eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
140 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
9.9هزار ویدیو
385 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 تمام تن و بدنم در هم شکست، وحشتزده چرخیدم و از آنچه دیدم سقف اتاق بر سرم کوبیده شد. عدنان کنار دیوار روی زمین نشسته بود، یک دستش از شانه غرق خون و با دست دیگرش اسلحه را سمتم نشانه رفته بود. صورت سبزه و لاغرش در تاریکی اتاق از شدت عرق برق می‌زد و با چشمانی به رویم می‌خندید. دیگر نه کابوسی بود که امید بیداری بکشم و نه حیدری که نجاتم دهد. 💠 پاهایم سُست شده بود و فقط می‌خواستم فرار کنم که با همان سُستی به سمت در دویدم و رگبار جیغم را در گلو خفه کرد. مسیرم را تا مقابل در به گلوله بست تا جرأت نکنم قدمی دیگر بردارم و من از وحشت فقط جیغ می‌زدم. دوباره گلنگدن را کشید، اسلحه را به سمتم گرفت و با صدایی خفه کرد: «یه بار دیگه جیغ بزنی می‌کُشمت!» 💠 از نگاه نحسش نجاست می‌چکید و می‌دیدم برای تصاحبم لَه‌لَه می‌زند که نفسم بند آمد. قدم‌هایم را روی زمین عقب می‌کشیدم تا فرار کنم و در این راه فراری نبود که پشتم به دیوار خورد و قلبم از تپش افتاد. از درماندگی‌ام لذت می‌برد و رمقی برای حرکت نداشت که تکیه به دیوار به خندید و طعنه زد: «خیلی برا نجات پسرعموت عجله داشتی! فکر نمی‌کردم انقدر زود برسی!» 💠 با همان دست زخمی‌اش به زحمت موبایل حیدر را از جیبش درآورد و سادگی‌ام را به رخم کشید: «با پسرعموت کاری کردم که خودت بیای پیشم!» پشتم به دیوار مانده و دیگر نفسی برایم نمانده بود که لیز خوردم و روی زمین زانو زدم. می‌دید تمام تنم از می‌لرزد و حتی صدای به هم خوردن دندان‌هایم را می‌شنید که با صدای بلند خندید و اشکم را به ریشخند گرفت: «پس پسرعموت کجاست بیاد نجاتت بده؟» 💠 به هوای حضور حیدر اینهمه وحشت را تحمل کرده بودم و حالا در دهان این بودم که نگاهم از پا در آمد و او با خنده‌ای چندش‌آور خبر داد: «زیادی اومدی جلو! دیگه تا خط راهی نیس!» همانطور که روی زمین بود، بدن کثیفش را کمی جلوتر کشید و می‌دیدم می‌خواهد به سمتم بیاید که رعشه گرفتم، حتی گردن و گلویم طوری می‌لرزید که نفسم به زحمت بالا می‌آمد و دیگر بین من و فاصله‌ای نبود. 💠 دسته اسلحه را روی زمین عصا می‌کرد تا بتواند خودش را جلو بکشد و دوباره به سمتم نشانه می‌رفت تا تکان نخورم. همانطور که جلو می‌آمد، با نگاه بدن لرزانم را تماشا می‌کرد و چشمش به ساکم افتاد که سر به سر حال خرابم گذاشت: «واسه پسرعموت چی اوردی؟» و با همان جانی که به تنش نمانده بود، به چنگ آوردن این غنیمت قیمتی مستش کرده بود که دوباره خندید و مسخره کرد: «مگه تو چیزی هم پیدا میشه؟» 💠 صورت تیره‌اش از شدت خونریزی زرد شده بود، سفیدی چشمان زشتش به سرخی می‌زد و نگاه هیزش در صورتم فرو می‌رفت. دیگر به یک قدمی‌ام رسیده بود، بوی تعفن لباسش حالم را به هم زد و نمی‌دانستم چرا مرگم نمی‌رسد که مستقیم نگاهم کرد و حرفی زد که دنیا روی سرم خراب شد: «پسرعموت رو خودم بریدم!» احساس کردم بریده شد که نفس‌هایم به خس‌خس افتاد و دیگر نه نفس که جانم از گلو بالا آمد. اسلحه را رو به صورتم گرفت و خواست دست زخمی‌اش را به سمتم بلند کند که از درد سرشانه صورتش در هم رفت و عربده کشید. 💠 چشمان ریزش را روی هم فشار می‌داد و کابوس سر بریده حیدر دوباره در برابر چشمانم جان گرفته بود که دستم را داخل ساک بردم. من با حیدر عهد بسته بودم باشم، ولی دیگر حیدری در میان نبود و باید اسیر هوس این بعثی می‌شدم که نارنجک را با دستم لمس کردم. عباس برای چنین روزی این را به من سپرد و ضامنش را نشانم داده بود که صدای انفجاری تنم را تکان داد. عدنان وحشتزده روی کمرش چرخید تا ببیند چه خبر شده و من از فرصت پیش آمده نارنجک را از ساک بیرون کشیدم. 💠 انگار باران و گلوله بر سر منطقه می‌بارید که زمین زیر پایمان می‌جوشید و در و دیوار خانه به شدت می‌لرزید. عدنان مسیرِ آمده را دوباره روی زمین خزید تا خودش را به در برساند و ببیند چه خبر شده و باز در هر قدم به سمتم می‌چرخید و با اسلحه تهدیدم می‌کرد تکان نخورم. چشمان پریشان عباس یادم آمد، لحن نگران حیدر و دلشوره‌های عمو، برای من می‌تپید و حالا همه شده بودند که انگشتم به سمت ضامن نارنجک رفت و زیر لب اشهدم را خواندم... ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎
سلامتی علمدار انقلاب صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅منطق اصلی بسیج رفع تهدیدها و تبدیل آن به فرصت هاست. ❤️امام خامنه‌ای مدظله العالی ❇️فرا رسیدن هفته بسیج را خدمت عموم ملت سرافراز ایران تبریک عرض می نماییم.
✨بسم الله الرحمن الرحيم✨ 🌹 آیه 90 سوره نساء 💥 إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ و َبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ أَوْ جَآءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقاَتَلُوكُمْ فَإِن اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاَتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْاْ إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلا ً : مگر كسانى که به قومى می پیوندند كه میان شما و آن قوم پیمانى است، یا نزد شما‏ آیند در حالى كه سینه ‏هاشان از جنگ با شما یا قوم خودشان به تنگ آمده است و اگر خداوند مى ‏خواست آنان را بر شما مسلّط مى‏ كرد و آنان با شما جنگ مى ‏كردند. پس اگر آنان از شما كناره گرفتند و با شما نجنگیدند و پیشنهاد صلح و سازش دادند پس خداوند براى شما راهى براى تعرّض و جنگ با آنان قرار نداده است. 🌷 : می پیوندند 🌷 : میان شما 🌷 : میان آنها 🌷 : پیمان 🌷 : دلتنگ شدن 🌷 : سینه هایشان 🌷 : جنگ 🌷 : بر شما 🌷 : از شما کنار شدند 🌷 : از راه آشتی در آمدند 🌷 : بر آنها 🌷 : راه این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است و در ادامه موضوع آیه قبلی است. به دنبال دستوری که در آیه قبل که درباره منافقانی که با دشمنان اسلام همکاری نزدیک داشتند که فرمود: فإن تولوا فخذوهم و اقتلوهم حيث وجدتموهم و لا تتخذوا منهم وليا و لا نصيرا؛ پس اگر سرپیچی کردند آنان را هر جا یافتید بگیرید و در صورت لزوم بکشید و از آنان هیچ دوست و یاوری نگیرید. در این آیه رأفت و مهربانى موج مى زند و بلافاصله دستور می دهد که بعضی از آنها مستثنی هستند که حق آزار و اذیت و تعرض به آنها را ندارید. 1⃣ إلا الذين يصلون إلى قوم بينكم و بينهم ميثاق؛ مگر کسانی که به قومی می پیوندند که میان شما و آن قوم پیمانی است. یعنی به سوی قوم یا ملت و سرزمینی می روند که بین شما و آن قوم یا بین شما و آن ملت و سرزمین برقرار باشد که در این صورت آن در آنجا در امان هستند اگر آنها را در آنجا دیدید حق ندارید دست به سلاح بردارید و با آنها نجنگید و آنها را نکشید. 2⃣ أو جآءوكم حصرت صدورهم أن يقاتلوكم أو يقاتلوا قومهم؛ یا نزد شما آیند در حالی که سینه هایشان از جنگ با شما یا قوم خودشان به آمده است. اگر کسانی از منافقان آمدند و دلتنگ و خسته و تحت فشار بودند و نخواستند با شما بجنگند و گفتند ما قصد با شما نداریم و نه توانایی همکاری با شما و مبارزه با قبیله خود داریم ولی می خواهیم در این سرزمین زندگی کنیم باز حق ندارید با آنها بجنگید و آنها را نکشید و آنها در امان هستند. سپس برای اینکه ، مغرور نشوند و پیروزی های چشمگیر خود را مرهون قدرت نظامی و ابتکار خود ندانند و نیز برای اینکه احساسات انسانی آنها در برابر این دسته از بی طرفان جریان پیدا کند می فرماید: و لو شآء الله لسلطهم عليكم فلقاتلوكم؛ و اگر خداوند می خواست آنان را بر شما مسلط می کرد و آنان با شما جنگ می کردند. فإن اعتزلوكم فلم يقاتلوكم و ألقوا إليكم السلم فما جعل الله لكم عليهم سبيلا؛ پس اگر آنان از شما کناره گرفتند و با شما نجنگیدند و پیشنهاد صلح و سازش دادند پس خداوند برای شما راهی برای تعرض و جنگ با آنان قرار نداده است. 🔹🔹 ✅ به پیمان ‏هاى حتّى با كافران، باید احترام گذاشت. ✅ در جنگ ‏ها، به كسانى كه اعلام بى‏ طرفى مى‏ كنند، نشوید. ✅ باید چنان قدرتمند باشند كه مخالفان در فكر هجوم نباشند. ✅ توجّه به داشته باشید تا دچار غرور نشوید. ✅ با اراده و مشیّت ، منافقان و كافران از جنگ با شما باز ماندند. مبادا ضعف آنان را به حساب قدرت خود بگذارید. ✅ جهاد براى سلطه و تحمیل عقیده نیست، بلكه براى دفع شرّ و موانع است. پس اكنون كه آنان از شما دست برداشته ‏اند شما تعرّض بر آنان نكنید و اگر متعرّض شوید ممكن است خداوند به آنان نیرو دهد و بر شما تسلط کنند. ✅ تنها پیشنهاد از سوى دشمن كافى نیست، براى اطمینان، ترک جنگ و القاى سلام لازم است. ✅ ملاک و معیار و ضوابط جنگ و صلح را باید خدا تعیین كند. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
27.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹برای آرتین مینویسم امشب_ من افتخار دارم _خیلی زیبا انتشار دهید
16.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باسلام عمامه بوسی در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها 🌺❤️ سید مهدی و حنانه سادات حسینی فاطمی 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
♥️ امیرالمؤمنین‌ امام على علیه‌السلام فرمودند: 🍀 لا يَكُن حُبُّکَ كَلَفا و لا بُغضُکَ تَلَفا أحبِب حَبیبَکَ هَونا ما وأبغِض بَغیَضکَ هَونا ما 🍃 دوستی‌ات، در حدّ شيدايى و دشمنی‌ات مايه هلاكت نباشد دوستت را به اندازه دوست بدار و دشمنت را به اندازه دشمن بدار 📖 بحارالانوار، ج۷۴، ص ۱۷۸
🌸بسیجی ایستاده چون کوه طور است بسیجی بحری از صبر و غرور است 🌸اعدوا ماستطعتم آیه‌ای در بیان حکمت ارگان نور است 🌸بسیجی حافظ فرهنگ اسلام بسیجی بهر ایرانش غیور است 🌸نرید ان نمن وعده ای که زمان قطعی اش صبح ظهور است 🌸بسیجی وارث آن ارض موعود همان قُولِ کتبنا فی‌الزبور است 🌸بسیجی عاشق خط مقدم شهادت شربتی پاک و طهور است 🌸ولا تحسب شهیدان مردگانند کنار خاکشان عطر حضور است
🌹آغاز هفته بسیج بر تمامی دلاوران بسیجی و رهروان امام خمینی(ره)، امام پاکان مبارک باد.