⚠️ روایت یک داستان واقعی!
✍چند روز پیش کیف مدرسهای پسر و دخترم رو دادم برای تعمیرات. نو بودند ولی بند حمایل و یکی از زیپهای هرکدوم خراب شده بود. کاغذ رسید رو از تعمیرکار تحویل گرفتم و قرار شد یکی دو روزه تعمیرشون کنه و تحویلم بده.
💵 دو روز بعد، حدود ساعت ۱۱ شب برای تحویل کیف ها مراجعه کردم. هر دو تا کیف تعمیر شده بودند. کاغذ رسید رو تحویل دادم و خواستم هزینه تعمیر رو بپردازم که تعمیرکار به من گفت: «شما میهمان امام زمان هستید! هزینه نمی گیرم، فقط یه تسبیح صلوات نذر ظهورش بخونید!»
📿 از شنیدن نام مولا و آقایمان، کمی جا خوردم!
گفتم: «تسبیحِ صلوات رو حتما میخونم، ولی لطفا پول رو هم قبول کنید! آخه شما زحمت کشیدهاید و کار کردهاید.» گفت: «این نذر چند سال منه. هر صدتا مشتری، پنج تای بعدیش نذر امام زمانه!»
📋 بعد هم دستهی قبضهاش رو به من نشون داد. هر از چندگاهی روی تهفیشِ قبضها نوشته شده بود: «میهمان امام زمان!» گفت این یه نذر و قراردادیه بین من و امام زمان و نفراتی که این قبض ها به اونا بیفته؛ هرکاری که داشته باشن، مجانی انجام میشه فقط باید یه تسبیح صلوات نذر ظهور آقا بخونن!
🔹 اصرار من برای پرداخت هزینه، فایده نداشت! از تعمیرکار خداحافظی کردم، کیفها رو برداشتم و از مغازه اومدم بیرون. اون شب رو تا مدتها داشتم به کار ارزشمند و جالب این تعمیرکارِ عزیز فکر میکردم...
🔆 به این فکر کردم که اگر همه ما ها در همین حد هم که شده برای ظهور قدمی برداریم، چه اتفاق زیبایی برای خودمون و اطرافیانمون میافته! من تصمیمم رو گرفتم. اولین قدم این بود که این عمل خداپسندانه رو برای دیگران هم نقل کنم.
❓ ما برای امام زمان چه کاری کردیم؟⁉️‼️
———🌻⃟———
✍یکی از صالحان دعا میکرد:
پروردگارا در روزی ام برکت ده »
کسی پرسید:چرا نمیگویی روزی ام ده؟
ڱفت روزی را خدا برای همه
ضمانت کرده است...
اما من برکت را در رزق طلب میکنم چیزیست
که خدا به هرکس بخواهد میدهد
(نه به همگان)
اگر در مال بیاید ، زیادش میکند .
اگر درفرزند بیاید ،صالحش میکند .
اگر درجسم بیاید، قوی وسالمش میکند .
و اگر درقلب بیاید،خوشبختش می کند.
———🌻⃟————
چه زود فراموش کردند کسانی که
دیروز در تشییع پیکر پاک سردار دلها
فریاد «من یک سلیمانی هستم» سر می دادند،
امروز می گویند:
*«رای نمی دهم»!!!!!!*
#شهید_سلیمانی در هیچ عرصه ای تماشاچی نبود....
🌺به نیابت از سردار سلیمانی رای میدهم🌺✌️
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@nahjolbalagheiha
┗━━━🍂━
20.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : مقام جناب حمزه در کلام معصومین علیهم السلام
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_رفیعی
1.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در تشییع جنازه حاج قاسم همه می گفتن من قاسم سلیمانی هستم ؛ صفحه آخر شناسنامه حاج قاسم پر از مُهر انتخابات بود شناسنامه شما چطور ؟ مثل شناسامه حاج قاسمه ؟
4.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨﷽✨
🔻چرا من باید تو انتخابات شرکت کنم؟
🔻 مگه رأی من اصلا فایده ای هم دارد؟
#رئیسی #انتخابات
#انتخابات_1400
#سرطان_اصلاحات_امریکایی
#من_رای_میدهم
🗳 مرجع اخبار انتخابات 1400
↲ در مکتب حاج قاسم، هر رای دهنده یک مدافع حرم است...
#عکس_نوشت
#حاج_قاسم
#ایران_قوی
#محتوا_انتخابات_1400
4.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
➖به کی رای بدیم؟
➕توی یک کلمه☝️
👤استاد #رائفی_پور
🌺
امام حسین علیه السلام میفرمایند:
حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه
داراى غيبتى است كه گـروهى در آن
مـرحـله مُـرتـد مى شـونـد و گـروهـى
ثابت قدم مىمانند و اظهار خشنودى
مىكنند، افراد مرتد به آنها مى گويند:
اين وعده كى خواهد بود اگر راست میگویید؟
كسى كه در زمان غيبت در مقابل اذيّت و آزار
و تكذيب آنها #صبور باشد، مجاهدى است كه
با شمشير در كنار رسول خدا جهاد كرده است.
📚بحارالأنوار، ج 51 ، ص 133
#دام_شیطان😈
#قسمت_دهم 🎬
بیژن میگفت اگر ارتباط برقرارکنی,میتونی فرادرمانی هم بکنی ,من سرم یه کم شوره میزد ,گفتم با کارهایی که بیژن گفته یک ارتباط میگیرم هم آروم میشم وهم شوره ی سرم رادرمان میکنم
بیژن گفت :توشروع کن ومنم ازاینور برای موفقیتت یک سری اعمال خاص انجام میدم.
قران و,مفاتیح ونهج البلاغه وهرچی که حدس میزدم آیات قران در اون باشه ,جمع کردم وگذاشتم تو هال
مامان داشت شام اماده میکرد یک نگاه کردبه من وگفت:هماجان بیا اشپزخونه پیش من بشین.
گفتم :الان یه کم کاردارم ,انجام دادم میام.
رفتم اتاقم ومشغول شدم,پشت به قبله نشستم و وردا راگفتم وگفتم ,کم کم احساس سنگینی کسی رادرکنارم میکردم,
احساس میکردم دونفر دوطرفم نشستند
,یکباره یه رعشه تمام وجودم راگرفت,رو زمین افتادم,حس میکردم یکی روسینه ام نشسته و هی گلوم را فشارمیده ,احساس خفگی داشتم ,هرکارمیکردم ,نفسم بازنمیشد ,توهمین عالم بودم,مادرم دررابازکرد
,تامنودرحالی مثل تشنج دید جیغ کشید وبابام راصدازد.
گلوم فشرده میشد,تنگی نفسم بیشترمیشد,رنگم کبود کرده بود ,بابا اومد بلند فریادمیزد یاصاحب الزمان,یاصاحب الزمان..
هر یاصاحب الزمانی که میگفت ,نفس من بازترمیشد,تااینکه حس کردم اون فرد ازروسینه ام بلند شد....
به حالت عادی برگشتم,بابا زنگ زده بود اورژانس
آمبولانس رسید
معاینه کردند ,گفتند چیزیش نیست,احتمالا یک حملهی عصبی بهش دست داده,بهتره به یک دکتر مغز و اعصاب مراجعه کنید.
#ادامه_دارد ...
#رمان