*📸 بلژیک برای جبران جنایات استعماریاش، دندان طلای نخستوزیر کنگو را پس میدهد*
*🔺 دولت بلژیک بهزودی دندان طلای پاتریس لومومبا، اولین نخستوزیر جمهوری دموکراتیک کنگو را با هدف جبران استثمار آفریقای مرکزی به خانوادهاش پس میدهد.*
*🔸 لومومبا سال ۱۹۶۱ میلادی در ۳۵ سالگی کشته شد و قاتلان بقایای جسدش را در اسید حل کردند و تعدادی از دندانهایش را برای یادگار نگه داشتند.*
*🔸 بزرگواران میبینید؛ دهها سال وحشیانهترین جنایات ضد بشری را علیه ملت کنگو اعمال کردند و حالا این جنایتکارهای کتوشلوار پوشیدهی اُدکلن زده برای جبران آن میخواهند دندان طلای پاتریس لومومبای حلشده در اسید را به خانوادهاش هدیه دهند!*
*حقوق بشریهای جذاب و لعنتی :))*
*📲 رسانه روشنگری*
*🔴 شیوع طاعون و قحطی با بمبهای بیولوژیک*
*🔸 علاوهبر غارت و تجاوز، یکی از جنایات عجیبی که آمریکا در شرق آسیا مرتکب شده، نابود کردن زمینهای کشاورزی کشورهای مختلف است.*
*🔹 فیلیپین، لائوس، ویتنام، کامبوج و کره جنوبی از جمله کشورهایی هستند که بنابر اعتراف کارشناسان و تاریخنگاران آمریکایی زمینهای کشاورزی آنها توسط نیروهای آمریکایی بمباران شیمیایی یا به آتش کشیده شده تا دچار قحطی و بیماریهای کشنده شوند.*
*🔸 اما یکی از وحشتناکترین جنایات را آمريکا در کره جنوبی و بخشهای شمال شرقی چین مرتکب شد؛ آنجا که مقادير زيادی باکتری، حشرات، پر، بخشهای گنديدهی حيوانات و ماهیها را بر سر مردم این کشورها و زمینهای کشاورزی آنها فروریخت.*
*🔹 این اقدام باعث شیوع بیماریهایی نظير طاعون، سياهزخم و آنسفاليت و مرگ و میر وسیع و سریع مردم این کشورها شد.*
*🔸 جنایاتی که تبعات آن همچنان در کشورهای شرق آسیا با تولد نوزادان با بیماریهای ژنتیکی ادامه دارد.*
*📚 کتاب جنایات غرب*
*👤 دکتر مهدی سعیدی*
*🌐 منبع: روایت دانشگاه یورک*
*https://www.yorku.ca/sendicot/replytocolcrane.htm*
*📲 رسانه روشنگری*
*https://chat.whatsapp.com/Ef
@ostad_shojae4_310226054725763765.mp3
زمان:
حجم:
4.49M
❤️🧡💛
🧡
💛
#روانشناسی_قلب 47
کسی که قیمت حقیقی خودشو نمیشناسه؛
محاله به فکر عشق بازی با خدا بیفته.
تازه از وقتی خودتو میشناسی؛
طلب عشق،در درونت زنده میشه.
#استاد_شجاعی 🎤
❤️
🧡💛
🔸۳۱خرداد سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران و روزملی بسیج 🔸
🔹شهید_مصطفی_چمران:
انقلابی کیست؟
انقلابی آن نیست که "غرور "
و "خودخواهی" بر او غلبه کند
و حرف کسی را نشنود...
انقلابی آن است که
در کمال "تواضع" و " فروتنی"،
هر حرف" حق را بپذیرد."
انقلابی آن "نیست" که
با"شعارات تند "بخواهد انقلابیگریِ
خود را بر دیگران تحمیل کند...
« انقلابی آن است که :»
احتیاج به تصدیق کسی ندارد!
ای خدا، من باید از نظر علم از همه برتر باشم، تا مبادا که دشمنان مرا از این راه طعنه زنند.
باید به آن سنگدلانی که علم را بهانه کرده و به دیگران فخر میفروشند، ثابت کنم که خاک پای من هم نخواهند شد.
باید همه آن تیره دلان مغرور و متکبر را به زانو در آورم، آنگاه خود خاضع ترین و افتاده ترین مرد روی زمین باشم.
_ شهید چمران
11.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا مراجع تقلید اعتراضی به مشکلات اقتصادی نمی کنن؟
5.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.🥀🍃.
مثل چمران بمیرید....👌😔
#چمرانمآرزوست❤️
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
💐 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
✅ یکی از طلبه های این مدرسه گفت:
🌾 روزی برای نماز مغرب به مسجد می رفتم ، نزدیک اذان یکی آمد و نماز ظهر و عصر را تند و بدون طُمَأنینه خواند ، جلو رفتم و به او گفتم :
🚫 آقا نماز شما باطل است
بسیار تند خواندید و هیچ کاری را کامل انجام ندادید ،
🌸 آن شخص گفت :
معلوم است هنوز گرفتار چک و سفته نشده ای.
🌱 بیچاره نمی داند که اغلب گرفتاری هایش به خاطر همین کم اهمیت دادن به نماز است.
یک روز حاج احمد آقا از دفتر امام به ستاد جنگ های نامنظم در اهواز تلفن کردند و گفتند که امام می فرمایند:
«دلم برای دکتر چمران تنگ شده است بگویید به تهران بیاید.»
دکتر که در آن روزها در منطقه سوسنگرد از ناحیه پا مجروح شده بود، پس از شنیدن این پیام راهی تهران شد و به محضر امام شرفیاب گردید.
در معیت ایشان نقشه ها و کالک های منطقه عملیاتی را به خدمت امام بردیم.
دکتر از ناحیه پا ناراحتی داشت و نمی توانست پایش را جمع کند و دو زانو بنشیند
اما به احترام امام که به او عشق می ورزید در مقابل ایشان دو زانو نشست
و در حالی که فشار زیادی را متحمل می شد شروع به توضیح و توجیه نقشه ها کرد.
امام با فراست خاصی که داشتند متوجه ناراحتی دکتر شده و فرمودند:
«آقای دکتر پایتان را دراز کنید و راحت باشید.»
دکتر عرض کرد راحت هستم.
امام فرمودند: «می گویم پایتان را دراز کنید.»
دکتر به احترام امام نپذیرفتند و عرض کردند دردی احساس نمی کنند.
دو مرتبه امام با لحن خاصی فرمودند: «می گویم پایتان را دراز کنید و راحت بنشینید»
که لاجرم او هم پذیرفت.
پس از اینکه دیدار به اتمام رسید،
امام که آماده رفتن به حسینیه جماران برای دیدار با مردم بودند فرزند خود حاج احمد آقا را که وسط حیاط منزل ایستاده بود صدا کردند و به او فرمودند: «احمد، احمد!»
ولی حاج احمد آقا در داخل حیاط بود و صدای امام را نمی شنید
بنده او را از داخل ایوان صدا کردم و گفتم که امام شما را صدا می زنند حاج احمد آقا خدمت امام که رسیدند. آقا به او فرمودند:
«این میزها را که گذاشته اید، آقای چمران با پای زخمی که نمی تواند از روی آنها رد شود. اینها را بردارید و راه را باز کنید.»
منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)، ج ۲، ص۲۰۴
🌹 سلام علیکم ✋
🌸🍃 داستان واقعی
#رضاسگ_باز(!) یه #لات بود تو مشهد.
هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!!
یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا (!) و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می کنه.
شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“
رضا گفت:بروبچه ها که اینجور میگن.....!!!
چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......!
مدتی بعد....
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....!
چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“
رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود!
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:
”آهای کچل با تو ام.....! “
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: ”بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟“
رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!!
چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“
چمران و آقا رضا تنها تو سنگر.....
رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! کِشیده ای، چیزی؟!!
شهید چمران: چرا؟!
رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....!
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه.....
شهید چمران: اشتباه فکر می کنی.....! یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!
هِی آبرو بهم میده.....
تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده.....!
منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …!🌹🍃
رضا جا خورد!....
..... رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد!
تو گریه هاش می گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟؟؟؟
اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود. رفت وضو گرفت.
..... سر نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!!
وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد.....
رضارو خدا واسه خودش جدا کرد......! (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش)
یه توبه و نما ز واقعی........🌹🍃
خاطرات شهید مصطفی چمران