✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_یازدهم
💠 احساس میکردم از دهانش آتش میپاشد که از درد و ترس چشمانم را در هم کشیدم و پشت پلکم همچنان مصطفی را میدیدم که با دستی پر از #خون سینهاش را گرفته بود و از درد روی زمین پا میکشید.
سوزش زخم شانه، مصیبت خونی که روی صندلی مانده و همسری که حتی از حضورش #وحشت کرده بودم؛ همه برای کشتنم کافی بود و این تازه اول مکافاتم بود که سعد بیرحمانه برایم خط و نشان کشید:
«من از هر چی بترسم، نابودش میکنم!»
💠 از آینه چشمانش را میدیدم و این چشمها دیگر بوی خون میداد و زبانش هنوز در خون میچرخید:
«ترسیدم بخواد ما رو تحویل بده، #نابودش کردم! پس کاری نکن ازت بترسم!»
با چشمهایش به نگاهم شلاق میزد و میخواست ضرب شصتش تا ابد یادم بماند که عربده کشید:
«به جون خودت اگه ازت بترسم، نابودت میکنم نازنین!»
هنوز باورم نمیشد #عشقم قاتل شده باشد و او به قتل خودم تهدیدم میکرد که باور کردم در این مسیر اسیرش شده و دیگر روی زندگی را نخواهم دید.
💠 سرخی گریه چشمم را خون کرده و خونی به تنم نمانده بود که صورتم هرلحظه سفیدتر میشد و او حالم را از آینه میدید که دوباره بیقرارم شد:
«نازنین چرا نمیفهمی بهخاطر تو این کارو کردم؟! پامون میرسید #دمشق، ما رو تحویل میداد. اونوقت معلوم نبود این جلادها باهات چیکار میکردن!»
نیروهای امنیتی #سوریه هرچقدر خشن بودند، این زخم از پنجه همپیالههای خودش به شانهام مانده بود، یکی از همانها میخواست سرم را از تنم جدا کند و امروز سعد مقابل چشم خودم مصطفی را با چاقو زد که دیگر #عاشقانههایش باورم نمیشد و او از اشکهایم #پشیمانیام را حس میکرد که برایم شمشیر را از رو کشید:
«با این جنازهای که رو دستمون مونده دیگه هیچکدوم حق انتخاب نداریم! این راهی رو که شروع کردیم باید تا تهش بریم!»
💠 دیگر از چهرهاش، از چشمانش و حتی از شنیدن صدایش میترسیدم که با صورتم به پنجره پناه بردم و باران اشک از چشمانم روی شیشه میچکید.
در این ماشین هنوز عطر مردی میآمد که بیدریغ به ما #محبت کرد و خونش هنوز مقابل چشمانم مانده بود که از هر دو چشمم به جای اشک خون میبارید.
در این کشور غریب تنها سعد آشنایم بود و او هم دیگر #قاتل جانم شده بود که دلم میخواست همینجا بمیرم.
پشت شیشه اشک، چشمم به جاده بود و نمیدانستم مرا به کجا میکشد که ماشین را متوقف کرد و دوباره نیش صدایش گوشم را گزید:
«پیاده شو!»
💠 از سکوتم سرش را چرخاند و دید دیگر از نازنین جنازهای روی صندلی مانده که نگاهش را پردهای از اشک گرفت و بیهیچ حرفی پیاده شد.
در را برایم باز کرد و من مثل کودکی که گم شده باشد، حتی لبهایم از #ترس میلرزید و گریه نفسم را برده بود که دل سنگش برایم سوخت.
موهایم نامرتب از زیر شال سفیدی که دیشب سمیه به سرم پیچیده بود، بیرون زده و صورتم همه از #درد و گریه در هم رفته بود که با هر دو دستش موهایم را زیر شال مرتب کرد و نه تنها دلش که از دیدن این حالم کلماتش هم میلرزید:
«اگه میدونستم اینجوری میشه، هیچوقت تو رو نمیکشوندم اینجا، اما دیگه راه برگشت نداریم!»
💠 سپس با نگاهش ادامه مسیر را نشانم داد و گفت:
«داریم نزدیک #دمشق می شیم، باید از اینجا به بعد رو با تاکسی بریم. میترسم این ماشین گیرمون بندازه.»
دستم را گرفت تا از ماشین پیاده شوم و نگاهم هنوز دنبال خط خون مصطفی بود که قدم روی زمین گذاشتم و دلم پیش عطرش جا ماند.
سعد میترسید فرار کنم که دستم را رها نمیکرد، با دست دیگرش مقابل ماشینها را میگرفت و من تازه چشمم به تابلوی میان جاده افتاد که حسی در دلم شکست.
💠 دستم در دست سعد مانده و دلم از قفس سینه پرید که روی تابلو، مسیر #زینبیه دمشق نشان داده شده و همین اسم چلچراغ گریه را دوباره در چشمم شکست.
سعد از گریههایم کلافه شده بود و نمیدانست اینبار خیال دیگری خانه خاطراتم را زیر و رو کرده که دلم تنها آغوش #مادرم را تمنا میکرد.
همیشه از زینبیه دمشق میگفت و نذری که در حرم #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) کرده و اجابت شده بود تا نام مرا زینب و نام برادرم را ابوالفضل بگذارد؛
ابوالفضل پای #نذر مادر ماند و من تمام این #اعتقادات را دشمن آزادی میدیدم که حتی نامم را به مادرم پس دادم و نازنین شدم.
💠 سالها بود #خدا و دین و مذهب را به بهانه آزادی از یاد برده و حالا در مسیر #مبارزه برای همین آزادی، در چاه بیانتهایی گرفتار شده بودم که دیگر #امید رهایی نبود...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد✨با زدن انگشت بر روی لینک👇به ما بپیوندید
لینک بانوان فرهیخته فلارد
┄┅═✧❁•🍃🌻🍃•❁✧═┅┄ @banovan_farhikhte_felard
┄┅═✧❁•🍃🌻🍃•❁✧═┅┄
🍃🌺 #نگرانی چیزی را حل نمی کند
#نا_امید بودن توجه خداوند را جلب نمی کند
تو باید #امیدوار باشی
در زمان گرفتاری ها به جای لعنت فرستادن و غر زدن
#قوی باش و #صبور
هر #شرايط_بدى، در خودش يك چيز #مثبتى داره
حتى يك ساعتى كه كار نميكنه هم دوبار در روز وقت رو درست نشون ميده
#نیمه پر لیوان رو ببین.
#خدا ميدونه چى برات بهترينه
هیچ شبی پایان زندگی نیست.
👈از ورای هر شب دوبارہ خورشید طلوع می کند.
و #بشارت صبحی دیگر می دهد
این یعنی #امید همیشه زنده اس.
🦋 إنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّویٰ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذلِکُمُ اللَّهُ فَأَنَّیٰ تُؤْفَکُونَ
🌺🌿 بی تردید خدا شکافنده دانه و هسته است زنده را از مرده بیرون می آورد، و بیرون آورنده مرده از زنده است این است خدا، پس چگونه[ از حق] منصرفتان می کنند؟
📗 آیه 95 سوره انعام
http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b
@hamsardarry 💕💕💕
✳️#فرمان_جهاد
امام خامنهای:
📌شما #جوانان عزیز و دانشجویان عزیز که به معنای واقعی کلمه میوهی دل ملّت و #امید آیندهی این کشورید، به مسئلهی #تبیین اهمّیّت بدهید. خیلی از #حقایق هست که باید تبیین بشود.
📌در قبال این حرکت گمراهکنندهای که از صد طرف به سمت ملّت ایران سرازیر است و تأثیرگذاری بر #افکار_عمومی که یکی از هدفهای بزرگ دشمنان ایران و اسلام و انقلاب اسلامی است و دچار ابهام نگه داشتنِ افکار و رها کردن اذهان مردم و بخصوص جوانها، #حرکت_تبیین خنثیکنندهی این توطئهی #دشمن و این حرکت دشمن است.
📌هر کدام از شما به عنوان یک وظیفه، مثل یک #چراغی، مثل یک نوری #پیرامون خودتان را روشن کنید.
میتوانید در این زمینه به معنای واقعی کلمه #جهاد کنید. البتّه اصل قطعی در این باب این است که بایستی از شیوهی #اخلاقی در این کار پیروی کرد.
بایستی حقایق را با #منطق_قوی، #سخن_متین و #عقلانیّت_کامل، همراه با زینت #عاطفه و عواطف انسانی، و بهکارگیری #اخلاق منتشر کرد. امروز #همه_ما بایستی در این میدان حرکت بکنیم؛ هر کدام به نحوی و با سهمی که در این راه داریم.
۱۴۰۰/۰۷/۰۵
#جهاد_تبيين
52.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 ببینید | دوم فروردینماه سالروز هجوم مأموران ستم شاهی پهلوی به مدرسه مبارکه فیضیه قم (۱۳۴۲ هش)
.
💠🌸🍃🌺🍃🌸💠
💠کسانی که برای مردم سخن می گویند، پیام میفرستند، مینویسند، تلاش میکنند، هرچه میتوانند در مردم #امید ایجاد کنند. ۱۴۰۱/۰۱/۰۱
☀️#امام_خامنهای
—————————
🇮🇷@SANGAR_1🇮🇷
🇮🇷@SANGAR_5🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 تلاوتی که امام خامنهای توصیه کردند آن را بشنوید
محفل انس با قرآن کریم در اولین روز ماه مبارک رمضان. ۱۴۰۱/۰۱/۱۴
#بهار_قران #ماه_مبارک_رمضان
#رهبری
💠🌸🍃🌺🍃🌸💠
💠کسانی که برای مردم سخن می گویند، پیام میفرستند، مینویسند، تلاش میکنند، هرچه میتوانند در مردم #امید ایجاد کنند. ۱۴۰۱/۰۱/۰۱
☀️#امام_خامنهای
—————————
🇮🇷@SANGAR_1🇮🇷
🇮🇷@SANGAR_5🇮🇷
🥀♡
🖼 امضای صیاد🔺
▪️امروز بیست و یکم فروردین ماه #سالگرد_شهادت_سپهبد_صیاد_شیرازی بهدست منافقین تروریست است.
🌷یاد و نامش گرامی و راهش پُر رهرو باد.
.
💠🌸🍃🌺🍃🌸💠
💠کسانی که برای مردم سخن می گویند، پیام میفرستند، مینویسند، تلاش میکنند، هرچه میتوانند در مردم #امید ایجاد کنند. ۱۴۰۱/۰۱/۰۱
☀️#امام_خامنهای
—————————
🇮🇷@SANGAR_1🇮🇷
🇮🇷@SANGAR_5🇮🇷
26.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_هشتم
💠 شنیدن همین جمله کافی بود تا کاسه دلم ترک بردارد و از رفتن حلیه #وحشت کنم.
در هیاهوی بیمارانی که عازم رفتن شده بودند حلیه کنارم رسید،
صورت پژمردهاش به #شوق زنده ماندن یوسف گل انداخته و من میترسیدم این سفرِ آخرشان باشد که زبانم بند آمد و او مشتاق رفتن بود که یوسف را از آغوش لختم گرفت و با صدایی که از این #معجزه به لرزه افتاده بود، زمزمه کرد:
«نرجس #دعا کن بچهام از دستم نره!»
💠 به چشمان زیبایش نگاه میکردم، دلم میخواست مانعش شوم، اما زبانم نمیچرخید و او بیخبر از خطری که #تهدیدشان میکرد، پس از روزها به رویم لبخندی زد و نجوا کرد:
«عباس به من یه باطری داده بود! گفته بود هر وقت لازم شد این باطری رو بندازم تو گوشی و بهش زنگ بزنم.»
و بغض طوری گلویش را گرفت که صدایش میان گریه گم شد:
«اما آخر عباس رفت و نتونستم باهاش حرف بزنم!»
💠 رزمندهای با عجله بیماران را به داخل هلیکوپتر میفرستاد، نگاه من حیران رفتن و ماندن حلیه بود و او میخواست #حسرت آنچه از دستش رفته به من هدیه کند که یوسف را محکمتر در آغوش گرفت،
میان جمعیت خودش را به سمت هلیکوپتر کشید و رو به من خبر داد:
«باطری رو گذاشتم تو کمد!»
قلب نگاهم از رفتنشان میتپید و میدانستم ماندنشان هم یوسف را میکُشد که زبانم بند دلم شد و او در برابر چشمانم رفت.
💠 هلیکوپتر از زمین جدا شد و ما عزیزانمان را بر فراز جهنم #داعش به این هلیکوپتر سپرده و میترسیدیم شاهد سقوط و سوختن پارههای تنمان باشیم که یکی از فرماندهان شهر رو به همه صدا رساند:
«به خدا #توکل کنید! عملیات آزادی #آمرلی شروع شده! چندتا از روستاهای اطراف آزاد شده! به مدد #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آزادی آمرلی نزدیکه!»
شاید هم میخواست با این خبر نه فقط دل ما که سرمان را گرم کند تا چشمانمان کمتر دنبال هلیکوپتر بدود.
💠 من فقط زیر لب #صاحبالزمان (علیهالسلام) را صدا میزدم که گلولهای به سمت آسمان شلیک نشود تا لحظهای که هلیکوپتر در افق نگاهم گم شد و ناگزیر یادگاریهای برادرم را به #خدا سپردم.
دلتنگی، گرسنگی، گرما و بیماری جانم را گرفته بود، قدمهایم را به سمت خانه میکشیدم و هنوز دلم پیش حلیه و یوسف بود که قدمی میرفتم و باز سرم را میچرخاندم مبادا #انفجار و سقوطی رخ داده باشد.
💠 در خلوت مسیر خانه، حرفهای فرمانده در سرم میچرخید و به زخم دلم نمک میپاشید که رسیدن نیروهای مردمی و شکست #محاصره در حالیکه از حیدرم بیخبر بودم، عین حسرت بود.
به خانه که رسیدم دوباره جای خالی عباس و عمو، در و دیوار دلم را در هم کوبید و دست خودم نبود که باز پلکم شکست و اشکم جاری شد.
💠 نمیدانستم وقتی خط حیدر خاموش و خودش #اسیر عدنان یا #شهید است، با هدیه حلیه چه کنم و با این حال بیاختیار به سمت کمد رفتم.
در کمد را که باز کردم، لباس عروسم خودی نشان داد و دیگر دامادی در میان نبود که همین لباس #عروس آتشم زد.
از گرما و تب خیس عرق شده بودم و همانجا پای کمد نشستم.
💠 حلیه باطری را کنار موبایلم کف کمد گذاشته بود و گرفتن شماره حیدر و تجربه حس #انتظاری که روزی بهاریترین حال دلم بود، به کام خیالم شیرین آمد که دستم بیاختیار به سمت باطری رفت.
در تمام لحظاتی که موبایل را روشن میکردم، دستانم از تصور صدای حیدر میلرزید و چشمانم بیاراده میبارید.
💠 انگشتم روی اسمش ثابت مانده و همه وجودم دست #دعا شده بود تا معجزهای شود و اینهمه خوشخیالی تا مغز استخوانم را میسوزاند.
کلید تماس زیر انگشتم بود، دلم دست به دامن #امام_مجتبی (علیهالسلام) شد و با رؤیایی دست نیافتنی تماس گرفتم.
چند لحظه سکوت و بوق آزادی که قلبم را از جا کَند!
💠 تمام تنم به لرزه افتاده بود، گوشی را با انگشتانم محکم گرفته بودم تا لحظه اجابت این معجزه را از دست ندهم و با #رؤیای شنیدن صدای حیدر نفسهایم میتپید.
فقط بوق آزاد میخورد، جان من دیگر به لبم آمده بود و خبری از صدای حیدرم نبود.
پرنده احساسم در آسمان #امید پر کشید و تماس بیهیچ پاسخی تمام شد که دوباره دلم در قفس دلتنگی به زمین کوبیده شد.
💠 پی در پی شماره میگرفتم، با هر بوق آزاد، میمُردم و زنده میشدم و باورم نمیشد شرّ عدنان از سر حیدر کم شده و #عشقم رها شده باشد.
دست و پا زدن در برزخ امید و ناامیدی بلایی سر دلم آورده بود که دیگر کارم از گریه گذشته و به درگاه #خدا زار میزدم تا دوباره صدای حیدر را بشنوم.
بیش از چهل روز بود حرارت احساس حیدر را حس نکرده بودم که دیگر دلم یخ زده و انگشتم روی گوشی میلرزید...
#ادامه_دارد
✌سه رباعی شاعر یزدی به مناسبت پیروزی تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی در برابر ولز🇮🇷
جا دارد اگر مُفرّح و خوشحالید
باید که به عزم " #تیم_ملی " بالید
در " دوحه " ، به روز چارم آذرماه
بر خاک، دماغ " وِلز " را خوش مالید
از عمق وجود خویشتن خوشحالند
خواهنده ی کسب بهترین آمالند
آنان که به عشق " #اهتزاز_پرچم "
بر غیرت " شیران وطن " می بالند
رنگ دل خویش را نمازی کردند
کوشش به " #امیدِ " سرفرازی کردند
مردان غیور " تیم ملی "، امروز
از عمق وجود خویش، بازی کردند
✨بسم الله الرحمن الرحيم✨
#تفسیر_قرآن_جلسه_103
🌹 آیه 104 سوره نساء - بخش2
💥 و َلَا تَهِنُواْ فِى ابْتِغَآءِ الْقَومِ إِنْ تَكُونُواْ تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيما
ً
#ترجمه: و در تعقیب دشمن سستى نكنید، اگر شما رنج مى كشید، همانا آنان نیز همان گونه كه شما رنج مى برید رنج مى برند، در حالى كه شما چیزى از خداوند امید دارید كه آنان امید ندارند، و خداوند همواره داناى حكیم است.
🔴 در جلسه قبلی به ترجمه واژه ها و شأن نزول آیه پرداختیم و در این جلسه به شرح و پیام های آیه می پردازیم.
این شأن نزول به ما مى آموزد كه مسلمانان بايد هيچ يک از تاكتيک هاى دشمن را از نظر دور ندارند؛ در برابر منطق دشمنان، منطق هاى نيرومندتر و در برابر سلاح هاى آنها سلاح هاى برتر، وگرنه حوادث به نفع دشمن تغيير شكل خواهد داد.
بنابراين، در عصرى همچون عصر ما بايد به جاى تأسّف خوردن در برابر حوادث دردناک و مفاسد وحشتناكى كه #مسلمانان را از هر سو احاطه كرده بطور فعّالانه دست به كار شوند، در برابر كتاب ها و مطبوعات ناسالم، كتب و مطبوعات سالم فراهم كنند، و در مقابل وسايل تبليغاتى مجهّز دشمنان از مجهّزترين وسايل تبليغاتى روز استفاده كنند، و در مقابل طرح هایی كه مكتب هاى مختلف سياسى و اقتصادى و اجتماعى ارائه مى دهند طرح هاى جامع اسلامى را به شكل روز در اختيار همگان قرار دهند، تنها با استفاده از اين روش است كه مىتوانند موجوديّت خود را حفظ كرده و به صورت يک گروه پيشرو در جهان درآيند.
اين آيه براى زنده كردن روح فداكارى در مسلمانان چنين مى فرماید: وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ؛ و در تعقیب #دشمن سستی نکنید. اشاره به اين كه در مقابل دشمنان سرسخت، روح تهاجم را در خود حفظ كنيد، زيرا از نظر روانى اثر فوق العاده اى در كوبيدن روحيّه ی دشمن دارد.
سپس استدلال زنده و روشنى براى اين حكم بيان مىكند و مى فرماید: إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللّهِ ما لا يَرْجُونَ؛ اگر شما رنج می کشید، همانا آنان نیز همان گونه که شما رنج می برید رنج می برند، در حالی که شما چیزی از #خداوند امید دارید که آنان امید ندارند.
و در پایان می فرماید: و کان الله علیما حکیما؛ و خداوند همواره دانای حکیم است.
و فراموش نکنید که تمام این ناراحتی ها و رنج ها و تلاش ها و کارهای شما از دیدگاه علم #خداوند مخفی نیست بنابراین نتیجه همه آنها را خواهید دید.
🔹#پيامهای_آیه104سوره_نساء🔹
✅ #مسلمانان باید روحیّه ى قوى داشته باشند و شكست هاى موردى (مثل اُحد) آنان را سست نكند.
✅ به جاى موضع تدافعى، در تعقیب دشمن و در حالت تهاجمى باشید.
✅ از عوامل روحیّه گرفتن #مؤمنان، مقایسه ى دردهاى خود با رنج دیگران و امید و توجّه به امدادهاى الهى و آگاهى اوست.
✅ با همه ى آسیب ها و تلخى هاى جنگ، شما پیروزید، چون امید به الطاف الهى دارید.
✅ #مسلمانان، امیدهاى گوناگون از خدا دارند. امید به امدادهاى غیبى، پیروزى، مرعوب شدن دشمن، پاداش هاى معنوى و امثال آن.
✅ #امید، بزرگترین اهرم حركت و سرمایه ى روحى رزمنده است. یا شهادت و سعادت، یا پیروزى.
✅ رنج و مشقّت مؤمنان در جنگ ها، در مدار علم و حكمت #خداوند است و لذا از آن جلوگیرى نمى كند.
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
✨بسم الله الرحمن الرحيم✨
#تفسیر_قرآن_جلسه_133
🌹 آیات 145 و 146 سوره نساء
💥 إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرا
ً
#ترجمه: قطعاً منافقان، در پست ترین عمق از آتشند و هرگز براى آنان هیچ یاورى نمى یابى.
💥 إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَٰٓئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ ۖ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا
#ترجمه: مگر كسانی كه توبه كردند، و اصلاح نمودند، و به خدا تمسّک جستند، و دینشان را برای خدا خالص ساختند؛ پس آنان همراه مؤمنان اند، و خداوند به زودی به مؤمنان پاداشی بزرگ خواهد داد.
🌷 #دَرک: عمیق ترین نقطه ى دریاست. به مطلبى هم كه عمق آن فهمیده شود، مى گویند: درک شد.
به پله هایى كه رو به پایین مى روند درک و به پله هایى كه رو به بالا مى روند درجه مى گویند. همان گونه كه بهشت، درجات دارد، جهنم هم دركات دارد.
🌷 #أسفل: پایین تر ، پست تر
🌷 #لن_تجد: هرگز نخواهی یافت
🌷 #نصیر: یاور
🌷 #تابوا: توبه کردند
🌷 #اعتصموا: تمسک جستند، نگه داشتند
🌷 #أخلصوا: خالص کردند، صاف کردند
🌷 #سوف: به زودی
🌷 #عظیم: بزرگ
این آیات همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است.
آيه 145 سوره نساء جايگاه #منافقان را در جهنم بیان می کند و می فرماید: إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً؛ قطعاً منافقان، در پست ترین عمق از آتشند و هرگز برای آنها هیچ یاوری نمی یابی.
از اين آيه به خوبى استفاده مى شود كه از نظر اسلام #نفاق بدترين انواع كفر، و منافقان دورترين مردم از خدا هستند، و به همين دليل جايگاه آنها بدترين و پستترين نقطه #جهنم است.
امّا در آیه بعد براى اين كه روشن شود حتّى اين افراد فوق العاده آلوده، راه بازگشت به سوى خدا و اصلاح موقعيّت خويشتن دارند، اضافه مى كند و می فرماید: إِلاَّ الَّذِينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللّهِ وَ أَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلّهِ؛ مگر کسانی که #توبه کردند و اصلاح نمودند و به خدا تمسک جستند و دینشان را برای خدا خالص ساختند. چنين كسانى سر انجام #اهل_نجات خواهند شد و همراه با مؤمنان خواهند بود که می فرماید: فَأُولئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَوْفَ يُؤْتِ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْراً عَظِيماً؛ پس آنان همراه مؤمنان اند و خداوند به زودى به مؤمنان پاداشی بزرگ خواهد داد.
🔹#پيامهای_آیات145و146سوره_نساء
✅ جایگاه #منافقان در دوزخ از کافران بدتر است.
✅ #جهنم، مراتبی دارد.
✅ در #قیامت، راهى براى نجات منافقان نیست.
✅ #شفاعت، شامل حال منافقان نمى شود.
✅ #راه_توبه، براى همه حتّى منافقان باز است و آنان را از «درک اسفل» به بهشت اعلا مى رساند.
✅ #انسان آزاد است و مى تواند آگاهانه تغییر جهت دهد.
✅ همراه با شدیدترین تهدیدها، به مردم #امید هم بدهید.
✅ #توبه تنها يک اظهار پشیمانى نیست، بلكه بازسازى همه جانبه است.
✅ توبه ى هر گناهى، به شكلى است. توبه ى نفاق، اصلاح به جاى تخریب، اعتصام به #خداوند به جاى وابستگى به این و آن، و اخلاص به جاى ناخالصى است.
✅ منافقانی که #توبه کردند، در جدا شدن از همفكرانشان احساس غربت نكنند. چون دوستان بهترى مى یابند.
✅ #مؤمنان، از توبه كنندگان واقعى استقبال كنند و آنان را از خود بدانند.
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 ویژه نوروز
📹 #کلیپ_نوشت | نوروز ایرانی؛ عید بهاری
💐 حضرت آیتالله خامنهای: یک نکته دربارهی #نوروز آمیختگی این عید ملّی با ذکر و نیایش و دعا و معنویّت است... بهار مظهر #امید است... #بهار به انسان میگوید که خزان و برگریزان حتماً رفتنی است و طراوت و نوسازی و نوگرایی حتماً آمدنی است. ۱۴۰۱/۰۱/۰۱
🌱ویژگیهای عید نوروزبراساس بیانات رهبرانقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️وقتی تا آخرین لحظه هم امید داشته باشی 👌
شک نکن حتی میتونی از گریه یه نفر هم آنقدر خوشحال بشی😍❤️
#امید
#فرزندآوری
➡️@shohadac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🌱
انرژی بگیریم🌱
#ایمان
#امید
🇮🇷کانال بصائر رضوی
http://eitaa.com/basaerrazavi
سروش
splus.ir/basaerrazavi15