این چک سفید امضا رو بگیر قید امام حسین علیه‌السلام بزن ! ❁❅❁❅❁❅❁

🖤دیروز علیرضا جهانبخش گل زد و به خاطر محرم خوشحالی نکرد و مچ‌بند مشکیش رو هم بوسید ✨ *یاحسین*🖤

حرکت جالب پهپادها در آسمان زرین شهر بمناسبت عاشورا

💥و ناگهان فرا میرسد...❗مواظب اعمال و رفتارمان باشیم که ناگهان دیر می‌شود 🔮استاد عالی

همدیگر را درک کنیم بدون هیچ بهانه https://eitaa.com/joinchat/3344760855C17713c4a73 انشار با ذکر لینک مطالعات اسلامی زنان @women92 ما را دراینستا گرام دنبال کنید https://instagram.com/islamic_women_studies?utm_medium=copy_link

این سه ذکر حسینی را بخاطر بسپار حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای رفیعی

✳ زینب را انتخاب‌هایش زینب کرد 🔻 #زینب_کبری یک زن بزرگ است. عظمتی که این زن بزرگ در چشم ملت‌های اسلامی دارد از چیست؟ نمی‌شود گفت به‌خاطر این است که دختر #علی‌_بن‌_ابی‌طالب یا خواهر #حسین‌_بن‌_علی و یا #حسن_بن_علی است. نسبت‌ها هرگز نمی‌توانند چنین عظمتی را خلق کنند. همه‌ی ائمه‌ی ما دختران و مادران و خواهرانی داشتند اما کو یک نفر مثل زینب کبری؟ 🔸 ارزش و عظمت زینب کبری به خاطر موضع و حرکت عظیم انسانی و اسلامی و بر اساس تکلیف الهی است. کار او، تصمیم او، نوع حرکت او، به او این‌طور عظمت بخشید. هر کس چنین کاری بکند، ولو دختر #امیرالمؤمنین هم نباشد، عظمت پیدا می‌کند. بخش عمده‌ی این عظمت از این‌جاست که اولاً موقعیت را شناخت؛ هم موقعیت قبل از رفتن امام حسین به #کربلا، هم موقعیت لحظات بحرانی روز #عاشورا، هم موقعیت حوادث کشنده بعد از شهادت امام حسین را و ثانیاً طبق هر موقعیت یک انتخاب کرد. این انتخاب‌ها زینب را ساخت. 👤 #رهبر_معظم_انقلاب 📚 از کتاب #انسان_250_ساله

#قصّه‌دلبـری🌸💕 #قسمت87 امیرحسین سه ماه و نیمه بود که از سوریه برگشت. میخواست ببینه امیرحسین اونو میشناسه یا نه!؟ دستشو دراز کرد که بره بغلش، خوشحال شده بود که: +خون خون رو میکشه! وقتی دید موهای دور سر بچه داره میریزه، راضی شد با ماشین کوتاه کنه. خیلی ناز و نوازشش می کرد؛ از بوسیدن گذشته بود به سر و صورتش لیس میزد می گفتم: - یه وقت نخوریش؟‌!! همش میگفت: +منو بابام و پسرم خوبیم! بی نهایت پدرش رو دوست داشت. تا تو خونه بود خودش همه کارهای امیرحسین رو انجام می‌داد از پوشک عوض کردن و حموم بردن تا دادن‌ شیرِ کمکی و گرفتن آروغش..

#قصّه‌دلبـری🌸💕 #قسمت88 چپ و راست گوشیش رو می گرفت جلوم که این کلیپ رو ببین! زن لبنانی بالای جنازه پسر شهیدش قرص و محکم ایستاده بود و رجز می خوند. می‌گفت: + اگه عمودی رفتم افقی برگشتم،گریه زاری نکن... مثل این زن محکم باش. اینقدر از این نماهنگ ها نشون می داد که بهش آلرژی پیدا کردم. آخری ها از دستش کفری می‌شدم. بهش میگفتم: - شهادت مگه الکیه؟! باشه تو‌ برو شهید شو، قول میدم محکم باشم! نصیحت میکرد بعد از من چطور رفتار کن با چه کسایی ارتباط داشته باش. به فکر شهادت بود و برای بعد از اونم برنامه خودش رو تنظیم کرده بود. تو قالب شوخی و گاهی هم جدی حرف هاشو می‌زد. میگفت: +اینکه اینقدر توی سوریه موندم یا کم زنگ میزنم برای اینکه هم شما راحت تر دل بکَنین؛ هم من..!