برای شروین و داغ مانده بر قلب آرتین...
آهای شروین!
چه شد؟
حرفی نداری برای؟!!!
برای ترسیدن، برای لرزیدن به وقت دیدن هجوم وحشیانه...؟
برای خون های بی گناه شیراز!
برای جای بوسه گلوله
برای مادری که بی گناه جان داد و
برای نوجوان در خون غلتیده...
برای آرتین و سردی زندگی آینده؟
برای شاهچراغ و داغ بر دل مانده
برای بغض های در گلو و
برای چادر در خون تپیده ...
برای
زندگی، زندگی، زندگی!
آهای شروین!
این بود تصویر زیبای زن، زندگی، آزادی؟؟؟
این بود مفهوم مرد، میهن، آبادی؟؟؟
دیدی نتیجه دور شدن از بهشت اجباری را؟
دیدی شراره های جهنم اختیاری را؟
.
.
.
آه از غربت مردمان سرزمینم که عده ای با نوای شعر آزادی این چنین رنگ خون پاشیدند بر پایتخت زیبای شعر و شاعریش...
طنین آواز آزادیتان گلوله شد و درید سینه شیراز را، خون شد و بارید بر چهره ایران و اما...
اما شما، آن قدر برای حسرت بوسیدن در خیابان و رقصیدن خواندید و سرودید که امروز دیگر برایتان رمقی نمانده که بخوانید برای داغ لاله های شیراز!!
لعنت بر آواز سیاه آزادی...
لعنت بر هشتک سیاه زن زندگی آزادی
لعنت بر فریادهای ناشریف دانشگاه هایی که امروز بغض شد در گلوی آرتین...
لعنت بر دنیای پر دروغ مجازیتان...
آرتین غمگین نباش اگر کسی برای یتیمت نسرود!
این ها مرامشان همین است!....
همیشه جایی که خون برایشان نانی نداشت ساکت بودند و تماشاچی...
پسرم، اندوهگین نباش از این روزهای سرد یتیمی... منتظر دست پدرانه ای باش که با ظهورش انتقام داغ یتیمیت را، انتقام داغ لاله های شاهچراغ را بستاند...
آن روز نزدیک است، خیلی نزدیک...
🖤ما را در غمت شریک بدان🖤
✍آينــــــــــﮫ
#برای_آرتین
#برای_ظهور