فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کار فرهنگی به مناسبت چهلم شهید آرمان علی وردی
#آرمان _عزیز
#شهدا_شر_منده_ایم ❤️
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج🤲
https://eitaa.com/joinchat/1537016009C4767bf3d76
خاطره
🔸پایبند به اعتقادات!
رفیق شهید آرمان علیوردی :
آرمان واقعا مومن بود.
چند روزی بود آرمان با من میومد می رفتیم بدنسازی..
بعد یه مدتی آرمان اومد گفت: دیگر نمیخوام بیام...
گفتم: چرا؟!
گفت: اینجا آهنگ های تند و بلند زیاد پخش میکنن، گوش دادنشون درست نیست!
گفتم: من که پول ترم اینجارو دادم و تا آخرش اینجام.
اما آرمان گفت: نه من دیگه نمیتونم؛
و رفت یه باشگاه دیگه...
#شهید_آرمان_علی_وردی
#آرمان_دهه_هشتادی_ها
#آرمان_عزیز
#شهدا_شر_منده_ایم ❤️
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج🤲
https://eitaa.com/joinchat/1537016009C4767bf3d76
💔 ما بچه های مادر پهلو شکستهایم...
جان میدهیم؛ دست ز حیدر نمیکشیم...
#آرمان_عزیز
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهدا_شر_منده_ایم ❤️
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج🤲
https://eitaa.com/joinchat/1537016009C4767bf3d76
🔴همون چیزایی که تو نداری...
از براندازها نمیشه انتظار داشت بدونن لقمه حلال یعنی چی!😏
🇮🇷یاراݩ سید خرآسانے🇮🇷
https://eitaa.com/yaran_seyed_ali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🔺اینا هم ۱۶ساله ، ۲۰ ساله، ...هستند منتها ۱۶ساله ی باشرافت که باعث سربلندی خانواده و کشورشون شدن ....
🔺اشرار وسلبریتیهای بی درد مردان بیغیرت و زنان بیحیا وبی حجاب ،و مسئولین خائن ...
👈 مطمئن باشید حق الناس سنگینی بدوش دارید...
.
#حق_الناس
#امنیت_ایران
.
🎀#من_میترا_نیستم 🎀
🌸#قسمت_پانزدهم🌸
انگار کربلا برپا شده بود من و بچه هایم کنار اهل بیت بودیم. زینب فعالیت های انقلابی اش را در مدرسه راهنمایی شهرزادِ آبادان شروع کرد.
روزنامه دیواری مینوشت سر صف قرآن می خواند با کمونیست ها و مجاهدین خلق جر و بحث میکرد و سر صف شعرهای انقلابی و دکلمه می خواند.
چند بار با دخترهای گروهکی مدرسه درگیر شد و حتی یکی دو بار زینب را کتک زدند.
مینا و مهری در دبیرستان سپهر درس می خواندند بعد از انقلاب اسم دبیرستان شان به صدیقه رضایی تغییر کرد.
آنها دبیرستانی و چند سال بزرگتر از زینب بودند .به همین خاطر آزادی بیشتری داشتند.
من تا قبل از انقلاب اجازه نمیدادم دختر ها تنها جایی بروند زمستانها برای مینا و مهری سرویس می گرفتم که مدرسه بروند شهلا و زینب را هم خودم یا پسرها میبردیم و میآوردیم.
قبل از انقلاب به جامعه و به محیط اطراف اعتماد نداشتم همیشه به دخترها سفارش میکردم که مراقب خودشان باشند و با نامحرم حرف نزنند امام که آمد همه چیز عوض شد.
از بابت جامع خیالم راحت شد دیگر جلوی بچهها را نمی گرفتم دلم می خواست بچه ها به راه خدا بروند و خدمت کنند.
چندتا از دانشجوهای دانشکده نفت آبادان به اسم علی زارع و علی غریبی و آقای مطهر در دبیرستان سپهر کلاس تفسیر قران سیاسی و اخلاق گذاشتند.
مینا و مهری به این کلاس ها می رفتند آنها به کلاس اخلاق آقای مطهر علاقه بیشتری داشتند.
آقای مطهر برای آنها حرف های قشنگی میزد و کاری کرده بود که بچهها دنبال برنامههای خود سازی بروند.
زینب آن زمان در دوره راهنمایی درس میخواند از مینا خواست که همه درس ها و حرف های آقای مطهر را کلمه به کلمه برایش بگوید.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍒#من_میترا_نیستم 🍒
#قسمت_شانزدهم🍓
زینب بعد از انقلاب بنا به سفارش حضرت امام به جوان ها، دوشنبه ها و پنج شنبه ها را روزه می گرفت. خودش خیلی مقید به انجام برنامههای خود سازی بود ولی دوست داشت توصیه های اخلاقی آقای مطهر را هم بداند و به آنها عمل کند.
آقای مطهر به شاگرد هایش برنامه خودسازی داده بود و از آنها خواسته بود که نماز شب بخوانند زیاد به مرگ فکر کنند پرخوری نکنند روزه بگیرند و برای خدا نامه بنویسند و حواسشان به اخلاق و رفتار شان باشد.
وقتی مینا و مهری به خانه می آمدند زینب رو به رویشان می نشست و به حرفهای آنها گوش میکرد زینب بعد از انجام برنامه های خودسازی آقای مطهر به خودش نمره میداد و نموداری می کشید تا ببیند در انجام برنامههای خود سازی پیشرفت داشته یا نه.
بعضی مواقع مهری و مینا زینب را با خودشان به جلسات سخنرانی میبردند خانواده کریمی هم بعد از انقلاب بیشتر فعالیت میکردند زهرا خانم مرتب به بچهها کتابهای دکتر شریعتی و استاد مطهری را میداد زینب با علاقه کتابها را میخواند.
من که میدیدم بچههایم هر روز بیشتر به خدا نزدیک میشوند شکر میکردم به خاطر عشقی که به امام و انقلاب داشتند و همیشه از فعالیتهای دخترها حمایت میکردم
بعضی وقت ها بابای مهران از رفت و آمد دخترها عصبانی میشد ولی من جلویش می ایستادم.
یادم هست که یک سال بعد از انقلاب سیل آمد مهری و مینا برای کمک به سیل زده ها رفتند بابای مهران صدایش در آمد که دخترای من چی کار هستند که واسه کمک به سیل زده ها میرن؟
او با مهری دعوای سختی کرد، ولی من ایستادم و گفتم :دخترام واسه خدا کار می کنن تو حق نداری ناراحتشون کنی. کمک به روستا های سیل زده ثواب داره.
نباید جلوی اونا رو بگیری
بعد از انقلاب در مدارس آبادان معلم ها دو دسته شدند. گروهی طرفدار انقلاب و باحجاب، و گروهی که حجاب نداشتند و مخالف بودند. زینب روسری و چادر می زد و بعضی از معلم های مدرسه راهنمایی شهرزاد که هنوز حجاب را قبول نداشتند و با انقلاب همراه نشده بودند به امثال زینب نمره نمیدادند و آن ها را اذیت می کردند....
ادامه دارد...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#خاطرات_جبهه
یه بچه بود تو جبهه خیلی دوستش داشتم
پشت بیسیم حرف می زدیم
دیدم صداش نحیفه
گفتم فلانی چته چرا صدات نحیفه
گفت تیر خوردم ترکش خوردم حالم خوب نیست دم دمای آخرمه...
گفت حاجی یکی هست پشت بیسیم برام روضه بخونه؟
گفتم روضه ی کی میخوای برات بخونیم
گفت تو که میدونی من بیچاره حضرت زهرام
روضه مادر برام بخون💔
تا اینو گفت فهمیدم یا از سینه ترکش خورده یا از پهلو
فرستادم بچه ها پیکر نیمه جونشو از خط کشوندن عقب
آوردنش...
یه حال و هوای عجیبی داشت
دم دمای آخرش بود
تو بیمارستان الحاضر بردیمش
یه لحظه چشم های بی رمقشو آروم باز کرد
خیره شده بود به یه جایی
انگار که میخواست براش مهمون بیاد
میدونستم حضرت زهراییه
صورتمو آروم بردم جلو گوشش:
گفتم فلانی،جانِ حضرت زهرا، مادر اومد بالا سرت یه یازهرا بگو
گفت یه لحظه تمام رمقشو جمع کرد
انگار یکی اومده بود بالا سرش بهش خیره شده بود
گفت یا زهرا و به آسمون خدا پر کشید😭😭💔
#خوشبحال_شهدا_بنده_شیطان_نشدند
💠 ای شهید....
دلم را
برایت آماده کرده ام...
به کدامین
نشانی ارسالش کنم...؟
#برادر_شهیدم صدامو داری یانه؟!؟ دلم برات تنگ شده😢
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🌕شهید مدافعحرم #جواد_محمدی
🎙راوے: همسر شهید
💜فاطمه دو یا سه سالش بود که آقاجواد برایش پارچه سفید گلدار خرید. گفت: «خانم این چادر را برای دخترمان بدوز. بگذار بهمرور با چادر سر کردن آشنا شود.»
🌻از آن به بعد هر وقت پدر و دختر میخواستند از خانه بیرون بروند، آقا جواد میگفت: «نمیخواهی بابا را خوشحال کنی؟» بعد فاطمه میدوید و چادر سر میکرد و میدوید جلوی بابا و میگفت «بابا خوشگل شدم؟» باباش قربانصدقهاش میرفت که خوشگل بودی، خوشگلتر شدی عزیزم. فاطمه ذوق میکرد.
💜یک روز چادرش را شُسته بودم و آماده نبود. گفتم: «امروز بدون چادر برو.» فاطمه نگران شد. گفت: «بابا ناراحت میشود.» بالاخره هم آقاجواد صبر کرد تا چادر خشک شود و بعد بروند بیرون.
🌻وقتی آقا جواد نماز میخواند، دخترم پشت سر بابایش سجّاده پهن میکرد و همان چادر را سَر میکرد و به بابایش اقتدا میکرد و هر کاری بابایش میکرد، او هم انجام میداد.
#حجاب
#بهای_خون_شهید
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
دیروز در خدمت یکی از اساتید بودم
ایشون میگفتند:
این شهید عزیز پایه اول و دوم حوزه رو شاگردم بودن
بعد بهشون گفتم:
آقــا آرمان به نظرم اسمت رو عوض کن دو روز دیگه که میخوان صدات بزنن یــا اسمت رو به عنوان سخنران بگن زیاد جالب نیست بگن
حجتالاسلام آرمان علی وردی .
شهید بزرگوار میگه
ڪہ: حــاج آقــا تــا اون روز نیستم..
هیچوقت اونروز نمیاد اگر بودم چشم عوض میکنم .
گویا میدانست روزی نامش میشود رمز جــوانان سرزمینش براۍ دفاع از آرمــانهایشان ! :)♥️
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
عالم پر است ...
از تـ❤️ـو و ...
خالی ست ...
جای تـ❤️ـو
سلام غائبـ❤️ـ همیشه حاضر ...
#سلام
1_1504121904.mp3
4.87M
🌷🌿🌷
🌿🌷
🌷
#شکر_در_سختی_ها 11
اهلِ شکر ازحوادث آینده نمی ترسند!
به وعده خدا ایمان دارند؛
🌸انّ معَ العُسرِ یُسرا
حتماً همراه هرسختی، آسانی است!
فقط کافیه:
خیری که پشت هر سختی هست،
رو ببینی
🌷🌿🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اصول حاکم بر زندگی حضرت زهرا سلاماللهعلیها
با بایدها و نبایدهای زندگی مشترک حضرت زهرا و امیرالمومنین علیهماالسلام آشنا شوید
حجتالاسلام والمسلمین رفیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واسه مرد خونه نشینی بَده🖤😭😭
اگر دلتون شکست .و قطره اشکی مهمان چشمتان شد
ما رو هم دعا کنید ......
ای واااای مادرم 😭
#فاطمیه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
آدمپیرمیشود
وقتیمادرشراصدامیزند
وجوابینمیشنود!
برایدلکودکیکهگفت:
کلمینی،یااماه،اناابنکالحسین! (:
#فاطمیه