پخش #قسمت_دوم مجموعه مستند #ستاره_های_دنباله_دار
نگاهی به زندگانی شهیدان مصطفوی
امشب ۱۲ مهرماه ساعت ۲۲:۰۷ شبکه خوزستان
کاری از گروه تلویزیونی سپاه ولی عصر (عج) خوزستان
کارگردان: فاضل موزانی
تهیه کننده:محمد رضا نعمتی
مدیر تولید: امیر ضیغمی
گزارشگر: هاجر موزانی
تصویربرداران : محمد ابراهیمی _ صادق مجرد
گرافیست :سید علی عالمشاه
روابط عمومی و تبلیغات سپاه ولی عصر (عج) خوزستان
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 از کنار رنجهای رسول خدا ساده نگذریم!
◾️چطور مظلومیتهای امام حسین(ع) باید ذکر شود، اما مظلومیتهای پیامبر(ص) نباید ذکر بشود؟!
مداحی آنلاین - ویژه شهادت امام حسن مجتبی.mp3
6.46M
🏴 #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)
👌 #پادکست بسیار شنیدنی
🎤حجتالاسلام #دارستانی
🎤 #حسین_سیب_سرخی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔴بهترین #سخنرانی های روز
♨️ @Maddahionlin 👈
#تولد_دوباره
#بی_تو_هرگز
#قسمت_پنجاه_و_هفتم : تقصیر پدرم بود 👨
این رو گفتم و از جا بلند شدم ... با صدای بلند خندید😄 ...
- دزد؟ ... از نظر شما رئیس دانشگاه دزده؟ ...
- کسی که با فریفتن یه نفر، اون رو از ملتش جدا می کنه ... چه اسمی میشه روش گذاشت؟😠 ... هر چند توی نگهداشتن چندان مهارت ندارن ... بهشون بگید، هیچ کدوم از این شروط رو قبول نمی کنم 😤...
از جاش بلند شد ...
- تا الان با شخصی به استقامت شما برخورد نداشتن😳 ... هر چند ... فکر نمی کنم کسی، شما رو برای اومدن به اینجا مجبور کرده باشه😐 ...
نفس عمیقی کشیدم ...
- چرا، من به اجبار اومدم ... به اجبار پدرم ...
و از اتاق خارج شدم ...
برگشتم خونه🏡 ... خسته تر از همیشه ... دل تنگ مادر و خانواده ... دل شکسته💔 از شرایط و فشارها ...
از ترس اینکه مادرم بفهمه این مدت چقدر بهم سخت گذشته ... هر بار با یه بهانه ای تماس ها 📞رو رد می کردم ... سعی می کردم بهانه هام دروغ نباشه ... اما بعد باز هم عذاب وجدان می گرفتم ... به خاطر بهانه آوردن ها از خدا حجالت می کشیدم😓 ... از طرفی هم، نمی خواستم مادرم نگران بشه ...
حس غذا درست کردن یا خوردنش رو هم نداشتم🍛 ... رفتم بالا توی اتاق ... و روی تخت ولا شدم ...
- بابا ... می دونی که من از تلاش کردن و مسیر سخت نمی ترسم ... اما ... من، یه نفره و تنها ... بی یار و یاور😢 ... وسط این همه مکر و حیله و فشار ... می ترسم از پس این همه آزمون سخت برنیام😖 ... کمکم کن تا آخرین لحظه زندگیم ... توی مسیر حق باشم ... بین حق و باطل دو دل و سرگردان نشم ...
همون طور که دراز کشیده بودم ... با پدرم حرف می زدم ... و بی اختیار، قطرات اشک از چشمم سرازیر می شد😭 ...
#تولد_دوباره
#بی_تو_هرگز
#قسمت_پنجاه_و_هشتم : حس دوم
درخواست تحویل مدارکم رو به دانشگاه دادم🏢 ... باورشون نمی شد می خوام برگردم ایران ...
هر چند، حق داشتن ... نمی تونم بگم وسوسه شیطان😈 و اون دنیای فوق العاده ای که برام ترتیب داده بودن ... گاهی اوقات، ازم دلبری نمی کرد😒 ... اونقدر قوی که ته دلم می لرزید ...
زنگ زدم ایران📱 و به زبان بی زبانی به مادرم گفتم می خوام برگردم ... اول که فکر کرد برای دیدار میام ... خیلی خوشحال شد😄 ... اما وقتی فهمید برای همیشه است ... حالت صداش تغییر کرد ... توضیح برام سخت بود ...
- چرا مادر؟😖 ... اتفاقی افتاده؟ ...
- اتفاق که نمیشه گفت ... اما شرایط برای من مناسب نیست ... منم تصمیم گرفتم برگردم ... خدا برای من، شیرین تر از خرماست😌 ...
- اما علی که گفت ...
پریدم وسط حرفش ... بغض گلوم رو گرفت😢 ...
- من نمی دونم چرا بابا گفت بیام ... فقط می دونم این مدت امتحان های خیلی سختی رو پس دادم😩 ... بارها نزدیک بود کل ایمانم رو به باد بدم ... گریه ام گرفت ... مامان نمی دونی چی کشیدم ... من، تک و تنها ... له شدم😭 ...
توی اون لحظات به حدی حالم خراب بود که فراموش کردم ... دارم با دل یه مادر که دور از بچه اش، اون سر دنیاست ... چه می کنم ... و چه افکار دردآوری رو توی ذهنش وارد می کنم...
چند ساعت بعد، خیلی از خودم خجالت کشیدم😖 ...
- چطور تونستی بگی تک و تنها ... اگر کمک خدا نبود الان چی از ایمانت مونده بود؟ ... فکر کردی هنر کردی زینب خانم؟😤 ...
غرق در افکار مختلف ... داشتم وسایلم رو می بستم که تلفن زنگ زد ☎️... دکتر دایسون ... رئیس تیم جراحی عمومی بود ... خودش شخصا تماس گرفته بود تا بگه ... دانشگاه با تمام شرایط و درخواست های من موافقت کرده😱 ...
برای چند لحظه حس پیروزی عجیبی بهم دست داد😊 ... اما یه چیزی ته دلم می گفت ... اینقدر خوشحال نباش ... همه چیز به این راحتی تموم نمیشه ...
و حق، با حس دوم بود😒 ...
🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴
*100 خصلت از #خصوصيات_رفتاری
#پيامبر_اکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم)👇👇👇
۱- هنگام راه رفتن با آرامش و وقار راه می رفت.
۲- در راه رفتن قدم ها را بر زمين نمي کشيد.
۳- نگاهش پيوسته به زير افتاده و بر زمين دوخته بود.
۴- هرکه را مي ديد مبادرت به سلام مي کرد و کسي در سلام بر او سبقت نگرفت.
۵- وقتي با کسي دست مي داد دست خود را زودتر از دست او بيرون نمي کشيد.
۶- با مردم چنان معاشرت مي کرد که هرکس گمان مي کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است.
۷- هرگاه به کسي مي نگريست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمي کرد.
۸- هرگز به روي مردم چشم نمي دوخت و خيره نگاه نمي کرد.
۹- چون اشاره مي کرد با دست اشاره مي کرد نه با چشم و ابرو.
۱۰- سکوتی طولانی داشت و تا نياز نمي شد لب به سخن نمي گشود.
۱۱- هرگاه با کسي، هم صحبت مي شد به سخنان او خوب گوش فرا مي داد.
۱۲- چون با کسي سخن مي گفت کاملا برمي گشت و رو به او می نشست.
۱۳- با هرکه مي نشست تا او اراده برخاستن نمي کرد آن حضرت برنمي خاست.
۱۴- در مجلسي نمي نشست و برنمي خاست مگر با ياد خدا.
۱۵- هنگام ورود به مجلسي در آخر و نزديک درب مي نشست نه در صدر آن.
۱۶- در مجلس جاي خاصي را به خود اختصاص نمي داد و از آن نهي مي کرد.
۱۷- هرگز در حضور مردم تکيه نمي زد.
۱۸- اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
۱۹- اگر در محضر او چيزي رخ مي داد که ناپسند وي بود ناديده مي گرفت.
۲۰- اگر از کسي خطايي صادر مي گشت آن را نقل نمي کرد.
۲۱- کسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي کرد.
۲۲- هرگز با کسي جدل و منازعه نمي کرد.
۲۳- هرگز سخن کسي را قطع نمي کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگويد.
۲۴- پاسخ به سوالي را چند مرتبه تکرار مي کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
۲۵- چون سخن ناصواب از کسي مي شنيد. نمي فرمود: «چرا فلاني چنين گفت» بلکه مي فرمود « بعضي مردم را چه مي شود که چنين مي گويند؟»
۲۶- با فقرا زياد نشست و برخاست مي کرد و با آنان هم غذا مي شد.
۲۷- دعوت بندگان و غلامان را مي پذيرفت.
۲۸- هديه را قبول مي کرد اگرچه به اندازه يک جرعه شير بود.
۲۹- بيش از همه صله رحم به جا مي آورد.
۳۰- به خويشاوندان خود احسان مي کرد بي آنکه آنان را بر ديگران برتري دهد.
۳۱- کار نيک را تحسين و تشويق مي فرمود و کار بد را تقبيح مي نمود و از آن نهي مي کرد.
۳۲- آنچه موجب صلاح دين و دنياي مردم بود به آنان مي فرمود و مکرر ميگفت هرآنچه حاضران از من مي شنوند به غايبان برسانند.
۳۳- هرکه عذر مي آورد عذر او را قبول مي کرد.
۳۴- هرگز کسي را حقير نمي شمرد.
۳۵- هرگز کسي را دشنام نداد و يا به لقب هاي بد نخواند.
۳۶- هرگز کسي از اطرافيان و بستگان خود را نفرين نکرد.
۳۷- هرگز عيب مردم را جستجو نمي کرد.
۳۸- از شر مردم برحذر بود ولي از آنان کناره نمي گرفت و با همه خوشخو بود.
۳۹- هرگز مذمت مردم را نمي کرد و بسيار مدح آنان نمي گفت.
۴۰- بر جسارت ديگران صبر مي فرمود و بدي را به نيکي جزا مي داد.
۴۱- از بيماران عيادت مي کرد اگرچه دور افتاده ترين نقطه مدينه بود.
۴۲- سراغ اصحاب خود را مي گرفت و همواره جوياي حال آنان مي شد.
۴۳- اصحاب را به بهترين نام هايشان صدا مي زد.
۴۴- با اصحابش در کارها بسيار مشورت مي کرد و بر آن تاکيد مي فرمود.
۴۵- در جمع يارانش دايره وار مي نشست و اگر غريبه اي بر آنان وارد مي شد نمي توانست تشخيص دهد که پيامبر کداميک از ايشان است.
۴۶- ميان يارانش انس و الفت برقرار مي کرد.
۴۷- وفادارترين مردم به عهد و پيمان بود.
۴۸- هرگاه چيزي به فقير مي بخشيد به دست خودش مي داد و به کسي حواله نمي کرد.
۴۹- اگر در حال نماز بود و کسي پيش او مي آمد نمازش را کوتاه مي کرد.
۵۰- اگر در حال نماز بود و کودکي گريه مي کرد نمازش را کوتاه مي کرد.
۵۱- عزيزترين افراد نزد او کسي بود که خيرش بيشتر به ديگران مي رسيد.
۵۲- احدي از محضر او نا اميد نبود و مي فرمود « برسانيد به من حاجت کسي را که نمي تواند حاجتش را به من برساند.»
۵۳- هرگاه کسي از او حاجتي مي خواست اگر مقدور بود روا مي فرمود و گرنه با سخني خوش و با وعده اي نيکو او را راضي مي کرد.
۵۴- هرگز جواب رد به درخواست کسي نداد مگر آنکه براي معصيت باشد.
۵۵- پيران را بسيار اکرام مي کرد و با کودکان بسيار مهربان بود.
۵۶- غريبان را خيلي مراعات مي کرد.
۵۷- با نيکي به شروران، دل آنان را به دست مي آورد و مجذوب خود مي کرد.
۵۸- همواره متبسم بود و در عين حال خوف زيادی از خدا بردل داشت .
۵۹- چون شاد مي شد چشم ها را بر هم مي گذاشت و خيلي اظهار فرح نمي کرد.
۶۰- اکثر خنديدن آن حضرت تبسم بود و صدايش به خنده بلند نمي شد .👇👇