلا بچه هایی از اهل بیت که در مسیر به شهادت رسیدن....و مزار مطهر شریفه بنت الحسن ...و مقام ردالشمس...

گفتید دوست دارید از جزئیات بدونید... صبح بعد از حدود چهار پنج ساعت پیاده روی یهو یه آقایی با یه تویوتا کنارمون ایستاد و احوال پرسی و.... گفت ایرانیون الکرام....مبیت... استراحت.... ما هم از خدا خواسته پریدیم تو ماشین😁 تو راه مدام از سیدنا القائد الخامنه ای و پیروزی ایران میگفت آخرش هم گفت ایران و عراق لا یفترقان و ما رو برد تو یه بستانی که پنج شش تا خونه توش بود انگار برای چنتا برادر بود ...بعد حمام وکمی استراحت سفره پهن شد و بعدش هم هر کسی هر جا بود ولو شد برای خواب...بیدار که شدیم دوباره با دخترها شروع کردیم به صحبت و فهمیدیم یکی شون تازه دانشگاه ایران قبول شده... خدا رو شکر یه مقدار هدیه با خودم آورده بودم ،محض دوستی چنتا هدیه به دخترها دادم و از این خانواده کریم هم خداحافظی کردیم و راه افتادیم

من یک جوانم وارث راه خمینی... با کودکانم نذر این راه حسینی💚 #کوله_نوشته جمعیتی ویژه #اربعین 🌸بانوصادقی اینجاست🌸 🌸👈عضوشوید👉🌸

📌 هرشب بخش کوچکی از #صحیفه_سجادیه رو براتون میزارم حتما بخونید...💚 ✨ (33) و تو را سپاس؛ سپاسی که همراه نعمتت پاینده باشد 🌸بانوصادقی اینجاست🌸 🌸👈عضوشوید👉🌸

🚨💥این مـــادر جوان ایــرانــی با ۵ تا بچه‌ قــــد و‌ نیـــم‌قــد پدیده آفرید!😳 چطور دلش میاد بچه‌هاشو هیچ وقت دکتر نبره؟🤯 🧨چطور تو خونه ۵۰متری ۵تا بچه شیطونو کنترل میکنه؟😱 خودت بیا ببین این دیگه چه مادری هست👇👇 https://eitaa.com/joinchat/902300400C1a0159a76e ❎ از همه عجیبتر چالش هایی که تو کانالش برگزار می‌کنه، منو شوکه کرد!🤨