بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ.
واَلسَّلاَمُ عَلَی عِبادِالله
#محدث قمی رحمه اللّه علیه در «سفینة البحار» مینویسد:
#داستان یوسف علیه السلام تمام شد و به نزد پدرش یعقوب برگشت. یک روز پدر از او سؤال کرد: پسرم، برای من تعریف کن که چه شد؟
#چقدر زیباست! گفت:
﴿ يَا أَبَت لا تَسئَلنى عَمَا فَعَلَ بي إخْوَتِي وَ استَلَنِي عَمَا فَعَلَ اللّه ﴾
ای پدر، از من نپرس برادرها با من چه کار کردند، از من بپرس خدا چه لطفهایی در حق من کرد.
#گفتن اینها آسان است.
#یوسفی که هجده سال زندان بوده است. پدر میگوید: پسرم برای من تعریف کن چه شد؟ میگوید: نپرس که برادرها با من چه کردند، از لطف خدا از من سؤال کن. آنها را رها کن. آیا ممکن است انسان به این جا برسد.(که کینه ها افرادی که خواستند او را به قتل برسانند ولی موفق نشدند ، حتی وقتی که پدرش می خواهد جریان را تعریف کنه ، تعریف نمی کند و از او می خواهد از الطاف خداوند بگوید ، نه از بلاها و گرفتاری های دشمنانش )
#سفينةالبحار، ج ۲، ص ۶۸۳.
کانال بزرگ احکام بانوان
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ
وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین