eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
136 دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
9.6هزار ویدیو
381 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸💕 سکانسی بود که یه رزمنده لبنانی می‌خواست بره برای عملیات استشهادی. اطرافشو اسرائیلی ها گرفته بودن... خانومش باردار بود و اون لحظات میومد جلوی چشمش. وقتی می‌خواست ضامن‌رو بکشه، دستش می‌لرزید. تازه بعد از اون، ماموریت رفتناش برام ترسناک شده بود. ولی باز با خودم می‌گفتم: - اگه رفتنی باشه می‌ره، اگه هم موندنی باشه، می‌مونه! به‌ تحلیل آقای پناهیان هم رجوع می‌کردم که: +تا پیمونه‌ت پر نشه، تورو نمی‌برن. این جمله افکارم رو راحت می‌کرد. شنیده بودم جهاد باعث مرگ نمی‌شه و باید پیمونه عمرت پر بشه، اگه زمانش برسه، هرکجا باشی تموم می‌شه. اولین بار که رفته بود خط مقدم، رو پاش بند نبود... می‌گفت: +منو هم بازی دادن! متوجه نمی‌شدم چی میگه؛ بعد که اومد و توضیح داد که چی گذشته، تازه ترس افتاد به جونم! می‌خواستم بگم نرو. نیازی به قهر و دعوا هم نبود.. می‌تونستم با زبون خوش از رفتنش منصرفش کنم، باز حرف های آقای پناهیان تسکینم می‌داد. می‌گفت: +مادری تنها پسرش می‌خواسته بره جبهه، به زور راضی می‌شه. وقتی پسرش دفعه اول بر می‌گرده، دیگه اجازه نمی‌ده اعزام بشه! یه روز که این پسر میره برای خرید نون، ماشین می‌زنه بهش و کُشته می‌شه! این نکته آقای پناهیان همیشه تو گوشم بود، با خودم می‌گفتم: - اگه پیمونه عمرش پر بشه و با مریضی و تصادف و اینا‌ بره، من مانع هستم. از اول قول دادم مانع نشم.